- ۱۶ اسد ۱۳۹۴
شنبه ۱۷ اسد ۱۳۹۴
جمعه ساعتِ یک صبح و به عبارتِ دیگر نیمهشبِ جمعه، مردم کابل با صدای مهیبِ یک انفجار از خواب بیدار شدند و وحشتزده به هر سو دویدند. صدای انفجار بهحدی بلند بوده که از بیشترِ بخشهای کابل شنیده شده است.
ساعاتی بعد، رسانهها گزارش دادند که یک موتر تیلریِ مملو از مواد انفجاری در ساحۀ شاهشهید شهر کابل در نزدیکی یک قطعۀ نظامی و در ساحۀ ملکی منفجر شده و چهارصد تن را زخمی و پانزده تنِ دیگر را شهید کرده است. بیشتر قریب به اتفاقِ زخمیشدههای این رویداد، خانوادههاییاند که بر اثر قدرتِ این انفجار، خانههایشان ویران شدهاند. گفته میشود که دهها باب خانه و دوکان در این رویداد ویران شدهاند.
پُر بودنِ موتری به این بزرگی از مواد انفجاری، بیانگرِ آن است که قرار نبوده این مهمات در این منطقه انفجار داده شود، بلکه به نظر میرسد که طالبان قصد داشتهاند این موترِ مملو از مهمات را در جایی تخلیه کنند و سپس آن را در اهدافِ خاصی مورد استفاده قرار دهند که روی هر دلیلی در جریان انتقال، منفجر شده است.
این در حالی است که چند روز پیش نیز نیروهای امنیتی کشور، از حمله به مناطقِ مهمِ پایتخت از جمله ارگ ریاستجمهوری جلوگیری کردهاند. به نظر میرسد که این حملهها و این انفجارها بدون هماهنگی و همکاری با حلقاتی در نهادهای امنیتی کشور ناممکن است.
حالا باید مسوولان پاسخ دهند که چهگونه و از کجا و از کدام مسیرها این موترِ کلان و مملو از مواد انفجاری وارد کابل شده و به مرکز شهر رسیده است؟ چهگونه ممکن است که تمام نیروهای امنیتی و کشفیِ کشور از وجود یکچنینِ موتر مملو از مواد انفجاری بیخبر بمانند؟
باید امنیت ملی کشور و دیگر نهادهای امنیتی، نتیجۀ تحقیقاتشان را به مردم اعلان کنند و مشخص بسازند که این موترِ مملو از مواد انفجاری، از کجا بارگیری شده و کدام مسیرها را سپری کرده و چهگونه وارد منطقهیی در شاهشهید کابل شده است!
رویدادهای گذشته نشان میدهند که این نوع انفجارها و رسیدن محمولههای انتحاری و انفجاری به کابل، ریشه در وجود عناصرِ نفوذی دشمن در داخلِ نهادهای امنیتی دارد. از این رویداد برمیآید که انتقال مهماتِ دشمن و انتقالِ افرادشان به مناطق مختلف کشور، چندان دشوار نیست و ممانعتِ جدییی از آن نمیشود. خدا میداند که تا کنون چه تعداد از این موترهای باربریِ مملو از مهمات و اسلحه را دشمن به ولایتهای شمالی انتقال داده، اما هیچ کسی از آن خبر ندارد.
به هر صورت، اکنون سوالهای اساسی مردم افغانستان از حکومت مشخص شده است؛ اما متأسفانه گوشِ شنوایی وجود ندارد تا به این چراها و پرسشها پاسخ دهد.
مسلماً ستون پنجم بهقوت در اندامهای امنیتیِ ما حضور دارد و تا هنوز برنامهیی برای مقابله با آن روی دست گرفته نشده است. اگر چنان اصلاحاتی در نظام امنیتی کشور صورت میگرفت، بهیقین که ما اکنون شاهد زخمی و کشته شدنِ بیش از چهارصد تن در یک چشم برهم زدن در کابل نمیبودیم.
حالا با توجه به نشر گزارشی از سوی امنیت ملی کشور در خصوصِ بازداشتِ حلقاتی که برای داعش در کابل نیرو جلبوجذب میکرد، وارد شدنِ اینگونه موترهای مملو از مواد انفجاری به پایتخت، میتواند این دستهها را مسلح بسازد و روزی را نشانمان دهد که وضعیت کاملاً به سودِ دشمن تغییر خورده باشد.
بنابراین نهادهای امنیتی کشور باید بیش از پیش متوجه اوضاع باشند و آنانی را که در درون نهادهای امنیتی، به نفعِ دشمن کار میکنند و یا با آنها همفکری و غمخواری دارند، و در انتقال موتر بم با آنان همکاری کرده اند، شناسایی کرده به پنجۀ قانون بسپارند.
Comments are closed.