- ۳۰ جوزا ۱۳۹۴
یک شنبه ۳۱ جوزا ۱۳۹۴
بخش نخست
عبدالحفیظ منصور
وضعیت جغرافیایی پنجشیر
پنجشیر درهییست تنگ که در ۱۲۰ کیلومتری شمالشرق کابل موقعیت دارد. این دره از لحاظ تقسیمات اداری، شامل یک ولسوالی و دو علاقهداری میشود و مرکز آن رخه میباشد.
پنجشیر از درههای جنوب هندوکش غربی است و طول آن شرقاً و غرباً به ۱۱۵ کیلومتر میرسد. مساحت آن ۳۵۲۶ کیلومتر مربع است که ۳۰ درصد ساحۀ عمومی ولایت پروان را در بر میگیرد. اوسط ارتفاع پنجشیر، ۲۲۱۷ متر از سطح بحر بوده و نقاط مرتفع آن تا ۶۰۰۰ متر از سطح بحر میرسد.(۱)
بر اساس تخمین ادارۀ مرکزی احصاییۀ افغانستان در سال ۱۳۶۳، پنجشیر دارای ۹۵۴۲۲ نفر نفوس بوده که در ۲۰۰ محله زندهگی میکنند.(۲)
مردم پنجشیر، مسلمان حنفیمذهب بوده و همهگان به زبان دری تکلم مینمایند.
پنجشیر با هفت ولایت پروان، کاپیسا، بغلان، تخار، بدخشان، لغمان و نورستان همسرحد است و از طریق کوتلهای خاواک، تل، پارنده، انجمن، زرد و چمار به مناطق ماحولِ خود راه دارد.
دریای پنجشیر یکی از معاونین مهم دریای کابل است که سرانجام به پاکستان میرود. زمستان پنجشیر سرد و پُربرف بوده، درجه حرارت در طول سال از ۱۵ درجه زیر صفر تا ۳۲ درجه سانتیگراد نوسان دارد.
ضخامت طبقۀ برف در قسمتهای علیای دره، حدود یکونیم متر و در نواحی سفلای آن، کمتر از یک متر میباشد.
تابستان پنجشیر معتدل است و در ماههای حمل، ثور و گاهی در جوزا نیز بارندهگی وجود دارد.
قریههای عمدۀ پنجشیر قرار زیر استند:
شتل- کورابه، زمانکور، فراج، اعنابه، تاواخ، آبدره، الوک، خواجه، گلستان، پای چنار، پیاوشت، بهرامخیل، بخشی خیل، شصت، شیخان، کرواشی، قابضان، درخیل، مرشتان، حصارک، پاراخ، خانیز، رحمنخیل، پارنده، ماله، منجهور، بادقول جنگلک، ملسپه، آستانه، فروبل، سنگنه، بهارک، پشغور، برجمن، خنج، سفیدچهر، دشت ریوت، مرز، خارو، جشته، کرپیتاو، کوهسور، شانیز، تل، خاواک، تنبنه، پوجاوه، ملیمه، کرامان، پسگران، عبداللهخیل، بابه علی، دوستعلی، جبرعلی، قولندور، آستانه کلان و گلابخیل.
نگاهی به گذشتۀ پنجشیر
وجه تسمیه
در باب نام قدیم پنجشیر، دو نظر وجود دارد. نظر نخست اینکه، اهالی پنجشیر بدین باورند که در گذشته پنجشیر به «کجکن» یا «کجکنه» مسمّا بود، اما نظر دوم مبتنی بر تمام آثار منظور و منثور پیشین است که «پنجهیر» ذکر شده است.
کجکن در ترکی مغولی، درۀ تنگ معنی میدهد و اینکه چهگونه کجکن به پنجشیر تبدیل شد، میان مردم پنجشیر افسانهیی بر سرِ زبانهاست.
گویند سلطان محمود غزنوی وقتی خواست بند آبگردان غزنی را اعمار نماید، از هر بلده و دیار نفر طلبید. از هرجا انبوه نفر روانۀ شهر غزنی شدند، اما از «کجکن» پنج تن به نمایندهگی از تمام مردم آن دیار عازم غزنی شدند. در طول راه قاصدان سلطان محمود گفتند برای تعمیر بند کسان زیادی در کار است و این پنج نفر کاری را از پیش نخواهند برد. یکی از آن جمله بهخاطر اقناع قاصد سلطان، سنگ بزرگی را با عصای خود بلند نمود و بالای سنگ دیگری گذاشت، که آن سنگها تا کنون در ناحیۀ «دربند پنجشیر» به «سنگ سر به سر» مشهور است.
سرانجام این پنج تن به غزنی رسیدند و شبانه بند آبگردان را بستند و خود روانۀ دیار خود شدند. وقتی سلطانمحمود کار خارقالعادۀ این پنج نفر را مشاهده کرد، ایشان را «پنج شیر» خواند و سرزمینشان از آن به بعد به نام «پنجشیر» مسما گردید.
پنجشیریان عقیده دارند که زال پسرش را از رفتن به پنجشیر منع نموده و به وی چنین توصیه کرد:
به کجکن مرو ای پسر زنهار
که سم ستورت شود پاره پار
که دریای پرقعر دارد ستیز
گیاهی ندارد به جز سنگ تیز
مردم پنجشیر هر دو بیت متذکره را مربوط به شاهنامه فردوسی میدانند، در حالی که این دو بیت در شاهنامه نیست و در جای دیگر نیز به نام حکیم طوسی ثبت نشده است، لیکن افسانۀ بالا در آثار علما و شعرای کهن پنجشیر مکرراً آمده است.
Comments are closed.