مهـمان‌نوازی ارگ ریاست‌جمـهوری

گزارشگر:نظری پریانی/ یک شنبه 5 میزان 1394 - ۰۴ میزان ۱۳۹۴

یک روز قبل از عید قربان، از دفتر ریاست‌جمهوری زنگ آمد و گفتند که رییس صاحب جمهور، شما را در جمعِ برخی از مسوولان رسانه‌ها و خبرنگاران دعوت کرده است و اگر مایلید روز دومِ عید، ساعت ۱۰ صبح در ریاست‌جمهوری حاضر باشید.
من هم قبول کردم و به این تصور بودم که رییس‌جمهور در این دیدار، ضمن عید مبارکی و مسایل دیگر، دربارۀ شناس‌نامه‌های برقی نیز صحبت می‌کند و mnandegar-3دیدگاهِ اهلِ قلم را جویا می‌شود و بعد نظر خودش را می‌گوید تا به «اجماع» برسد. به همین دلیل، علاقه داشتم در دیدارم با رییس‌جمهور برخی واقعیت‌ها و مسایل و مصالحِ کلان را مطرح کنم.
روز دومِ عید خودم را سرِ ساعت ۱۰ صبح به ارگ ریاست‌جمهوری رساندم. از آخرین ایستگاهِ چک و بازرسیِ ریاست‌جمهوری گذشتم و به محوطۀ اصلیِ ارگ و به نزدیکی دروازۀ یکی از قصرهایی که باید داخلِ آن می‌شدم، رسیدم.
مسوول امنیتیِ آن‌جا با دیدن نامِ من در فهرست مهمانان، می‌خواست اجازۀ دخول بدهد که ناگهان یکی از کارمندان ارگ که لحظاتِ پیشتر از کنارم رد شده بود و از قضا با هم سلام‌وعلیک و عیدمبارکی کرده بودیم، بالای این فرد مسوول صدا زد و بعد هم صدای مخابره آمد که گویا مرا باید منتظر نگه دارند تا کسی بیاید.
اما لحظه‌یی بعدتر دیدم که همان فردی که قبلاً از کنارم رد شده بود، آمد و از مسوولِ آخرین ایستگاه بازرسی پرسید که این (من) را چه کسی اجازۀ ورود داده است. او گفت: نامش در فهرست هست!
این فرد امنیتی به‌وسیلۀ مخابره صدا کرد و از کسی که صلاحیت‌دار بود، معلومات خواست و گفت که یکی از مسوولان رسانه‌ها به نامِ فلان آمده است، اجازه است که به قصر سنگی برود.
صدای آن‌طرفِ خط را شنیدم که می‌گفت: نه، به قصر سنگی نرود، باید از ارگ بیرون شود!
دوباره از مخابره شنیدم که می‌گفتند: ازش معذرت بخواهید که برود.
بعد از این، فرد امنیتی به من گفت که تو باید به دروازۀ ۱۲ بروی و یک ساعت انتظار بکشی، بعد با جمعی از خبرنگاران دوباره چک شوی و دوباره داخل ارگ بیایی.
پاسخ دادم که من طبق قرار قبلی، ساعت ۱۰ باید در محل جلسه با رییس‌جمهور باشم و حالا هم از ۱۰، چند دقیقه گذشته است.
این فرد امنیتی گفت که نه، شما باید از ارگ بیرون بروید؛ زیرا جلسۀ رییس‌جمهور با شما ساعت ۱۱ بجه است.
اما من که بارها ـ در مناسبت‌های دیگر ـ ارگ رفته بودم، می‌دانستم که یک ساعت قبل از ملاقات، باید خود را به دروازۀ ارگ رساند؛ زیرا برنامه‌های امنیتی‌یی که برای ورود وجود دارد، یک ساعت زمان را در بر می‌گیرند.
بار دیگر طرف تأکید کرد که باید از ارگ خارج شوم و در دروازۀ ۱۲ منتظر باشم.
من که می‌فهمیدم ارگ حداقل یک اتاق برای پذیرش یا انتظار کشیدنِ مهمان‌ دارد تا من در آن‌جا بمانم، گفتم که خارج شدنم از ارگ به این شیوه درست به نظر نمی‌رسد، خوب است چند دقیقه‌یی جایی منتظر ‌باشم تا دوستانِ دیگر هم از راه برسند.
اما طرف که فرمان را دریافته بود، قطعاً نمی‌خواست که من در محوطۀ اصلی ارگ باقی بمانم و ناچار به بیرون هدایت شدم!
وقتی به اولین دروازۀ داخل ارگ رسیدم، محافظان از این فرد امنیتی خواستند تا اجازه بدهد که من در یکی از اتاق‌ها چند دقیقه منتظر بمانم، شاید تا ده دقیقۀ دیگر، دیگران هم می‌رسیدند. اما طرف اجازه نداد!
من که از مسیر چهارراهی آریانا با گذشتن از چند سدِ امنیتی وارد ارگ شده بودم، نخواستم با رفتن به دروازۀ ۱۲ که در کنار ادارۀ امور ریاست‌جمهوری واقع است، دوباره با عینِ مشکل وارد ارگ شوم. از این‌رو به این کارمند امنیتی گفتم: هدف از آمدنم، ارج‌گزاری به دعوت رییس‌جمهور بود، حالا که اجازه نیست چند دقیقه در ارگ بمانم، از خیرِ دیدار بار رییس‌جمهور می‌گذرم و به دیدارِ دوستان و عزیزانم می‌روم!
به فرد امنیتی گفتم موترِ مرا بخواهید تا زحمت را کم کنم.
از اولین دروازۀ داخلی ارگ بیرون شده بودم که موتر رسید، سوار شدم و با گذشتن از کنار سلام‌خانه، به چهارراهی آریانا رسیدم و پی کارم رفتم.
بعدتر از برخی دوستان معلومات گرفتم، گفتند: ما را هم ساعت ۱۰ دهنِ دروازۀ ارگ خواسته بودند. تا ساعت ۱۰‌ و نیم جمع شدیم و جلسه ساعت ۱۱ آغاز شد.
بنابرین فکر می‌کنم کسی یا کسانی در داخلِ ارگ برای جلوگیری از حضور من در آن جلسه بهانه تراشیدند، ورنه می‌شد تا نیم‌ساعتِ دیگر با همۀ دوستانِ رسانه‌یی که دعوت شده بودند، یک‌جا در جلسه حضور می‌یافتم.
در پایان این روایت می‌خواهم این قید و تأکید را اضافه کنم که من هر بار که با جمعی از مسوولانِ رسانه‌ها به ارگ دعوت شده‌ام و با رییس‌جمهور غنی و یا هم با رییس‌جمهور کرزی دیدار کرده‌ام، بی‌هیچ مجامله‌یی حقایق و واقعیت‌های تلخِ کشور را مطرح نموده‌ام. نشراتِ روزنامۀ ماندگار و نامه‌های من به رییس‌جمهور و تحلیل‌ها و مصاحبه‌هایم در رسانه‌های تصویری، صحتِ این گفتۀ را تأیید می‌کنند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.