- ۲۳ سرطان ۱۳۹۴
چهار شنبه ۲۴ سرطان ۱۳۹۴
نویسنده: مهدى فرمانیان
بخش سوم و پایانی
وقتى ادوارد سعید تأکید مىکند که مستشرقان، اسلام را بد فهمیدهاند و این بدفهمى در زبان، فرهنگ و حال و هواى سیاسىشان ریشه دارد، یعنى عمدتاً محیط زندهگیشان در نگرش آنها به اسلام تأثیر گذاشته است. این حرف صحیحى است… اما هر جا معیار اسلوبهاى تاریخىِ منطقى توانست واقعیت عینى را تصدیق نماید، انسان باید آن واقعیت را قبول کند… مثل همان بحث اسطوره… که حکایت آدم و حوا از نمونههاى آن است و براى مبادى نژاد آدمى، توصیف علمى به شمار نمىآید… انسان امید آن را دارد تا مسلمانان همچنین توصیفى از اشارۀ قرآن به ابراهیم و اسماعیل در مکه را بپذیرند؛ زیرا یقین داریم که ابراهیم به مکّه نرسیده… اما ارتباط اسلام یا سنّت اسلام با سنّت ابراهیمى را در قالب یک تصویر نشان مىدهد… (همان، ص۲۲۶ـ۲۳۰).
همچنین وات داستان آیات شیطانى یا واقعۀ غرانیق را پذیرفته، حتا آن را مرزى میان دو دورۀ تاریخى در برخورد پیامبر با مشرکان مىداند. وى در فصل محمد (صلّیالله علیه و سلّم) از کتاب تاریخ اسلام کمبریج مىنویسد:
قرآن حداقل یک بار به دخالت شیطان در وحىیى که بر محمد نازل شده بود، اشاره مىکند… محمد (ص) امیدوار بود تا با تجار بزرگ به توافقى دست یابد. وحى نازل مىشود و نام الهۀ لات، عزى و منات در آن ذکر مىشود. دو یا سه آیۀ دیگر نیز وساطت این الهه را مورد تأیید قرار مىدهند. کمى بعد محمّد پیام دیگرى دریافت مىکند که آیههاى قبلى را نسخ مىکند… به هر صورت، به مرور زمان، او باید پى برده باشد که خویشتندارى… در مقابل چنین نیایشى جنبههاى مهم تعالیمش را به مخاطره مىاندازد… از این زمان به بعد، تأکید بر یگانهگى خدا است که مشخصۀ منحصر به فرد اسلام شد… (تاریخ اسلام کمبریج، ج۱، ص۷۴ـ۷۵).
پذیرش دخالت شیطان در وحى و تأکید بر اینکه این پیامبر است که در مسیر راه به این نتیجه مىرسد که از توجه به الههها دست بردارد، از جمله انتقادات مسلمانان به تحلیلهاى وات است؛ زیرا نمىتوان پذیرفت که فردى رسول خدا باشد و شیطان بتواند در دریافت وحى او دخالت کند؛ زیرا دیگر هیچ اعتمادى به هیچ یک از گفتههاى وى نخواهد بود (ر.ک: جعفریان، “تأملى در فصل محمد (صلّیالله علیه و آله و سلّم) تاریخ اسلام کمبریج” در تأملات تاریخى).
نقدها
آثار وات مورد توجه و تحسین مسلمانان قرار گرفته و تعدادى از تألیفات وى ترجمه شده است؛ اما نقدهایى نیز از سوى اندیشمندان ایرانى و عرب، به ویژه در باب سیرۀ نبوى بر آثار ایشان منتشر شده است. آیتالله شعرانى تعلیقاتى بر کتاب محمّد پیامبر و دولتمرد نوشت، همچنان که استاد سید جعفر شهیدى تعلیقاتى بر کتاب فلسفه و کلام اسلامى دارد. سید محمد ثقفى در مقالهیى در نقد کتابهاى محمد در مکه و محمد در مدینه نگاشت.[۱۹] پایاننامۀ کارشناسى ارشد جناب آقاى رزّاقى در رشتۀ تاریخ اسلام موسسۀ آموزشى و پژوهشى امام خمینى قم با عنوان “نقد و بررسى دیدگاههاى مونتگمرى وات دربارۀ سیره نبوى” از مفصلترین این نقدهاست.
سید عطاءالله مهاجرانى که در مقالهیى به نقد کتاب برخورد آراى مسلمانان و مسیحیان پرداخته، در کتاب اسلام و غرب مىنویسد:
… مونتگمرى وات که از قضا، سلمان رشدى درس تاریخ اسلام را پیش او خوانده است، در کتاب محمد پیامبر و دولتمرد بحث درس ناخواندهگى و مکتب نرفتن پیامبر اسلام را انکار مىکند و باور دارد که نمىتوان پذیرفت که تاجر جوانى مثل محمّد، درس نخوانده باشد… [۲۰]
سید مصطفى حسینى طباطبایى نیز در نقد آثار خاورشناسان به نقد دیدگاه وات در باب ماهیت وحى پرداخته، برخى از اشتباهات وى را متذکر مىشود. [۲۵]
دانشمندان مسلمان عرب نیز در باب سیرۀ نبوى به نقد تفکرات مونتگمرى وات پرداختهاند؛ از جمله، عمادالدین خلیل در کتاب المستشرقون و السیره النبویه به تفصیل در دو فصل مجزّا به نقد برخى از آراى وات در کتاب محمد در مکه و کتاب محمد در مدینه پرداخته است. [۲۹] به نقد تفکر وات پرداختهاند.
با این حال، باید به این نکته اذعان کرد که مونتگمرى وات یکى از مستشرقان باانصافى است که به بسیارى از خطاهاى مستشرقان و نقاط قوت اسلام و تمدن اسلامى اذعان کرده، به خاورشناسان توصیه مىکند که:
به منظور ارتباط خوب با مسلمانان لازم است کاملاً به مدیون بودنِ خودمان به فرهنگ اسلامى اعتراف کنیم… پنهان ساختن آن نشانۀ غرور و مباهات بىجا و غلط است… من مسلمانان را… نمایندهگان یک تمدن با دستاوردهاى بزرگ مىدانم… وظیفۀ ما اروپاییان… این است که… به وامدار بودن عمیق خویش به عرب و جهان اسلام اعتراف کنیم… [۳۰]
آثار
مونتگمرى وات در طول شصت سال کار علمى خویش (۱۹۳۷ـ۲۰۰۶) به غیر از تدریس، بیش از سى کتاب و دهها مقاله دربارۀ اسلام و تاریخ آن و نیز روابط مسیحیان و مسلمانان نوشت. مهمترین اثر ماندگار او دو جلد کتاب محمّد در مکّه و محمّد در مدینه و خلاصۀ آن به نام محمد، پیامبر و دولتمرد است که بنابر دیدگاه نویسندۀ مقالۀ “ویلیام مونتگمرى وات” در مجلۀ تایمز لندن، “در نیم قرن اخیر کار قابل مقایسهیى با کتاب محمد، پیامبر و دولتمرد مونتگمرى وات نداریم”.
کتابها (به غیر از آنهایى که در بخش زندهگانى معرفى شد):
۱٫ Islam and the Integration of Society (1961);[31]
۲٫ The Formative Period of Islamic Thought (1973, 1998, 2002);[32]
۳٫ Islam Political Thought (1968, 1980, 1998);[33]
۴٫ Islamic Philosophy and Theology (1962, 1979, 1985, 1992, 1995, 1996);[34]
۵٫ Islamic Creeds, A Selection (1995);[35]
۶٫ The Faith and Practice of Al-Ghazali (1953, 1994, 2000, 2004);[36]
۷٫ A Short History of Islam (1995);[37]
۸٫ History at Islamic Spain (1965);[38]
۹٫ Influence of Islam on Medival Europe (1972);[39]
۱۰٫ Islam and Christianity Today (1984);[40]
۱۱٫ Muhammad’s Mecca: History from the Quran (1988);[41]
۱۲٫ Islamic Fundamentalism and Modernity (1988);[42]
۱۳٫ Der Islam (1980, 1985);[43]
…
منبع: پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب
Comments are closed.