گزارشگر:دوشنبه 11 عقرب 1394 - ۱۰ عقرب ۱۳۹۴
یک سال از ایجاد دولت وحدت ملی میگذرد و هنوز هم مردم افغانستان در وعدههای مقامات این دولت بهخصوص رییسجمهور اشرفغنی حیراناند. در دوران طولانی انتخابات، چه وعدههایی که از او نشنیدیم. آقای غنی به هر ولایت استراتیژیک افغانستان که سفر میکرد، می گفت که این ولایت را به یکی از مراکز اقتصادی و ترانزیتی کشور و منطقه تبدیل میکند. اما حالا هم ادامه همین حرکتها و وعدههاست. چنانکه او دیروز در پنجمین نشست ملی مشورتی شوراهای انکشافی روستاها، به روستانشینان کشور وعده سپرد که تا چهار سال آینده، خدمات یکسان و مناسبی برای زندگی در روستاها فراهم میسازد و بهزودی برنامه همبستگی ملی را به برنامه «میثاق شهروندی» تبدیل میکند.
او از ملی شدن این برنامه به معنای واقعی به هدف بهبود زندهگی در روستاها، ارتباط بین روستانشینان و شهرنشینان و فراهم ساختن بازار برای تولیدات روستاییان سخن گفت و نیز گفت که میکوشد تا چهار سال آینده، افغانستان با استفاده مناسب از آب و زمین، در زراعت خودکفا شود. آقای غنی از مبارزه با فقر سخن گفت و از داشتن بودجۀ لازم به این وعدهها هم یاد کرد و دستور داد که از طریق شوراهای حاضر در روستاها برنامههایش را در این مناطق عملی سازند. او از ایجاد صلح و ثبات در روستاها در همین مدت یاد کرد و نیز از شوراهای روستاها خواست که با نیروهای امنیتی کشور همکاری کنند.
سخنان آقای غنی آنگونه که دیروز مطرح کرده است، در یک جامعه آماده و عاری از جنگ و مشکلات امنیتی شاید قابل تطبیق باشد، اما دادن اینگونه وعدههای شیرین در افغانستان متلاطم، چیزی بیشتر از لاف و گزاف نیست. واقعیت این است که ادبیات رییس جمهور غنی هنوز هم ادبیات انتخاباتی است و او میخواهد که ناتواناییهای دولتش را با این گزافهگوییها جبران کند.
از قدیم گفتهاند حرف زدن آسان است و عمل کردن سخت. درستی این گزاره را بدون شک در وعدههای دوران انتخابات و عملکرد دولتمردان حکومت وحدت ملی بهخصوص آقای غنی دیدیم. آقای غنی باید این را درک کند که بسیاری از سخنان و وعدههای دیروزش برای مردم به فکاهه تبدیل شده است. مردم فراموش نکردهاند که دوران طولانی انتخابات به شعار مفت سر دادن سپری شد و یک سال دولت وحدت ملی نیز با توجیهات و وعدهسراییهای دوباره بهسرآمد.
آقای غنی در یک سال و اندی که گذشت، نتوانست بندی از توافقنامه ضمانت کرده بینالمللی را عملی کند و نتوانست که یک اعتبار ملی و سیاسی را به وجود بیاورد. همه شیرازههای سیاسی و ملی در دوران یک ساله او از هم پاشید و اعتماد سیاسی و مدنی مردم به پروسه دموکراتیک از بین رفت و هیچ گامی هم برای اعاده آن برداشته نشد. آقای غنی باید بداند که در دوران او، قدرت به بدویترین شکل ممکن انحصاری شد و مسایل قومی و قبیلهیی جای مسایل ملی و مدرن را گرفت. او ثابت کرد که برای کشور رهبر خوبی نیست و سخنانش هر روز مسأله میآفریند. یک سال ریاست او صرف هیچ شده و هیچ گام مفیدی در راستای امنیت، انکشاف و عملی شدن برنامههایی که وعده داده بود، برداشته نشده است. بنابراین مردم دیگر نمیخواهند از او وعده بگیرند و عمل نبینند.
دولت آقای غنی اگر ده سال هم عمر کند، بدین روش حتا نمیتواند یک وعده داده شدهاش را به مردم عملی کند. مردم از این وضع و از این دولتداری خسته شدهاند، آقای غنی را یک رییسجمهور ناکام میدانند و شدیداً به دنبال راه چاره میگردند!
Comments are closed.