گزارشگر:نثاراحمد فیضی غوریانی _ عضو پارلمان افغانستان/ دوشنبه 6 میزان 1394 - ۰۵ میزان ۱۳۹۴
داعش تنها خطر برای کشورهای غربی آنگونه که ظاهراً ادعا میشود نیست، بلکه این گروه که حالا خود را دولت اسلامی مینامد، خطری بزرگتر را متوجه کشورهای اسلامی در خاورمیانه و افغانستان کرده است. از قول برخی منابع امریکایی گفته شده که داعش در بیست و پنج ولایتِ افغانستان حضور دارد و در حال گسترش نفوذ خود به دیگر ولایات است.
داعش به بیرحمی در کشتن انسانها و حرکتهای افراطی مشهور شده و امروزه کمتر کسی در جهان یافت میشود که این گروه را خطرِ بالقوه و بالفعل برای سلامت و صلح جهانی نداند. اخیراً مفتی اعظمِ عربستان سعودی نیز در پیام عیـدی خود به مسلمانان جهان، به داعش اشاره کرده و آن را حرکتی در ضدیت با آموزههای اسلام، به عنوان دین رحمت و شکیبایی، خوانده است. مفتی اعظمِ عربستان از تمام مسلمانان جهان خواست که اسلام را از داعش و اقدامهای تندروانه تفکیک کنند و این گروه را یک گروه اسلامی ندانند. اما سوال اینجاست که داعش چیست؟ و ابوبکر بغدادی که خود را خلیفۀ مسلمانان و رهبر دولت اسلامی اعلام کرده، دارای چه پیشینهیی است؟
به تازهگی برخی رسانههای غربی گزارشی را منتشر کردهاند که نشان میدهد ابوبکر بغدادی رهبر دولت اسلامی یا داعش، تبار یهودی دارد و از پدر و مادرِ یهودی به دنیا آمده است. این گزارش که در چندین رسانۀ غربی منتشر شده، از قول ادوارد اسنودن افشاگر مشهور ارتش امریکا که در حال حاضر در روسیه در تبعید به سر میبرد، این ادعا را مطرح کرده است. این رسانهها با استناد به گفتههای اسنودن میگویند که نام اصلی ابوبکر بغدادی، سیمون الیوت است و برای موساد، سازمان استخباراتی اسراییل، کار میکند. به گفتۀ این رسانهها، ابوبکر بغدادی وظیفه دارد که در کشورهای اسلامی جنگ و خشونت راه بیندازد و به این شکل به منافعِ اسراییل یاری رساند.
این گزارش تکاندهنده در مورد داعش نشان میدهد که آنچه به نامِ گروههای تروریستی در جهان اسلام به فعالیت آغاز کردهاند، در واقعیت ریشه در کشورهایی دارند که به صورتِ تاریخی در جنگ و خصومت با مسلمانان به سر میبرند.
استفادههای ابزاری از آموزههای اسلام، جهان را به صورت حیرتآوری درگیر تنشهای داخلی و بیرونی کرده و به اعتبارِ مسلمانان در کشورهای دیگر بهشدت آسیب رسانده است. داعش که فعالیتهای خود را از کشورهای سوریه و عراق آغاز کرد، حالا در بسیاری از کشورهای اسلامی نفوذ یافته و به سربازگیری از میانِ جوانان و نوجوانان میپردازد.
گروههای تندرو و هراسافکن میدانند که چهگونه با احساسات و عواطفِ دینی و مذهبیِ جوانان بازی کنند و از آنها در رسیدن به اهدافِ سیاسی و ایدیولوژیکِ خود سود بجویند.
پیروزیهای غیرمترقبۀ داعش در کشورهای جنگزدهیی چون سوریه و عراق، افزون بر اینکه در مناسبات غیرعادلانه در این کشورها ریشه دارد، در همین حال به توطیههای پنهانییی نیز مربوط است که به وسیلۀ سازمانها و نهادهای حامی هراسافکنی در جهان طراحی و اجرا میشوند.
اینکه چه مقدار واقعیت در سخنانِ اسنودن در مورد خاستگاه رهبر داعش نهفته است، هنوز جای سوال دارد و باید در این مورد به اسناد و مدارکِ دقیقتری دست پیدا کرد؛ ولی از جانب دیگر نباید انکار ورزید که سازمانهایی چون موساد در جهان چنین تجربههای را بارها تکرار کردهاند.
امروز وقتی از حضور داعش در کشور ما نیز سخن گفته میشود، باید متوجه توطیۀ بزرگتری که میتواند در عقبِ این جریان وجود داشته باشد، بود. داعش به هیچ صورت نمیتواند به دلیل رفتار و برخورد خشونتآمیز خود، به اسلام و آموزههای آن ربط داشته باشد. قرائتی را که داعش از اسلام ارایه میکند و بر اساس آن، کشتن انسانها و ویرانگری را جایز میداند، به هیچ صورت نمیتوان برداشتی حتا ناصواب از اسلام دانست؛ زیرا اسلام از آغاز با پیام صلح و اخوت به جهان عرضه شده و تا امروز به یُمن پیام بزرگ انسانیِ خود توانسته به قلبهای بیشتر از یک میلیارد مسلمان رخنه کند. بنابراین، داعش امروز به عنوان «ستون پنجم در جهان اسلام» عمل میکند و بدون شک رابطهیی نزدیک با سازمانهایی دارد که در طول یک قرن گذشته مسوول جنایاتیاند که در گوشه گوشۀ جهان پدیدار شده است.
رهبران کشورِ ما باید حضور داعش را جدی تلقی کنند و از حالا برای برچیده شدنِ پایگاههای آن اقدامهای لازم را روی دست گیرند. داعش و گروههای هراسافکن، سرطانهایی در منطقهاند که به هیچ کشور و گروهی رحم نخواهند کرد. لازم است برای مبارزه با چنین گروههایی بسیج شد و به آگاهیدهی پرداخت. بهترین مبارزه با چنین گروههایی، شناختِ دقیق از رهبران و گذشتۀشان است. گذشتۀ ابوبکر بغدادی رهبر داعش (بر اساس گزارش رسانههای غربی) در برابرِ ماست و نشان میدهد که او آگاهانه وارد این جریان شده و تمویلکنندهگانِ قدرتمندی را در حمایت از خود و برنامههایش دارد.