گزارشگر:دوشنبه 20 میزان 1394 - ۱۹ میزان ۱۳۹۴
پس از رویداد کندز، حالا مردم کابل دچار تشویش و نگرانی اند و هر طرف خبر از بدترشدن وضعیت کابل و حمله به بخشهایی از شهر و تکرارشدن قصۀ کندز است.
مردم تشویش دارند که طالبان با تمرکز به اطراف شهر کابل و با حمایت حلقههای همسو در نظام، میتوانند برای بخشهایی از کابل مشکل خلق کند. حالا این نگرانی که طالبان در یک توطیه سازمان یافته به قصد تکرار تجربۀ کندز در بخشهای دیگر هم وارد عمل شوند، حتا به سیاستمداران نیز رخنه کرده است. در اوج چنین نگرانی ها، چند روز پیش گارنیزیون شهر کابل در اعلامیهیی مردم را به هوشیاری و بیداری فراخواند و از تهدیدهای امنیتی در کابل سخن گفت.
اما آیا کابل، در خط تهدید است و پایتخت افغانستان هم امن نیست؟ بدون شک کابل با نفوس چند میلیونییی که دارد و با قرار داشتن همه ستادهای نظامی در آن و پایگاههای خارجی، به سادهگی نمیتواند مورد تهدید قرار گیرد. البته حملههای انتحاری و انفجاری که صورت میگیرد، بحث دیگری است.
اما چرا اینگونه مردم در کابل شکار شایعهها و اطلاعات ترساننده میشوند. البته هنوز مناطقی در کابل هست که میتواند برای طالبان بیشتر قابل استفاده باشد و حضور ستون پنجم در نظام نیز فرصتهای بیشتری را برای آن گروه یا احتمالا داعش مساعد کند.
در عین حال مردم بعد از رویداد کندز اعتمادشان را نسبت به سیاستهای دولت و برخی چهرههای دولتی از دست داده اند و قتی که دامن این شایعهها گستردهتر میشود، بیاعتمادی نیز بیشتر میشود.
مردم، میپرسند که والی کندز که خود در سقوط آن ولایت نقش اصلی را داشت، چقدر مورد بازپرس قرار گرفته است که فردا اگر یک مقام دیگر، بخشی از کابل یا ولایتی را به طالب سپرد، مورد بازپرس قرار بگیرد. رویددا کندز نشان داد که هر اتفاقی میتواند صورت بگیرد و هر آنچه در ذهن میچرخد میتوانند در چنین صورتی قابل اجرا باشد.
حالا در چنین وضعیتی که میزان اعتماد مردم از برخی چهرهها در نظام کاسته شده و وضعیت برایشان دشوار مینماید، چه کاری باید روی دست گرفته شود تا اعتماد مردم دوباره اعاده شود.
وقتی کسی میگوید که هم اکنون در بخشهایی از کابل صدها طالب جابجا شده است و دیگری میگوید که طالبان تجربه تجاوز قتل و غارت کندز را در کابل تکرار میکنند، مردم به چه دل خوش کنند.
البته گرمشدن این شایعات برمیگردد به بازیهایی که در صحنۀ سیاست افغانستان وجود دارد. تبلیغات بیش از حد برای ترساندن مردم و کشتن روحیۀ آنان جزء برنامههای تبلیغاتی و استخبارتی طرف مقابل است. آی اس آی در راه اندازی چنین شایعاتی دست بالا دارد. از طرف دیگر وقتی که این شایعهها از ارگانهای دولتی بیرون شود، خود نشان میدهد که پاکستان و طالبان تاچه سطحی در اندام دولت ما رخنه کرده است و کافی است که تقویت چنین شایعاتی زیانهای کلانی را در عرصههای اجتماعی و اقتصادی و نظامی کشور بگذارد.
به هرصورت، نهادهای امنیتی کشور وظیفه دارند که در برابر این برنامهها و شایعهها قرار بگیرند و مردم را به تکلیفهای روانی و خردکننده مواجه نسازند. وظیفۀ این نهادها این است که دشمن را در هرجایی که شناختند مورد هدف قرار بدهند، نه اینکه خدا ناکرده به سود تقویت برنامهها عملی و تبلیغاتی دشمن تمام شوند. این همه شایعه نشان میدهد که ماشین تبلیغاتی دشمن فعال است اما دولت هیچ ماشین خنثا کنندهیی ندارد و یا نمیخواهد روی هر دلیلی با آن مقابله کند. اگر خدا ناکرده فردا اتفاقی که تصور میشود بیفتد، هیچ کسی در آن سود نخواهد داشت و تر و خشک باهم می سوزند. بنابراین خوب است که از همین اکنون مراقب اوضاع باشیم.
Comments are closed.