احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 10 عقرب 1394 - ۰۹ عقرب ۱۳۹۴
بخش نخست
نویسنده: آرتور کروکر
مترجم: کامبیز پارتازیان
ارادۀ معطوف به تکنولوژی نیروی حیاتبخش سیاستها و فرهنگ قرن بیستویکم است. زمانی قید و بندهای دولت – ملی را میشکند، گاهی نظام ماشینی تولید صنعتی را بدل به سرمایهداری مجازی میسازد، اکنون با چشم دیجیتالی مشغول شبکهبندی جسم به صورت یک کانال ارتباطی جسمانی است. در آینده خود دانش را به وسیلهیی برای خود ـ توجیهی و خود ـ تفسیری صنایع تکنولوژیکی بدل خواهد کرد، در حالی که در گذشته راه را برای جامعۀ تکنولوژیکی هموار میساخت. ارادۀ معطوف به تکنولوژی که همواره در حال برنامهنویسی، توزیع، ارتقا و ادغام کردن است، در عین اینکه نماد سرنوشت فرهنگ پساانسانی میباشد، صورت دیرپای خودشناسی و خودبیانگری آن نیز هست.
نشانههای مشهود ارادۀ معطوف به تکنولوژی را در همهجا میتوان مشاهده کرد. ارادۀ معطوف به تکنولوژی که از طریق نرمافزار تکنولوژی اطلاعاتی فعال شده، به واسطۀ سرمایهداری دیجیتالی فرار گشته، وسوسۀ ارتباطات آن را به جلو میراند و خود به طرزی بیرحمانه میخواهد هستی را تا بدیهیات اخلاقی جامعۀ تکنولوژیکی تقلیل دهد، اسطورۀ پایدار فرهنگ فعلی است.
ارادۀ معطوف به تکنولوژی که بهطور همزمان یک هویت، یک هدف، یک تعبیر، یک قدرت، یک جنسیت و یک میل و آرزو است، به فرهنگ بدون مرز جان میبخشد. ارادۀ معطوف به تکنولوژی ارادهیی به معنای سنتی ابزارگرایی محض نیست، بلکه از آنرو چنین شیفتهگی عمیقی را موجب میشود که ارادهیی است که خود را تشدید میکند. گاهی اوقات خود را در قالب جامعۀ تکنولوژیکی محض مطرح کرده و گاهی در قالب گونهیی از جامعۀ مجازی پنهان میشود. نوعی آفرینش است، سرنگونی، یک تحکیم است. پاککننده است. یک نرمافزار، یک هوش مصنوعی است. در عین اینکه به جلو حرکت میکند، نوعی سیر قهقرایی نیز دارد. نوعی ترکیب ریاضیاتی است. شعر است. هم فرامدرن است و هم بسیار ابتدایی، و از تروریسم ویروسی و جنگ مجازی سخن میگوید.
ارادۀ معطوف به تکنولوژی که جنبشی دوگانه است، در حقیقت یک آدمخوار اطلاعاتی است که از اطلاعات تغذیه میکند. هم مرجعهای اجتماعی ـ دانش، سکس، قدرت، اقتصاد، سیاست ـ را در نقاط متقاطع چرخۀ تولید الکترونیکی ناپدید کرده و هم خود را به عنوان سرنوشت دیجیتالی به آینده پرتاب میکند.
ارادۀ معطوف به تکنولوژی چونان یک حاد ـ مذهب، ایمان به کارایی تکنولوژی ـ به عنوان آیین ورود به روند آن ـ را میطلبد. چونان یک حاد ایدیولوژی در قالب پیروزی طبقۀ مجازی تحقق یافته است، چونان حاد ـ علم تخیلات علمی را به پایگاهی برای برداشت تفالههای طبیعت انسانی و غیرانسانی بدل ساخته است، چونان حاد ـ اسطوره خود را با استفاده از زبان کهن خدایان ابراز کرده و با عبارات دیرپایی از سرنوشت سخن میگوید. و سرانجام در قالب یک علم اصلاح نژاد مسبب وقوع آیندهیی بیوتکنولوژیکی میشود که تحت لوای جبرگرایی ترا ژنتیک (۱) شکل میگیرد.
جبرگرایی ترا ژنتیک؟ این موضوع گرایش غالب سیاستهای فرهنگی جهانی فعلی است. زبان اصلاح نژاد که طی سالهای فترت جنگ سرد فراموش شده بود، دوباره مطرح شده است: زمانی خود را در تصویرهای تشریحگونۀ آزمایشهای ژنتیکی مطرح میکند، گاهی توسط گونۀ نوظهور سرمایهداری ترا ژنتیک ـ که میخواهد پیشینۀ ژنتیکی انسانها، حیوانات و گیاهان را کد گذاری، طبقهبندی، دستکاری و برداشت کند ـ به جلو رانده میشود. اکنون روی فرایند آزمایشگاهی تحقیقات شاخۀ سلول، ترویج کلون کردن، توالی ژنتیکی، پرورش اعضای بدن، تعویض بافتهای بدن فعالیت میکند. احتمالاً در آینده خود را در تلفیق جامعهگرایی بیولوژیکی و هوش مصنوعی مطرح خواهد کرد که منجر به تولید اشکال حیات مصنوعی خواهد شد. هرگز به مشابهت تاریخی خود به اصلاح نژاد موج اول در جنبش حفظ بهداشت اوایل قرن بیستم یا فاشیسم سیاسی سوسیالیسم ملی اقرار نکرده، و همواره خود را در پوشش علم ژنتیک پنهان خواهد کرد.
جبرگرایی ترا ژنتیک که مصون از تبار تاریخی خود میباشد، از پیشینۀ سیاسی خود مبری شده، و با زبان علمی بیولوژی مولکولی و زبان اقتصادی «صنایع زیستی» سخن میگوید، اکنون خود را به «محافظت از حیات» و بهسازی ژنتیکی «سلامت» محدود کرده است. گرچه در آینده آشکار خواهد شد که جوهره و ماهیت آن را پرورش گونههای برتر ژنتیکی تشکیل میدهد. جبرگرایی ترا ژنتیک از آن رو جبرگرا خوانده میشود که خود را با استفاده از زبان غارتگرانۀ برداشت اجسام آدمی ابراز میکند، و از آن جهت ترا ژنتیک نامیده میشود که شامل تلفیق گونههایی میگردد که پیش از این متمایز از هم بودند: میمونهای شبتاب، خرگوشهای ستارۀ دریایی، اهدا کنندههای عضو بدون سر.
جبرگرایی ترا ژنتیک زندهگی را تا مرز نیستی و نابودی تشریح میکند.
اگر فیزیک زبان ممتاز عصر اتوم بود، اکنون بیولوژی زبان غالب عصر تکنولوژی است. اکنون بیولوژی بیش از آنکه زبان فنی علوم زیستی باشد، کلام غالب سیاستهای بیولوژیکی ـ قالب زبانی سرمایهداری، سیاست، فرهنگ، و رسانهها ـ است. نظام ترا ژنتیک دیگر تنها یک جبرگرایی تکنولوژیکی ساده نیست، بلکه نمایانگر چیزی نامشهود، دو پهلو، نامعلوم و متغیر میباشد. در مهندسی ژنتیک، نظام ترا ژنتیک خود را در قالب آزمایشهای مولکولی آزاد ابراز میکند، آزمایشهایی که طی آنها میراث ژنتیکی گونههای مختلف در قالب مدلهای ابتدایی پساانسان با هم تلفیق میشوند. با ترکیب کدهای ژنتیکی انسانی، حیوانی و گیاهی نخستین ساکنان فرهنگ پساانسانی ظاهر شدند: انسانهایی ترکیبی با چشمان پرندهگان مهاجری که میتوانند قطب های مغناطیسی نامریی را در آسمان تشخیص دهند، اجسامی که به گونهیی ضعیف بهسازی شده، سیستم عصبی بردهواری دارند، برای کنترل اجتماعی بهتر پردازش شدهاند و همواره منتظر ارتقا و حفاظت در برابر ویروس هستند؛ روباتهای حشرهیی که با ژنهای جنگجو و غرایز نابودکننده برنامهریزی شدهاند و هوشمندی مخربی دارند.
Comments are closed.