ایـــده‌هـــای فــلسفی در ادبیـات روس

- ۱۳ اسد ۱۳۹۴

چهار شنبه ۱۴ اسد ۱۳۹۴/

 

الکساندر نیکولایف
مترجم: سیدمازیار کمالی

mnandegar-3در تاریخ فرهنگ جهانی، همیشه ارتباطات ژرفی میان آثار هنری و فلسفی وجود داشته. ایده‌های فلسفی، خصوصاً به صورت عمیق و ارگانیک در ادبیات نمود می‌یافتند. آثار کهن برخاسته از تفکر فلسفی، غالباً واجد ماهیتی ادبی هنری و همچنین منظوم بودند. بعدها نیز ایده‌های فلسفی همچنان به ایفای نقش اساسی و محوری در سنت‌های مختلف ادبی ملی پرداختند. به این ترتیب، به عنوان مثال بسیار سخت می‌توان اهمیت فلسفی ادبیات آلمان (گوته، شیلر و نویسنده‌گان کلاسیک) و ارتباطش با فلسفۀ کلاسیک آلمان را ارزش‌گذاری کرد. دلایلی نیز وجود دارند که طبق آن‌ها می‌توان از فلسفی بودن ادبیات روس سخن به میان آورد.
مباحث متافیزیکی در آثار منظوم شاعران قرن نوزدهم (به‌خصوص در آثار تیوتچف) و البته در آثار بزرگترین و نامدارترین شعرای آغاز قرن بیستم (ویچسلاو ایوانف و الکساندر بلی) موجود می‌باشد. ادبیات روس همواره ارتباط ارگانیک با سنت تفکر فلسفی را در خود حفظ می‌کرد: رومانتیسم روسی، جست‌وجوهای دینی ـ فلسفی در آثار متأخر نیکلای گوگول و آثار داستایوسکی و تولستوی را می‌توان به عنوان مثال‌هایی از جایگاه تبلور این ارتباط ارگانیک برشمرد. همانا آثار این دو نویسندۀ نامدار روس، عمیق‌ترین بازتاب‌ها را در فلسفۀ ملی روسی و در وهلۀ نخست در متافیزیک دینی اواخر قرن نوزدهم یافتند.
بسیاری از متفکران روس به اهمیت آثار ادبی داستایوسکی (۱۸۸۱-۱۸۲۱)، اذعان دارند و ارزش و احترام خاصی برای آثار او قایل می‌شوند. حتا ولادیمیر سالویف فیلسوف ـ هم‌عصر کوچکتر و دوست داستایوسکی ـ سایرین را به دیدن پیش‌گو، پیامبر و پرچم‌دار هنر فلسفی مذهبی نوین در داستایوسکی فرا می‌خواند. در قرن بیستم، مضمون متافیزیکی نوشته‌های وی، موضوع خاص و بسیار مهم تفکر فلسفی روسی است. در مورد داستایوسکی به مثابۀ ادیب و متافیزیک‌شناس و نابغه، ویچسلاو ایوانف، واسیلی رازانوف، مرژکوفسکی، نیکلای بردیایف، لوسکی، لف شستوف و دیگران مطالب بسیار ذی‌قیمتی به رشتۀ تحریر درآورده‌اند که در میان آن‌ها، آثار ویچسلاو ایوانف و واسیلی رازانوف از اهمیت خاصی در آرشیو فلسفه و ادبیات روس برخوردارند.
اما چنین سنت خوانش مجموعه آثار داستایوسکی، به هیچ وجه او را مبدل به «فیلسوف» و خالق آموزه‌ها و نظام‌های فلسفی و مانند آن‌ها نکرد. فلارفسکی می‌نویسد: «داستایوسکی به تاریخ فلسفۀ روس وارد می‌شود نه از آن‌رو که نوعی نظام فلسفی را بنیان نهاده است، بلکه از آن جهت که به خود تجربۀ متافیزیکی وسعتی فراخ و عمیق بخشیده. هم‌چنین او بیشتر نشان می‌دهد تا این‌که درصدد اثبات برآید. در آثار او تمام ژرفای مسایل دینی و مجموعه مشکلات بشر در تمام دوران زنده‌گی‌اش با نیرویی استثنایی و وصف ناشدنی نشان داده می‌شود.»
ایده‌های فلسفی و مشکلات (مسایل لعنتی)، زنده‌گی قهرمان‌های آثار داستایوسکی را در بر می‌گیرند، تبدیل به عنصر لاینفک بافت مضمونی (ایده‌های لعنتی) آثار او می‌شوند و همچنین با محاورۀ «پلیفونیایی» میان دیدگاه‌ها و جهان‌بینی‌ها (باختین) رو در رو می‌شوند. این دیالکتیکِ ایده‌ها (دیالکتیک سمفونیایی) کمتر از دیگر ویژه‌گی‌های آثار وی جنبۀ انحرافی داشته است. دیالکتیک ایده‌ها در قالب ادبی ـ سمبولیک تجربۀ عمیقاً شخصی، روحی و می‌توان گفت وجودی نویسنده را بیان می‌کند. برای این تجربه، جست‌وجوی جواب‌های حقیقی به «آخرین» مسایل متافیزیکی، دلیل و معنای اصلی زنده‌گی و آثار وی بودند.
این دقیقاً همان چیزی است که لف شستوف نیز در سلسله‌مقالاتِ خود در باب آثار داستایوسکی، در قالب جمله‌یی وزین، بدان اشاره می‌کند: «داستایوسکی با شور و نیروی نه کمتر از آن‌چه در لوتر و کی یرکگارد می‌بینیم، ایده‌های اصلی و بنیادین فلسفۀ وجودی را بیان کرد.» داستایوسکی به عنوان یک ادیب و متفکر با تأثیرپذیری از ایده‌های سوسیالیستی در جوانی، گذر از تبعید با اعمال شاقه و از سرگذرانیدن تکاملی عمیق در نگرش خود به جهان، در رمان‌ها و آثار ادبی، سیاسی و اجتماعی از همان ایده‌هایی پیروی می‌کند که در آن‌ها شالودۀ فلسفۀ مسیحی و متافیزیک مسیحی را می‌دید. جهان‌بینی مسیحی داستایوسکی مطلقاً یکسان درک و فهمیده نمی‌شود. ارزش‌گذاری‌های به شدت انتقادی همان‌قدر زیاد بودند (به عنوان مثال از طرف لئونتیف) که ارزش‌گذاری‌های بسیار مثبت (مثلاً از جانب لوسکی). تأثیر جهان‌بینی داستایوسکی بر نویسنده‌گان روسی و خارجی پس از خود به حدی است که بسیاری از آن‌ها چندی از منشور فلسفی داستایوسکی، به جهان پیرامون خود و وقایع روی داده در آن نگاه کرده‌اند.
با تمامی تفاوت‌هایی که در خوانش‌های گوناگون آثار داستایوسکی و نتیجتاً تفاوت در درک و فهم این آثار وجود دارد، یک مسأله کاملاً محرز است: با به تصویر کشیدن تعالی و سقوط انسان و «زیرزمین» روح او در آثار خود و همچنین بی‌حدوحصر بودن آزادی بشر و وسوسه‌ها و اغواهای ناشی از این آزادی، با دفاع از اهمیت مطلق و کامل ایده‌‎های اخلاقی و واقعیت هستی‌شناسانۀ «زیبایی» در جهان و انسان با افشا کردن پستی و پوچی تلقی اروپایی و روسی از زیبایی و در نهایت با قرار دادن اعتقاد به راه کلیسا، «راه وحدت تمام عالم به نام مسیح» در مقابل ماتریالیسم تمدن نوین و پروژه‌های مختلف اتوپیایی‌اش؛ داستایوسکی در جست‌وجوی جواب برای «پرسش‌های ابدی» بود. او با نیروی فلسفی و هنری، پارادوکس مختص به تفکر مسیحی و ناسازگاری‌اش با چارچوب‌های عقلانی صرف را بیان می‌کرد.
جست‌وجوهای دینی ـ فلسفی دیگر بزرگترین نویسندۀ روس، لف نیکلا یویچ تولستوی(۱۹۱۰-۱۸۲۸)، به جهت سعی و تلاش مستمر در نیل به آشکاری و صراحت (اساساً در سطح عقل سلیم) در توضیح مسایل بنیادی و فلسفی و دینی و مخصوصاً به دلیل سبک خطاب‌های موعظه‌وار در اظهار «سمبول ایمان» خود وی، متمایز می‌شوند. واقعیت تأثیر عظیم آثار تولستوی بر فرهنگ روسی و جهانی، مسلم و قطعی است. ایده‌های وی نیز موجب ارزش‌گذاری‌های متفاوتی شده و می‌شوند.
ایده‌های تولستوی به همان اندازه که در روسیه بازتاب گسترده‌یی را به همراه داشت، در جهان نیز با واکنش‌های متفاوتی روبه‌رو شد. به عنوان مثال در روسیه استراخوف از دیدگاه‌های تولستوی برداشتی فلسفی داشت و بسیاری نیز قایل به ماهیتی مذهبی برای آثار وی بودند، به طوری که «تولستوی‌گری» را مکتبی دینی می‌پنداشتند. همچنین خطابه‌ها و موعظه‌های تولستوی از بازتابی جدی نزد فعالان اصلی جنبش آزادی‌بخش هند برخوردار شد، اما در عین حال واکنش انتقادی و نسبتاً گستردۀ سنت تفکر روسی به عقاید و آرای تولستوی نیز بازتاب یافته است.
در مورد این‌که تولستوی «هنرمندی نابغه» اما متفکری بد بود، در سال‌های مختلف، سالاویف، فلارفسکی، میخایلوفسکی، پلخانوف و ایلین نوشته‌اند، اما هر قدر هم که براهین منتقدان تولستوی جدی و منسجم باشد، مکتب تولستوی به علت انعکاس راه معنوی این نویسندۀ بزرگ و نمایاندن تجربۀ فلسفۀ شخصی وی به پاسخ‌گویی به «آخرین» مسایل متافیزیک، از جایگاه خاصی در تفکر روسی برخوردار است. طی سالیان زیادی، تأثیر ایده‌های ژان ژاک روسو بر تولستوی جوان بسیار عمیق بوده و اهمیت خود را حفظ کرده است. رویکرد انتقادی تولستوی به تمدن و تبلیغ «طبیعی بودن» که این آخری در نهایت منجر به انکار مستقیم اهمیت خلاقیت فرهنگی، از جمله اهمیت آثار ادبی شخص از او شد، همانا در بسیاری از موارد از افکار این روشن‌فکر فرانسوی سرچشمه می‌گیرد. تأثیر فلسفۀ شوپنهاور «نابغه‌ترین از مردمان» لقبی است که تولستوی به شوپنهاور داده است و براهین و استدلالات شرقی (بیش از همه بودایی) موجود در آموزۀ وی در کتاب «اراده و تصور» از تأثیرات بعدی بر تفکر تولستوی هستند. اما در سال‌های دهۀ ۸۰، ارتباط تولستوی با مفاهیم شوپنهاوری نقادانه می‌شود که بی‌ارتباط با ارزش‌گذاری بالای «نقد خرد عملی» کانت از سوی وی (تولستوی) نبود.
تولستوی، کانت را «آموزگار بزرگ دینی» می‌پنداشت، اما باید بر این نکته معترف شد که فلسفۀ استعلایی و آداب «وظیفه»ی کانت و خصوصاً درک وی از مفهوم تاریخ، در موعظه‌های دینی ـ فلسفی متأخر تولستوی از آن‌چنان نقشی اساسی برخوردار نمی‌باشند که ضد تاریخ‌گرایی منحصر به فرد او، عدم پذیرش اشکال اجتماعی، فرهنگی و دوستی زنده‌گی همچون پدیده‌یی کاملاً «برونی» که انتخاب تاریخی دروغین بشریت را مجسم می‌کند و او را از حل هدف یگانه و اصلی خود ـ تکامل اخلاقی نفس ـ دور می‌سازند. تمام این‌ها حاکی از آن است که وزلنکوفسکی درکی کاملاً صحیح از «پان اخلاق‌گرایی» تولستوی را ارایه داده است.
دکترین اخلاقی تولستوی، واجد ماهیتی ناهمگون است که دیدگاه‌های کاملاً متناقض و ناسازگار را دربرمی‌گیرد. تولستوی از منابع مختلفی الهام می‌گرفت ـ از آثار روسو، شوپنهاور، کانت، از آموزه‌های بودیسم، کنفوسیوسی و دائوئیسم. اما این متفکر دور ایستاده از سنت راست دینی (ارتدوکس) شالوده و مبنای آموزه‌های دینی ـ فلسفی خود را اخلاق مسیحی می‌دانست.
هدف فلسفیدن مذهبی تولستوی، مرسوم کردن مسیحیت و گفتمان‌های این دین در قالب اعتقادات اخلاقی واضح و مشخصی است که شامل براهین و استدلالاتی عقلانی و در عین حال قابل فهم ـ هم از سوی خرد فلسفی و هم از سوی عقل سلیم معمولی ـ باشند. تمامی آثار دینی ـ فلسفی متأخر او ـ اعتراف، ملکوت خداوندی در درون ما، دربارۀ زنده‌گی و مانند آن‌ها ـ به این هدف اختصاص یافته‌اند. تولستوی پس از انتخاب این راه، آن را تا به آخر پیمود. مناقشات و منازعات وی با کلیسا اجتناب‌ناپذیر بود و البته تنها جنبۀ «ظاهری» نداشتند؛ نقد اساس دگماتیسم مسیحی، نقد الهیات عرفانی مسیحی ولادیمیر سالاویف و ایلین به ترتیب در «سه گفت‌وگو» و «در باب مقابله با شر از طریق زور» جدی‌ترین نقدهای فلسفی را بر اخلاق دینی تولستوی در زمان خود وی وارد کردند.
منبع: تبیـان

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.