گزارشگر:احمـد عمران/ سه شنبه 14 میزان 1394 - ۱۳ میزان ۱۳۹۴
نمیدانم برخیها چهگونه میتوانند از دولتِ پیشین و کارنامۀ حامد کرزی به عنوان رییسجمهوری آن دولت دفاع کنند. گاه شاید بشود به دلایل ایدیولوژیک و یا هر چیز دیگری، از استالین و هیتلر دفاع کرد؛ ولی از کرزی و دولتش به هیچ صورت نمیشود دفاع کرد و کسانی هم که چنین خطری را به جان میخرند، خود در باتلاقی سقوط میکنند که آقای کرزی آن را بهوجود آورده است. باز اگر کسانی بهلحاظ مسایل قومی و تباری از آقای کرزی حمایت و دفاع میکنند، میشود چنین دفاعی را به دلیل جهالتِ این افراد برتابید و زیاد جدی نگرفت؛ ولی غیرقابلِ تحمل است که فرد تحصیلکرده و دانشمندی که خود را «معلم سیاست» معرفی میکند، به دلیل چند سال کار در دولت آقای کرزی و رفاقت شخصی با برادر او، چنین دوآتشه به طرفداری از او و کارنامهاش میپردازد.
وقتی به دفاعهای این «معلم سیاست» از کارنامۀ حکومتداریِ آقای کرزی نگاه میکنم، سرنوشت مارتین هایدگر در برابر چشمم ظاهر میشود که به دلیل دفاع از رژیم نازی تا هنوز ـ حتا پس از مرگش ـ قصاص پس میدهد، ولی همچنان هیچکس خبط سیاسیِ او را در آن زمان نمیبخشد.
کارل یاسپرس در زندهگینامۀ خودنوشتِ خود مینویسد که روزی از هایدگر پرسیدم: «آدم بیفرهنگی مثل هیتلر چهگونه بر کشوری مثل آلمان حکومت میکند؟» هایدگر در پاسخ یاسپرس بدون درنگ میگوید: «دنبال فرهنگ چه میگردی، به دستهای زیبایش نگاه کن!»
این آدم دانشمند و معلمِ سیاست نیز در حاشیۀ کنفرانس امنیتی هرات، در گفتوگو با یکی از رسانههای کشور، دولت وحدت ملی را به باد انتقاد گرفت و گفت که مقایسۀ دولت فعلی با دولت کرزی، شرمآور است. او افزود که رهبران دولت وحدت ملی به پایبوسی خُردضابطان پاکستانی میروند و به این صورت میخواهند مشکل امنیتی کشور را حل کنند. او با اشاره به سقوط کندز به دست طالبان، آن را لکۀ ننگی بر دامنِ این حکومت توصیف کرد. البته جناب معلمِ سیاست دولتِ پیشین یا دولتِ خودشان را دولتِ سالمی نگفت، ولی تأکید کرد که دولتِ پیشین با همۀ ریختوپاشهای خود قابل مقایسه با دولت وحدت ملی نیست؛ یعنی اینکه دولت پیشین به نسبت کارایی و موثریت، از دولتِ فعلی چند سر و گردن بلندتر است.
این سخنان اگر از زبان کسِ دیگری بیرون میشد، آنقدر قابل مکث و توضیح نبود؛ ولی وقتی از زبان «معلم سیاست» بیرون میشود، دیگر نمیشود نسبت به آنها اغماض کرد. اگر عادلانه قضاوت صورت گیرد، دولتِ فعلی با همۀ مشکلاتِ خود قابل مقایسه با دولتِ گذشته نیست. تا این جای مسأله با جناب «معلم سیاست» موافقم، ولی نه از این نظر که کارنامۀ دولت گذشته از دولتِ فعلی بهتر است؛ بلکه دولت گذشته مسبب اصلی مشکلات امروزِ افغانستان است.
آقای کرزی از آنجایی که نه سیاستمدار بود و نه فهم درستی از سیاست داشت، ارگ را به محل اربابیِ خود تبدیل کرده بود. در خوشبینانهترین حالت، آقای کرزی اربابِ خوبی بود و با همین منش اربابی، میخواست دموکراسی بیاورد.
آقای کرزی هستهگذارِ فساد اداری و مالی در افغانستان است و در زمان او، افغانستان به یکی از پنج کشور فاسد جهان نامبردار شد. شاید به دلیل اینکه چنین گزارشهایی از منابع امپریالیستی صادر میشوند، جناب «معلم سیاست» با یافتههای آنها چندان سر توافق نداشته باشد؛ چون به هر حال ایشان دانشآموختۀ آلماناند و خود را یکی از پیروان نظریۀ انتقادی و مکتب فرانکفورت میدانند. اما چهقدر آقای کرزی از مکتب فرانکفورت خبر دارد؛ چون ایشان به هیچ صورت با چنین جریانهایی رابطه نداشته و در بهترین تعریف میتوان گفت که ایشان مسلمانی سنتی است و سالها در پاکستان در خدمت سازمانهای جهادی قرار داشته است. آقای کرزی دستکم اعتبارِ اینگونه گزارشها را نمیتواند انکار کند. آیا میشود فسادی را که در دولت آقای کرزی وجود داشت، با زمان فعلی مقایسه کرد و باز خجالت کشید؟
سران دولتِ آقای کرزی به استثنای چند تن، میلیونها دالرِ کمک شده به افغانستان را چور و چپاول کردند و شماری از آنها نیز برای آنکه دیگر از چشم قانون و نظام کاملاً به دور باشند، به همان کشورهایی برگشتند که تابعیتِ آن را داشتند. جناب معلمِ سیاست بهتر از هر کسِ دیگری، از گستردهگی فساد و رشوه در دورانِ خود خبر دارد و نمیشود که آن دزدیهای عریان را با زمان فعلی با همۀ مشکلاتِ آن مقایسه کرد.
فراموش نباید کرد که دولت وحدتِ ملی زمانی قدرتِ سیاسی را بهدست گرفت که کمکهای جهانی به صورتِ کمسابقهیی به یُمن خرابکاریهای دولتِ پیشین کاهش یافته بود و بخش اعظمِ نیروهای بینالمللی کشور را ترک گفته بودند.
جناب معلم سیاست، دولتِ فعلی را متهم میکند که رهبرانِ آن به پایبوسی خُردضابطان پاکستانی رفتهاند. دزد حاضر و بز حاضر، مگر جناب کرزی بیستویک بار به پاکستان سفر نکرد؟ دزد حاضر و بز حاضر، مگر آقای کرزی نگفت در صورتی که پاکستان با تهدید از سوی کشورهای غربی روبهرو شود، او در کنار برادران پاکستانی خود (بخوانید جنرالان آیاسآی) از پاکستان دفاع میکند؟ دزد حاضر و بز حاضر، مگر در زمان خودتان میان نهادهای امنیتی دو کشور، مراودهها و تبادل اطلاعات صورت نمیگرفت؟ دزد حاضر و بز حاضر، مگر آقای کرزی بارها میزبان پاکستانیها نبود که با انتقاد خودتان روبهرو شد و در یکی از سخنرانیهای خود در شورای ملی گفتید که با سیاست تضرع و مهمانی به جایی نمیرسیم؟ دزد حاضر و بز حاضر، مگر در زمان شما دکانداری از کویته به ارگ ریاستجمهوری نیامد و با گرفتن چند میلیون دالر دوباره گم و گور نشد؟ دزد حاضر و بز حاضر، مگر آقای کرزی طالبان را برادران ناراضی نمیخواند که حالا اکثر کسانی که در حملات انتحاری و تهاجمی شرکت میکنند، همانهاییاند که به وسیلۀ آقای کرزی از زندانها رها شدند؟ دزد حاضر و بز حاضر، مگر دولت آقای کرزی دولت مافیای مواد مخدر نبود که حتا بر اساس همان گزارشهای غرضآلود منابع امپریالیستی، اعضای خانوادۀ ایشان هم در این شغلِ شریف شرکت داشتند؟ دزد حاضر و بز حاضر، مگر آقای کرزی کشور را در اختیار چند خانواده قرار نداده بود که همین افراد بر کلِ سرنوشت جامعه حاکم بودند؟
از هر طرف که نگاه کنیم، مشکلات امروزِ جامعه به صورت مستقیم برمیگردد به سیاستها و ناسیاستهایی که آقای کرزی بر این کشور اعمال کرد و به هیچ صورت نمیتوان کارنامۀ سیاه او را در مقایسه با ناکامیها و مشکلات دولتِ فعلی سفید کرد. دولت فعلی هیچگونه سفیدکنندهیی را در اختیار سیاستمداران گذشته قرار نداده است که خود را با آن سفید کنند. این دولت هم مشکلات و اشتباههایِ خود را دارد. برخی از مشکلات دولتِ فعلی قابل درک است و اینطور هم نیست که کاملاً یک دولت نامشروع باشد. باز دولت آقای کرزی کجا مشروعیت داشت؟ مگر ایشان در انتخابات سال ۲۰۰۹ به صورت آشکار تقلب نکرد؟ مگر یکونیم میلیون رای ایشان را کمیسیون شکایات انتخاباتی باطل اعلام نکرد؟ مگر آقای کرزی بعداً نگفت که امریکاییها مداخله کردند و او را یک رییسجمهور ضعیف و فاقد اعتبارِ قانونی ساختند؟
شما از کدام مشروعیت انتخاباتیِ آقای کرزی دفاع میکنید؟ مگر در زمان آقای کرزی، قومگرایی شیوع نیافت که تا امروز اثراتِ آن را بر جامعه شاهدیم؟ مگر مصارفِ آن تلویزیونِ کذایی را که هر روز به زبان و فرهنگِ من و شما توهین روا میدارد، مستقیماً ارگ ریاستجمهوری تأمین نمیکرد؟
کارنامۀ آقای کرزی اصلاً قابلِ دفاع نیست و من بسیار بسیار متأسفم که شما در حدِ چند آدمِ قبیلهگرا که در اطرافِ کرزی گذشتۀ ناپاکِ خود را نشخوار میکنند، پایین آمدید.
ببخشید اگر زبانم گاهی تلخ شد، ولی امیـدوارم این تلخی برای شما بهرِ شیرین داشته باشـد!