- ۰۹ اسد ۱۳۹۴
شنبه ۱۰ اسد ۱۳۹۴
با اعلام مرگ ملا عمر، توسط طالبان، تومار او بسته شد؛ اما ابهامها در مورد واقعیت او، حضور فیزیکی او و نیز مرگ او در تاریخ میماند.
ملاعمر، زمانیکه حیات داشت، کسی را ندیده بود و کسی هم او را ندیده بود. سالها این سوال مطرح بود که کسی ملا عمر را دیده است یا نه.
اما مرگ ملا عمر، آنهم در دونیم سال پیش و افشاشدن آن در این شب و روزی که گفته میشود دومین نشست مقدماتی گفتوگوهای صلح برگذار میشده است، سوالهای زیادی خلق کرده و ابهام در وجود و شخصیت ملاعمر را بیشتر کرده است.
مرگ ملاعمر به این شکل، تاییدی است بر اینکه طالبان گروهی اند که مورد استفاده قرار میگیرند و در خلای اطلاعاتی عمل میکنند و تا زمانیکه پاکستانیها به خصوص آی اس آی، راز مرگ رهبرشان را نگشود، اصلاً خبر نداشته اند.
مرگ ملا عمر به این شکل، جایگاه این گروه را، به سان یک گروه قابل استفاده به خاطر تطبیق سیاستهای سازمان استخباراتی پاکستان، در میان خودشان، نشان میدهد که حتا رهبر آنان حیثیت رباط را داشته است.
اگرچه باری امنیت ملی افغانستان، از مرگ ملا عمر خبر داده بود؛ اما زیاد پای آن حرف ایستاد نشد و این نشان میدهد که دستگاه امنیتی ما نیز در مورد مرگ او در آن زمان، زیاد مطمین نبود.
آنگونه که روانشناسی مسأله نشان میدهد و قراین ثابت میکنند، در میان اعضای شورای رهبری طالبان فقط ملا منصور، از مرگ ملاعمر یا خلعشدن او به هر شکل ممکن، خبر داشته است؛ زیرا اگر رهبری طالبان از مرگ ملا عمر خبر میداشتند، شاید خبر او به نحوی از انحا، بسیار وقت به بیرون درز میکرد و پنهان ماندن مرگ او فقط در فایلهای ای اس آی ممکن بوده است.
از طرف دیگر، تفاوت زمانیییکه میان کشتهشدن اسامه بن لادن و ملا عمر دیده میشود، چیزی بیشتر از دوسال است. این خود میتواند پایان ملاعمر و اسامه بن لادن را هم زمان، در نزد بازیگران اصلی، در یک معطع جدید نشان بدهد؛ یعنی ملاعمر و اسامه کاربردشان را از دست داده بودند.
حالا که پاکستان لازم دیده است، مرگ ملا عمر را اعلام کند و جانشین آن نیز در پاکستان تعیین شده است و مذاکرات میان دولت افغانستان و طالبان هم، به جز در پاکستان، جای دیگری برگزار شدنی نیست، دیگر نیازی نیست تا دلیلی را جستوجو کنیم که نشان بدهد این گروه در دستان استخبارات پاکستان قرار ندارد.
قرار بود دومین نشست میان اعضای طالبان و نمایندههای دولت افغانستان روز جمعه در اسلامآباد برگزار شود، اما پاکستان تعویق آن را اعلام کرد. حالا فهمیده میشود که این نشست فقط به دلیل تعیین کردن جنجالهای تازهیی که میان سران طالبان به وجود آمده است، به تأخیر انداخته شده است.
به هر صورت، مرگ ملاعمر و رویدادهای بعد از آن تا تایید و جانشینی او، نشان میدهد که این گروه دیگر آن هیبت نسبی سیاسیاش را از دست داده است و این احتمال زیاد میرود که افراد آگاهی که درک میکنند طی این سالها به نام ملاعمر با آنان بازی شده است، از صف این گروه خارج شوند؛ البته در صورتیکه در میان اعضای بلند پایۀ طالبان چنین افرادی با چنین درکی وجود داشته باشد!
به هر صورت، مرگ ملاعمر در سطح کلان نمیتواند، سبب فروپاشی طالبان شود؛ زیرا گروهی بعد از مرگ اینچنینی رهبرشان، از هم میپاشند که دارای یک غرور سیاسی اند. در حالی که گروه طالبان به عنوان یک شبکۀ سودآور در دست بازیگران استخبارتی، میتواند زیر نام ملامنصور و یا هر کس دیگری، تازمانیکه لازم دانسته شود، به مأموریت خویش ادامه بدهد.