احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 17 سنبله 1394 - ۱۶ سنبله ۱۳۹۴
برگزاری نشستهای ریکا و سام در کابل با حضور نمایندهگانِ سی کشور و بیش از شصت نهاد جهانی، سبب شد که افغانستان یک بارِ دیگر در محراقِ توجه قرار گیرد. شاید عمدهترین پیامِ این دو نشست برای همسایههای افغانستان بود که فکر میکردند پس از سال ۲۰۱۵ جامعۀ جهانی دیگر تمایلِ گذشته را به این کشور نشان نخواهد داد. اما نشستهای ریکا و سام نشان داد که افغانستان برای جامعۀ جهانی همچنان مهم و قابل توجه است. اهمیتِ افغانستان برای جامعۀ جهانی در این بوده میتواند که ظرفِ نزدیک به یکونیم دهۀ گذشته، کامیابیها و ناکامیهای افغانستان با نامِ کشورهای مختلفی گره خورده است. جامعۀ جهانی میلیاردها دالر را برای بازسازی کشور هزینه کرد و در راستای تأمین امنیت و تأسیس ارتش و پولیس، مصارفِ هنگفتی را به دوش گرفت.
کامیابیها و ناکامیهای افغانستان به میزانی که میتواند متوجه رهبرانِ کشور باشد، متوجه جامعۀ جهانی به عنوان یک کلیت نیز هست. در یکونیم دهۀ گذشته در کنار اینکه افغانستان دستاوردهای معینی در عرصۀ دولتداری مدرن کمایی کرد، ناکامیهایی هم داشت. متأسفانه در یکونیم دهۀ گذشته، فرصتهایی که در برابر کشور قرار داشت، به گونۀ شایسته مورد بهرهبرداری قرار نگرفت. فرصتهای زیادی از دست رفت و امیدهای زیادی به یأس انجامید.
اگر افغانستان در یکونیم دهۀ گذشته از مدیریت سیاسیِ سالم برخوردار میبود، بدون شک امروز دستاوردهای کشور بهمراتب بزرگتر و عمیقتر از حالا بود. مدیریت سیاسی افغانستان به دلیل ضعف، ندانمکاری، بیبرنامهگی و قوممحوری از فرصت کلانِ بهوجود آمده برای ارتقای کشور نتوانست استفادۀ لازم را ببرد. بسیاری از برنامهها صورتِ اجرایی به خود نگرفت و چیزهایی نیز که انجام شدند، چنان ناقص و ناکافی استند که نیاز به بازنگریِ همهجانبه دارند.
دولت وحدت ملی در یازده ماه گذشته، با کولهبار میراثِ دولت پیشین بهسختی میتوانست مسوولیتهای خود را انجام دهد. این دولت با مشکلِ دیگری نیز روبهرو شد و آن عدم اعتماد لازم جهانی به کارآیی و تواناییِ آن در امر مدیریتِ جامعه بود. بسیاری از کشورهای کمکدهندۀ افغانستان فکر میکردند که دولت وحدت ملی توانایی و ارادۀ لازم برای تغییرات را ندارد. هرچند گامهای کوچکی در عرصۀ مبارزه با فساد و ایجاد شفافیت مالی به وجود آمد، اما این گامها نمیتوانستند قناعتِ تمویلکنندهگانِ کشور را فراهم کنند. نمونۀ روشن آن، در عدم پرداختِ هزینه برای برگزاری انتخابات پارلمانی میتواند باشد.
جامعۀ جهانی پرداخت هزینۀ انتخابات را موکول به اصلاحات در نظام انتخاباتی کرده است و دولت وحدت ملی، تازه نخستین گام را برای برآورده شدنِ این شرط برداشته است. در عرصههای دیگر نیز وضع به همین منوال است. زیرا در یک و نیم دهۀ گذشته، پولهای هنگفتی حیفومیل شده و فساد به گونۀ سرسامآوری در تار و پود نظام رخنه کرده است. جایی نیست که نتوان نمونههایی از فساد را در آن پیدا نکرد. سادهترین کارها زمانی اجرا میشوند که با پول حمایت شده باشند.
فضای اداری افغانستان بهشدت فضای آلوده و کثیف است. در این فضا بهسختی میتوان نفس کشید و اینهمه بیبندوباری را تحمل کرد. این مسایل همواره در گزارشهای نهادهای جهانی بازتاب یافته است. کمتر گزارشی در مورد افغانستان نشر شده که در آن از فساد اداری شکایت نشده باشد. جامعۀ جهانی نسبت به فساد موجود در اداراتِ افغانستان به تنگ آمده و به همین دلیل تلاش دارد که با شفافسازی فضا، به کمکهای خود ادامه دهد.
نشستهای ریکا و سام در کابل، اعلام حمایتِ دوبارۀ جامعۀ جهانی از افغانستان بود. در این دو نشستِ مهم، یک بار دیگر جامعۀ جهانی نشان داد که در تعهداتش برای بازسازی افغانستان استوار است. اما در عین زمان، جامعۀ جهانی هشدارهای لازم را نیز به دولت افغانستان صادر کرد. خواست مهمِ جامعۀ جهانی این است که دولت وحدت ملی فرصتسوزیهای گذشته را به فرصتسازی تبدیل کند. به این معنا که دولت نشان دهد برای ایجاد حکومتداری خوب و مبارزه با فساد و مواد مخدر، تنها به شعار بسنده نمیکند.
امروز معضل کلانِ جامعۀ افغانستان، آغاز موج تازۀ مهاجرتها به دلیلِ ناامنیهای گسترده و افزایش میزان بیکاری در کشور است. این دو پدیده بدون تردید اثراتِ خود را بر کشورهای دیگر و به ویژه کشورهای غربی میگذارد. خیل عظیمی از آوارهگان افغانستان در دروازههای کشورهای اروپایی سرگرداناند. این موج تازه، واکنش عادیِ شهروندانِ کشور به اوضاعِ در حالِ بحران افغانستان باید پنداشته شود. جامعۀ جهانی اگر بتواند به تعهداتِ خود به گونۀ دقیق عمل کند و دولت وحدت ملی نیز همزمان به برنامهریزی برای حل مشکلِ فساد و بیکاری بپردازد، احتمال میرود که یک بار دیگر شهروندان کشور از فضای یأس کنونی بیرون شوند.
اما دشواری کلانِ فرا راهِ دولت وحدت ملی این است که این دولت ظرفِ یازده ماه گذشته عمدتاً مشغول کارهای فرعی بوده است. روزمرهگی توش و توانِ دولت را بهشدت به تحلیل میبرد و از آن ماشینی میسازد که چرخدندههای آن با هم کار نمیکنند. دولت فعلی متأسفانه تصویر مغشوشی از خود به ذهنها مخابره کرده است و این تصویر تا زمانی که عوض نشود، بدون شک افغانستان در وضعیتِ فعلی باقی خواهد ماند.
Comments are closed.