- ۲۸ ثور ۱۳۹۴
فهیم دشتی/ سه شنبه ۲۹ ثور ۱۳۹۴
بازی خونین و پیچیدهای که نزدیک به نیم قرن در جغرافیایی به نام افغانستان جریان داشت، به پایانِ خود نزدیک است. این بدان معنا نیست که پایانِ این بازی بهزودی و بدون مانع و چالش اتفاق خواهد افتاد؛ ولی این نکته روشن شده که پایان این بازی آغاز گردیده و رفتهرفته، شدت و سرعت مییابد و بالاخره به انجام میرسد.
این نوشته یک تحقیق نیست که بر مبنای آمار و ارقام یا منابع و اطلاعاتِ ثبتشده، استوار باشد؛ بلکه با توجه به معلوماتِ موجود و قابل دسترس برای همه، در ابعاد مختلف، یک تحلیل از وضعیتِ کنونی و آیندۀ احتمالیِ افغانستان در پیوند به مناسبات داخلی، نقشآفرینی در منطقه و حضور در خانوادۀ جهانیست که نه به عنوان یک پیشگویی، بلکه به مثابۀ یک پیشبینی (با تأکید بر تفاوت پیشگویی و پیشبینی) مطرح میشود.
قابل ذکر است که در بخشهایی از این نوشته، پرسشهایی در ذهن مخاطب ایجاد میشود که عمدتاً با اشاراتی به بخشهای دیگر تلاش خواهد شد پاسخها ارایه شوند؛ ولی یک تصویر جامع، تنها در صورتی بهدست میآید که از آغاز تا پایان، به این نوشته به عنوانِ یک تحلیلِ واحد نگریسته شود.
واضح است که بهسادهگی و در کوتاهمدت، ایران نمیتواند به یک قدرتِ جهانی مبدل شود؛ ولی اگر بخواهد به عنوان یک قدرتِ منطقهیی در برابر رقبایش در منطقه از موضع بهتری برخوردار باشد، ناگزیر است در جدالش با کشورهای غربی، اگر زیاد نه، کمی عقب بنشیند.
ایران که مناقشۀ ارضی با شماری از کشورهای عربی دارد، از اینکه اقلیت عربِ این کشور با حمایت کشورهای عربی به معضلی برایش تبدیل شوند، هراسناک است و هم از لحاظ مذهبی، تنشهای جدی با کشورهای عربی دارد.
شماری از کشورهای عربی در تاریخ معاصر تلاش کردهاند با نزدیکی به امریکا، متحدین غربی آن و روابط پنهان با اسراییل که در واقع بزرگترین دشمن ایران محسوب میشود، موضعشان را در برابر ایران محکمتر کنند. امریکا و متحدینش به شمول اسراییل نیز بهدلیل نگرانیهایی که از مواضع جمهوری اسلامی ایران بهویژه طرحهای هستهیی این کشور داشتهاند، بهشدت از رقبای عربِ ایران حمایت کردهاند.
در صورتی که ایران و ایالات متحده بتوانند در گفتوگوهای هستهیی به توافقهای پایداری برسند، و بر مبنای آن، از یکسو نگرانیهای غربیها تا حدی کاهش یابد و از دیگرسو ایران در موقعیتی قرار بگیرد که مواضعش را در رقابتهای منطقهیی تحکیم کند، بیتردید این به سود ایران است.
مشکلاتی را که ایران در گذشتۀ نه چندان دور با عراق داشته، حالا کاهش یافته و به نظر نمیرسد که ایران دیگر نگران رقابت با این همسایهاش باشد. در سالهای اخیر با حمایت گروههای شیعه در عراق، ایران توانسته است برای یک دورۀ طولانی، خاطرش را از تهدید این همسایهاش آرام کند.
ایران رقابت آنچنانی با کشورهایی نظیر هندوستان و پاکستان یا کشورهای آسیای میانه ندارد و به این ترتیب، تنها رقیب منطقهیی ایران، ترکیه خواهد بود.
در صورتی که ایران بتواند به گونهیی که ذکر شد، موقعیتش را در برابر دیگر رقیبان منطقهایاش محکمتر کند، این موقعیت میتواند موضع ایران را در برابر ترکیه نیز بهتر سازد.
بعید به نظر میرسد که گردانندهگان جمهوری اسلامی، متوجه این مسایل نباشند و نخواهند از فرصت بزرگی که برایشان ایجاد میشود، بیشترین استفاده را ببرند.
حضور داعش در سرحدات غربی و مخالفتهای قومی و جداییطلبانه در جنوب شرقی این کشور، فشارهای ناشی از احتمال افزایش تحریمهای اقتصادی غرب و افزایش نارضایتیهای داخلی به دلیل مشکلات بیشتر اقتصادی، تهدیدهایی استند که در صورت نتیجه ندادن مذاکرات هستهیی، در کنار تهدیدهای نظامییی که از سوی کشورهای غربی متوجه آن کشور خواهد بود، میتوانند برای ایران بسیار گران تمام شوند.
از اینجاست که احتمال توافق هستهیی میان ایران و رقبای غربیاش، بهشدت بالا رفته است و در صورتی که این توافق حاصل شود – که با درصد بالایی از یقین، حاصل خواهد شد – ایران با حفظ منافع ملیاش، نقش برازندهیی در ثبات و توسعۀ منطقه خواهد داشت.
با وجود اینکه ایران پیوسته تلاش کرده است خاکش را برای انتقال منابع انرژی کشورهای آسیای میانه در اختیار آنها قرار دهد؛ ولی تا هنوز موفق نبوده و در صورتی که زمینۀ انتقال این انرژی از طریق افغانستان فراهم شود، ایران جز این که بخواهد سهم خودش را در این طرحهای اقتصادی بزرگ داشته باشد، راه دیگری نخواهد داشت.
توسعۀ روابط اقتصادی ایران با آسیای میانه، چین و جنوب شرق آسیا نیز تنها از مسیر افغانستان، بیشترین احتمال را دارد. ایران در زمینۀ توسعۀ روابط اقتصادی، تجارب خوبی در سالهای پیش از انقلاب اسلامی و بعد از آن دارد.
هرچند شکوفایی نسبی اقتصاد ایران در تاریخ معاصر این کشور، مدیون ذخایر غنی نفت آن است؛ اما رهبران جمهوری اسلامی میدانند که پایداری توسعۀ اقتصادیشان بر اقتصاد غیرنفتی مبتنی خواهد بود، هرچند اساسِ آنگونه اقتصاد را بر سرمایۀ نفتی، بنیاد خواهند کرد.
از سوی دیگر، ایران توانسته است در سالهای بحران در افغانستان، متحدین نسبتاً قوی و قابل اعتماد را در اختیار بگیرد. این عناصر میتوانند مدافع منافعِ ایران در افغانستان باشند.
بدین اساس، ثبات در افغانستان، ممد اهداف بزرگ سیاسی – اقتصادی ایران در سطح منطقه و جهان خواهد بود و رهبران ایران، یقیناً اهمیتِ این مسأله را بیش از هر زمان دیگری، درک میکنند.
۲-۱-۳ پاکستان
پاکستان از آغاز ظهورش به عنوان یک کشور، با افغانستان مشکل داشته است. خط دیورند اساسِ این مشکل بوده است؛ زیرا رهبران افغان در جریان جدایی هند از پاکستان به همین دلیل، با پاکستان از سرِ مخالفت پیش آمدند.
محمد داوود چه در جریان سالهایی که به عنوان وزیر دفاع و نخست وزیر، همکار محمدظاهرشاه بود و چه پس از کودتا علیه این پسر کاکایش، وقتی رییس جمهور افغانستان شد، یکی از شخصیتهای بهشدت مخالف پاکستان بود؛ تا جایی که حتا یکبار با صدور فرمان سفربری ارتش برای حمله به پاکستان، تا یک قدمی جنگ با آن کشور پیش رفت.
ادعای ارضی افغانستان در مورد بخشهایی از پاکستان، نه تنها اینکه هیچ منفعتی را نصیب افغانستان نکرد؛ بلکه با تغییر وضعیت و به قدرت رسیدن احزاب چپ مورد حمایت شوری سابق در افغانستان، وضعیت را به سود پاکستان رقم زد.
در واقع پاکستان تنها کشوریست که از ۱۹۷۸ به اینسو، به شکل مستقیم، دوامدار و گسترده، در قضایای افغانستان دست داشته است.
Comments are closed.