احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۹ اسد ۱۳۹۴
سه شنبه ۲۰ اسد ۱۳۹۴/
معصومه نعمتی/
دانته آلیگری، نویسنده و شاعر قرن سیزدهم ایتالیا است که در سالهای ۱۲۶۵ تا ۱۳۲۱ میلادی میزیست. او بیشتر با اشعار و نوشتههای هنرییی که سروده است، معروفیت دارد؛ ولی آثار سیاسی و نظریاتِ او در باب حکومت نیز در خور توجه است. رسالۀ سیاسی «سلطنت» و مجموعۀ منظوم «کمدی الهی» مهمترین آثار اوست. کمدی الهی بیش از آنکه مجموعه اشعار احساسی باشد، یک شاهکار سیاسی و تبلیغگر صلح و وحدت سیاسی است. چکیدۀ اندیشه او در این دو رساله این است که برای ادارۀ جوامع بشری، وجود پادشاهان لازم است، ولی باید تحت فرمان یک امپراتوری واحد باشند.
زندهگینامه:
دانته آلیگری در سال ۱۲۶۵ میلادی در فلورانس ایتالیا دیده به جهان گشود. خانوادهیی که وی در آن بزرگ شد، خانوادهیی متوسط و تقریباً اشرافی بود. او در جنگ کامپالدینو که جنگی داخلی بود، شرکت داشت. در سال ۱۲۹۳، قانون اساسی فلورانس تغییر کرد، اشرافیت از قدرت رسمی محروم شد و تودههای محروم شهر اجازه یافتند تا در امر حکومت و مسایل سیاسی شرکت داشته باشند. دانته در شورای شهر به عنوان سخنگوی کسانی که خواهان منافع تودهها بودند، مشغول به کار شد.
در سال ۱۳۰۰، به عنوان یکی از دادرسانهای شهر برگزیده شد و به طور عملی فعالیتهای سیاسی حیات خویش را آغاز نمود. اما این فعالیتها چندان دوام نیاورد و بعد از مدتی، درگیریهای سیاسی داخلی و خارجی باعث سقوط و به تبعید رفتن دانته شد. او نه تنها به تبعید فرستاده شد، بلکه تهدید شد که اگر بار دیگر پایش به فلورانس برسد، او را در جا خواهند سوزاند.
از سال ۱۳۰۲ تا زمان مرگ دانته یعنی ۱۳۲۱، او در هیچ یک از مسایل مربوط به فلورانس دخالت نکرد. در واقع فعالیتهای سیاسی دانته مربوط به همان سالی شد که به عنوان دادرسان شهر فعالیت میکرد و بعد از تبعید گشتن تصمیم گرفت برای همیشه از سیاست کنارهگیری و دوری نماید.
آثار و رسالهها:
در سال ۱۳۰۸ یعنی زمانی که هنری هفتم به امپراتوری برگزیده شد، دانته به یکی از پیروان متعصب و آتشینمزاج او تبدیل شد. اما با این حال وارد عرصۀ سیاست نشد. همین مسأله باعث شد تا دانته به جای فعالیت سیاسی، به تفکرات سیاسی بپردازد و ذهن و اندیشۀ خود را صرف نگارش مباحث و مسایل سیاسی نماید، از اینرو مهم ترین رسالۀ سیاسی خود به نام «سلطنت» (De Monarchia) را نوشت. در این رساله، وی به مباحث و دلایل احیای مفهوم امپراتوری پرداخته است. رسالۀ کمدی الهی نیز از دیگر نوشتههای دانته است که معروفیت جهانی دارد.
افکار و عقاید:
دکترین سیاسی دانته ترکیبی است از اندیشههای قرون وسطایی با ویژهگیها و دیدگاههای مدرن. شاید به همین دلیل است که برخی از محققین دوران مدرن، دانته را یکی از حلقههای مهم اتصال میان دورۀ سنت توماس آکویناس و مثلاً تامس هابز میدانند که یکی از ستونهای اصلی تفکر مدرن به حساب میآید. دیدگاه و نظریات دانته از آن جهت قرون وسطایی است که آمرین را برای مقاصد خود تحمل کرده و از آنها حمایت میکند، و به این دلیل اندیشۀ مدرن محسوب میشود که تفکرات دنیوی و غیر دینی را پیشبینی مینماید. ترکیب این دو اندیشۀ سنتی و مدرن در نوشتههای دانته تجلی یافته است.
دانته مانند بسیاری از نویسندهگان و نظریهپردازان قرون وسطایی اعتقاد دارد که انسان دوگونه حیات دنیوی و اخروی دارد و شادی و سعادت هر دو جهان را مد نظر دارد. او مانند آکویناس معتقد است که شادی اخروی به وسیلۀ رحمت الهی به دست میآید و عقل طبیعی ممکن است بتواند فرد را به خدا نزدیک سازد، ولی در نشان دادن خداوند به تنهایی عاجز است و برای نیل کامل به خداوند باید به وحی متوسل شود.
دانته تفکرات خاصی در باب اجتماع انسانها دارد و برای تشریح و توضیح آن، بر ویژهگیهای ارگانیک تأکید دارد. در این مقایسۀ بیولوژیکی، او برای تقسیم کار و وابستهگی متقابل انسانها به یکدیگر اهمیت زیادی قایل میشود. همان گونه که در ساختار بدن انسان، هر یک از اعضا در جای خود نقش و وظیفۀ بهخصوصی دارند و این نقش در کل ساختار بدن و کارکرد دیگر اعضا تأثیر دارد، در یک جامعه نیز هر یک از افراد و اعضا، نقش و وظیفۀ خاصی دارند که هم به تنهایی و هم در ارتباط با کل اجتماع در خور توجه است. هر فرد انسانی دارای ظرفیت ویژهیی است که او را قادر میکند تا با کل جامعۀ بشری ارتباط برقرار کند به این ترتیب، نژاد انسانی نیز مانند یک ارگانیسم بیولوژیکی است و در جای خود، ارزش دارد.
به نظر میرسد زندهگی سیاسی دانته در تفکرات او نقش زیادی داشته است؛ انگیزهیی که او جهت آغاز فعالیت سیاسی داشته است، با شکست او و دوران تبعید باعث گشت تا او به این نکته برسد که اگر قرار است اعمال نژاد بشری به سرانجامی برسد، باید عقلانیت انسانهای بیشماری به کار افتد. عقلانیت یک انسان زمانی به اوج خود میرسد که از عقلانیت و تواناییهای دیگر افراد در جهت نیل به اهداف کلی استفاده شود. در واقع رشد یک انسان و موفقیت یک جامعه به تلاش تمامی افراد و ایجاد انگیزهیی همهگانی نیازمند است. دانته کمال معرفت و پرورش اراده و میل انسان را نیازمند صلح میداند.
اگر بشریت توسط جنگها و شورشها صلح جامعه را برهم زنند، نخواهند نتوانست در مسیر رشد همهگانی و پرورش اخلاقیات بشری قدم بگذارند. صلح جهانی برای دانته یکی از بالاترین ارزشهای سیاسی است. این ارزش برای او علاوه بر اینکه ارزش سیاسی محسوب میشود، یکی از اهداف برای نیل به سعادت دنیوی و اخروی به شمار میرود. جامعۀ انسانی در سایۀ صلح میتواند به رشد شخصیت و اخلاقیات افراد پرداخته و از این طریق، سعادت ابدی را محقق سازد.
دانته در افکار سیاسی خود تا حد زیادی از نوشتههای ارسطو تأثیر پذیرفته است؛ بهخصوص در قیاس ارگانیکی خود و چهگونهگی حکمرانی در یک جامعه و انواع حکومتها از نظریات ارسطو مدد میجوید. با استفاده از این نظریات، دانته نتیجه میگیرد که نژاد بشری باید یک فرمانروا داشته باشد، این فرمانروا حکومت جهانشمولی است که نه تنها برای بهتر زیستن تک تک افراد، بلکه برای بهتر زیستن کل جامعۀ بشری یک امر اساسی به حساب میآید.
عللی که دانته برای لزوم حکومت سلطنتی میشمارد، دلایل قرون وسطایی است. او بیشتر به تبیین و پیریزی شالودههای بشری و صلح جهانی میپردازد و نشان میدهد که این صلح در سایۀ سلطنت جهانی محقق خواهد شد و سعی مینماید که فرماندهی وحدت جهانی را به وسیلۀ رومیان اثبات کند. دلایل او در این باب نیز بیشتر تجزیه و تحلیلها و تفسیرهای تاریخی است. او به حوادث تاریخی و اقتدار سنتی رومیان استناد جسته و میگوید که مردم روم موفق و پیروز بوده و استحقاق فرماندهی جهانی را داراست. از دید او خواست خداوند باعث این پیروزی بوده است.
تفکرات سیاسی او در رسالۀ کمدی الهی نیز دیده میشود و دلبستهگی عرفانیِ او به اندیشۀ برتری رومیان را نشان میدهد. در این رساله، قضاوتهای دانته نسبت به شخصیتهای سیاسی باعث گشته تا وی جایگاه آنها را در جهنم یا مرز میان جهنم و بهشت قرار دهد. او استادانه، تصویر نمادین سیاسی از فرمانروایان مختلف را ترسیم میکند. خلاصۀ این تفسیر در رسالۀ کمدی الهی و رسالۀ سلطنت این است که برای حسن ادارۀ جماعات بشری، وجود پادشاهان با آنکه لازم است اما کافی نیست و باید خود این پادشاهان تحت فرمان امپراتور واحدی باشند که همان «امپراتوری جهانی روم» یعنی ضامن صلح و وحدت بینالمللی، است.
دانته در طول بسط و توسعۀ تیوری و گرایش سیاسی خود، تلاش زیادی میکند تا نشان دهد که آمریت امپراتور مستقیماً از سوی خداوند به او اعطا شده و کلیسا مجاز به اعمال قدرتهای دنیوی نیست.
با اینکه نظریات و رویکردهای دانته، ترکیبی از افکار سنتی و مدرن است؛ ولی در بسیاری از مسایل اجتماعی و بهخصوص در باب براهین و علل سیاسی که وی بیان میکند، تفکرات قرون وسطایی و تأثیرات اندیشههای سنتی و افکار روز بیشتر دیده میشود. او از حوادث، آشوبها و جنگهای داخلی ایتالیا بسیار متأثر گشته و در نوشتههای خود سعی کرده راهحلی برای معضلات روز ایتالیا و نابهسامانیهای آن پیدا کند. تبیین و پیریزی شالودههای فلسفی و سیاسی دانته در باب صلح جهانی و سلطنت جهانی، بسیار متعصبانه و فاقد بنیانهای منطقی و عقلی است. او سعی مینماید که فرماندهی وحدت جهانی را به وسیلۀ رومیان اثبات کند، ولی در این مسأله ناتوان است.
دلایلی که دانته در این باب نیز مطرح میکند، بیشتر تجزیه و تحلیلها و تفسیرهای تاریخی است که برای انسان و جامعۀ امروزی و تحقیق مدرن، بسیار سطحی و پیش پاافتاده به نظر میرسد. در حقیقت، این بخش از تجزیه و تحلیل دانته در زمینۀ لزوم سلطنت رومیان، بسیار سادهلوحانه است.
مهمترین برهانی که وی برای این مسأله بیان میدارد، دلایل خداوندی و تقدیر الهی است؛ اما با این حال او حتا نمیخواهد این پرسش را مطرح سازد که آیا شکست رومیان دلیل رویگردانی خداوند از آنها نیست. بدین ترتیب، او به این پرسش که شکست رومیان و سقوط امپراتوری آن، نشانۀ بیکفایتی و نالایقی سران آن است، پاسخی نمیدهد. در نوشتۀ دانته، نشانههای بسیاری وجود دارد که وی هرگز نسبت به این باور تردید نکرده است که مردم روم و امپراتوریهای آن، فرمانروایان مشروعی برای جهانیان اند. به طور کلی، دیدگاه تاریخی ـ سیاسی دانته بسیار سطحیتر از بسیاری از نویسندهگان ماقبل اوست.
منابع:
ـ کمدی الهی: بهشت، دانته، ترجمۀ شجاعالدین شفا، چاپ هفتم، جلد ۱، ۱۳۷۸
ـ سیاست و بنیانهای فلسفی اندیشۀ سیاسی، حمید عضدانلو، تهران: نشر نی، ۱۳۸۹
ـ تاریخ قرون وسطی و رنسانس، محمد ایلخانی، تهران: سمت، ۱۳۸۲.
Comments are closed.