- ۲۵ میزان ۱۳۹۱
سال ۲۰۱۴ از چندین جهت برای افغانستان سالی مهم، تاریخی و سرنوشتساز خواهد بود. از یکطرف در این سال قرار است نیروهای خارجی کشور را ترک کنند و از طرف دیگر، انتخابات ریاستجمهوری در این سال برگزار میگردد. اما این سال دغدغههای خُرد و بزرگ دیگری را هم به همراه دارد. موضوع بیکاری و کاهش فرصتهای شغلی، از نگرانیهای دیگریست که از حالا جامعه ملتهب افغانستان را به خود مشغول کرده است.
اتحادیه کارگران افغانستان با اشاره به کاهش کمکهای جامعه جهانی پس از سال ۲۰۱۴، نسبت به افزایش نرخ بیکاری در کشور بهشدت نگران است. همین حالا هزاران جوان و میانسال از نبود کار رنج میبرند و خانوادههای زیادی در کشور وجود دارند که به یک وعده غذا محتاجاند. این فاجعه زمانی خود را نشان میدهد که لشکر بیکاران را به چشم سر ببینی. برای دیدن این لشکر لازم نیست راه دوری طی شود؛ فقط یکبار به چهارراهها و مراکز تجمع افرادی که در پی یافتن کارِ روزمزد هستند نگاهی بیاندازید، آنگاه خواهید دید که حتا آمار رسمی و غیررسمی در مورد افراد بیکار در کشور چهقدر ناچیز و غیردقیق تهیه شدهاند.
در سال روان، سازمان بینالمللی کار، شمار بیکاران در افغانستان را هشتصدهزار اعلام کرد. این رقم عملاً در تضاد با آماری قرار دارد که پیش از این، نهادهای دولتی ارایه کرده بودند. بر اساس آمار رسمی نهادهای دولتی در کشور، شمار بیکاران به بیشتر از ۴ میلیون نفر میرسد. این رقم نیز با توجه به میزان بالای بیکاری، رقم دقیقی به نظر نمیرسد.
بسیاری از کارشناسان باور دارند که نرخ بیکاری در کشور، بیشتر از آمار و ارقام رسمی و غیررسمی است. فرار بیرویه افغانها به کشورهای همسایه، دلیلی جز بیکاریِ مزمن ندارد. همهروزه صدها تن با عبور از راههای غیرقانونی به امید یافتن کار خود را به کشورهای همسایه میرسانند. این افراد در حالی از نبود کار در کشور رنج میبرند که در ده سال گذشته میلیاردها دالر از سوی جامعه جهانی به هدف فقرزدایی به افغانستان کمک شده است. پرسشی که همواره مردم از خود میپرسند این است که اینهمه کمک در سفرههای آنان چه تغییری رونما کرده است؟
یکی از اولویتهای دولت آقای کرزی این بود که موضوع بیکاری در کشور را جدی دنبال کند و با برنامهریزی و ایجاد فرصتهای شغلی، از لشکر بیکاران در کشور بکاهد. ولی این دولت در این سالها چه دستاوردی داشته است؟ آیا میزان بیکاری در کشور کاهش یافته است؟ حقایق نشان میدهند که دولت آقای کرزی از زمان تشکیل تا به حال نه تنها برای بحران بیکاری فکری نکرده، بلکه با سیاستهای غیرواقعگرایانه عملاً به رشد بیکاری در کشور کمک کرده است. هزاران جوان پس از اینکه از مراکز دانشگاهی فارغ میشوند، مهمترین دغدغهشان یافتن کار است. در کنار این دولت آقای کرزی بدون به رسمیت شناختن واقعیتهای کشور، همهساله شمار زیادی از کارمندان دولت را به بهانههای متفاوت بیکار میکند. در حالی که پیش از بیکاری این افراد، دولت باید زمینههای کاریابیشان را در جاهای دیگر و از جمله نهادهای خصوصی، فراهم میکرد.
وقتی میگوییم با توجه به واقعیتهای جامعه افغانستان، منظور یک بحث انتزاعی و آرمانگرایانه نیست. واقعیت جامعه افغانستان شاید با واقعیت بسیاری از کشورهای جهان، متفاوت باشد. در افغانستان عموماً یک فردْ متکفل تامین نیازهای معیشتی یک خانواده است. خانوادهها در افغانستان نیز عمدتاً به پرجمعیت بودن شهرهاند. وقتی یگانه فرد نانآور خانواده، کار خود را از دست بدهد، آنگاه فکر کنید که بر سر این خانواده چه میآید؟
از جانب دیگر، طی سالهای اخیر که نیروهای خارجی در کشور حضور دارند، برخی زمینههای اشتغالزایی از سوی این نیروها به وجود آمده است. این نیروها افزون بر همکاری در تامین امنیت افغانستان، مصارفی هم دارند و این مصارف سبب میشود که میلیونها دالر از سوی آنها وارد بازار شود. با رفتن این نیروها بدون شک این دروازه نیز بسته میشود و دیگر پولی از سوی نیروهای خارجی به بازار افغانستان سرازیر نخواهد شد. در همین حال، برای هزاران تنی که با این نیروها در بخشهای مختلف کار میکنند نیز دیگر آینده روشنی وجود ندارد. این موضوع بسیاری از خانوادهها را نگران کرده و سبب شده که از حالا به فکر چاره باشند؛ چارهیی که عملاً برای آن فکری نشده است.
در همین حال، فراموش نکینم که از سالها به اینسو یکی از عوامل جنگ و ناامنی در کشور، مساله بیکاری عنوان شده و حالا مشخص نیست که با افزایش بیکاری در کشور، میزان ناامنیها چهقدر بالا خواهد رفت.
Comments are closed.