احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





آیا دموکراسی غیر قابلِ دفاع است؟

گزارشگر:دوشنبه 27 میزان 1394 - ۲۶ میزان ۱۳۹۴

بخش دوم و پایانی

mnandegar-3نویسنده: جاناتان وولف
برگردان: علی‌رضا رضایت
اگرچه همواره نمی‌توان به یک رای اعتماد کرد، اما در شرایط مطلوب می‌توان اطمینان کامل داشت که اکثریت تصمیم درستی می‌گیرند. متغیرهای اصلی عبارت‌اند از: ۱ـ اندازۀ گروه؛ ۲ـ میانگین قابلیت رای‌دهنده؛ ۳ـ اندازۀ اکثریت. نمونه‌هایی را که فیلسوف و اندیشمند سیاسی، برایان بری آورده، ببینید:
اگر یک گروه ۱۰۰۰ نفری رای‌دهنده داشته باشیم که هر یک از آن‌ها ۵۱ درصد مُحق باشد، احتمال این‌که در هر نمونۀ خاص یک اکثریت ۵۱ درصدی پاسخ درست بدهد، چه‌قدر است؟ پاسخ احتمالاً چنین است: ۶۹ درصد. به علاوه اگر اکثریت مورد انتظار در ۵۱درصد بمانند و تعداد رای‌دهنده‌گان به ۱۰۰۰۰ افزایش یابد، این احتمال که اکثریت پاسخ درست دهند، عملاً تا مرز اتفاق آرای (۹۷/۹۹درصد) پیش خواهد رفت.
آیا این نشان می‌دهد که مردم در مجموع متخصص‌اند؟ به طور بالقوه این احتمال وجود دارد، اما از بالقوه‌گی تا فعلیت فاصلۀ قابل توجهی وجود دارد. اول آن‌که میانگین قابلیت گروه باید بالای ۵۰درصد باشد، وگرنه همان‌گونه که کوندورسه می‌گوید، استدلال به‌عکس خواهد شد و تصمیم اشتباه از آب بیرون می‌آید.
در واقع این نکته به طور ضمنی از آن رقابت کننده‌گان برای میلیونر شدن برمی‌آید. اگر برآورد آن‌ها این باشد که از میانگین تعداد مخاطبان نمی‌توان انتظار داشت که پاسخ معقولی به سوال مورد نظر بدهند، در این صورت، آن‌ها عمر خود را تلف نکرده‌اند. اگر میانگین قابلیت هر فرد خیلی پایین باشد، در این صورت (رای)گروه در کل به درد نمی‌خورد.
بنابراین، فرض کنید ما می‌توانیم مطمین باشیم که در موضوع پیش رو، رای‌دهنده‌گان میانگین قابلیتی بیش از ۵۰درصد را نشان دهند. آیا در این صورت ما موفق خواهیم بود؟ نه کاملاً. ما باید از این هم اطمینان حاصل کنیم که آن‌ها بر اساس تصورشان از پاسخ درست رای می‌دهند. اجازه دهید با یک قیاس قضایی مسأله را روشن کنم. دادرسی هیأت داوران از چند جهت شبیه رای‌گیری دموکراتیک است. در دادگاه، ما از شهروندان می خواهیم که ارزیابی کنند که آیا مدافع به طور قطع گناهکار شناخته شده است. آن‌ها باید رای خود را تنها بر این مبنا ارایه کنند. اگر رای خود را بر مبنای دیگری ارایه کنند، به عنوان مثال، تشویق هیأت منصفه یا کینه‌ورزی نسبت به پولیس، در این صورت هیأت داوران آن‌چه باید انجام دهد را انجام نمی‌دهد.
محاکمۀ جی. سیمپسن را ملاحظه کنید. گفته شده یکی از اعضای هیأت منصفه، زمانی که معلوم شد او با یکی از همکارانش در مورد این‌که سیمپسن تبرئه می‌شود شرط‌بندی کرد، از خدمت خلع شد. صرف نظر از حماقت کسی که او با وی شرط بسته بود، نکته این‌جاست که زمانی که آن عضو هیأت منصفه در نهایت نفعی مالی عایدش می‌شود، نمی‌توان به او اطمینان داشت که رای خود را به شیوه‌یی درست ارایه دهد. او نمی‌تواند در مورد پرونده برحسب شایسته‌گی‌های آن قضاوت کند.
پس نکته این‌جاست که رای دهنده‌گان می‌توانند درست قضاوت کنند. نکتۀ دیگر این‌که آن‌ها برای انجام این کار انگیزه دارند. زمانی که از شما خواسته می‌شود در انتخاباتی رای دهید، دقیقاً از شما چه می‌خواهند؟ فرض کنید این رای پاسخی به یک سوال است. خُب، چه سوالی؟ این احتمالات را در نظر بگیرید: ۱ـ کدام نامزد برای شما مناسب است؟ ۲ـ کدام نامزد برای کشور شما مناسب است؟ اگر بخواهیم بسیار ساده این قضیه را بیان کنیم، باید گفت در این‌جا ما با تقابلی بین منافع شخصی و اخلاقی مواجه‌ایم. آیا شما باید به هنگام رای دادن، منافع شخصی خود را دنبال کنید یا در فکر خیر و صلاح عمومی باشید؟ به نظر می‌رسد در بسیاری از موارد این دو با هم تطابق پیدا می‌کنند، اما در بسیاری از موارد هم این‌طور نیست. پس چه باید بکنیم؟
خیلی کارها. برخی افراد صرفاً بر اساس منافع شخصی و برخی دیگر به دلایل اخلاقی رای می‌دهند. برخی نیز هر دو را مد نظر دارند: من به امر اخلاقاً درست رای می‌دهم مادامی که چندان برایم هزینه نداشته باشد. اما علوم اجتماعی به ما می‌گوید که مردم به دلایل مختلف رای می‌دهند. این قضیه چه ارتباطی دارد؟ خب، استدلال کوندورسه تنها در صورتی کارگر است که مردم انگیزۀ درستی برای رای دادن داشته باشند.
به قضیۀ سوال از مخاطب باز می‌گردیم. تصور کنید که مخاطبان در کل، افرادی هستند که بی‌صبرانه در نوبت نشسته اند. شما به آن‌ها اعتماد می‌کنید؟ من که گمان نمی‌کنم! افزون بر این، استدلال کوندورسه هم بر قابلیت و هم انگیزۀ رای دهنده‌گان مبتنی است. حتا اگر از میانگین قابلیت آن‌ها مطمین باشید، آیا به همان اندازه از انگیزۀ آن‌ها نیز اطمینان دارید؟
در مورد د موکراسی این بدان معناست که شما باید مطمین شوید که اکثریت رای دهنده‌گان آماده اند تا رای خود را بر مبنای مصلحت کشور بدهند تا علایق و سلایق شخصی. آیا می‌توان از این قضیه اطمینان حاصل کرد؟ البته که نه. هیچ کس تا به حال به ما نگفته که چه‌گونه باید رای بدهیم. بنابراین، حتا اگر مردم به طور بالقوه متخصص باشند، در واقع، تصمیمی که آن‌ها می‌گیرند به ما نمی‌گوید که چه چیزی خوب یا بهتر است. در هر صورت، این امر نشان می‌دهد که بیشتر مردم به یک دلیل بیش از دلیل دیگر رای می‌دهند. اما در این خصوص چه چیزی اهمیت بسیاری دارد؟ آیا این امر نشان می‌دهد که دموکراسی غیرقابل دفاع است؟ به هیچ وجه!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.