گزارشگر:حامد علمی the_time('j F Y');?>
فـصل دوم
کشمکشها و زد و خوردهای داخلی مجاهدین
پسمنظر
اختلافات و زد و خوردهای داخلی میان جبهات مجاهدین در بسا از نقاط کشور، به حیث میراث شوم دوران جهاد، در سالهای بعد از خروج نیروهای شوروی نیز باقی مانده بود. این زد و خوردها در واقع ضربات مهلکی به جهاد افغانستان، وارد و راه پیروزی را با دشواریهایی جانکاه مواجه ساخت.
تا چند ماه قبل از خروج سربازان شوروی، جنگهای کُشندۀ داخلی در ولایات لغمان، کنر، قندهار، ولسوالیهای شمال و غرب کابل، میدان، ولایات مرکزی افغانستان، پروان، کاپیسا و بدخشان عملاً میان گروههای مختلف مجاهدین در جریان بود.
در ولایت لغمان سه تنظیم قدرتمند حزب اسلامی افغانستان، جمعیت اسلامی و حرکت انقلاب اسلامی سخت مصروف همدیگر بودند و در هر بیشه و دره بر یکدیگر ضربه میزدند و یکدیگر را بیچونوچرا میکشتند و بنا بر تخمین اکثر صاحبنظران، اضافه از چهارهزار مجاهد و قوماندان این سه گروه، قربانیِ جنگهای داخلی در مقطع زمانیِ آغاز جهاد و خروج نیروهای شوروی، شده بودند.
اسماعیل طارق، فرزند مولانا عبدالله مشهور به گل آخوندزاده و فرمانده مجاهدین جمعیت اسلامی افغانستان، با سیزده تن از اعضای خانوادهاش که هر یک بهطور جداگانه کشته شدند، قربانیِ این جنگ خانمانسوز گردیدند و این زد و خوردها تا زمانی ادامه یافت که حزب اسلامی به اکثریت نقاط ولایت لغمان دست یافت و نیروهای جمعیت اسلامی به نواحی شمال ولایت لغمان پناهنده شدند و این ولایت حساس و پرنفوس در جنگهای داخلی میسوخت و مجاهدین این ولایت تا پیروزی جهاد نتوانستند موثریت قابل توجهی داشته باشند و حتا بعد از خروج شورویها تحرک قابل ملاحظهیی از طرف مجاهدین این ولایت دیده نشد.
علاوه بر لغمان، جنگهای خونین در ولایت هلمند، میان نیروهای حزب اسلامی افغانستان، تحت فرماندهی حاجی عبدالرحمن و مجاهدین حرکت انقلاب اسلامی زیر قومانده ملا نسیم آخوندزاده، در جریان بود و بدتر اینکه روابط میان دو قوماندان حرکت انقلاب اسلامی، هریک ملا نسیم آخوندزاده و ملا عبدالواحد مشهور به رییس باغران نیز حسنه نبود و مجاهدین این دو قوماندان گاهگاهی بر یکدیگر میتاختند.
در قندهار نیروهای جمعیت اسلامی افغانستان، زیر قومانده ملا نقیب آخوندزاده، و حزب اسلامی زیر نظر قوماندان سرکاتب و حاجی اسدالله و مجاهدین اتحاد اسلامی زیر قومانده ملا اسماعیل روابطی خصمانه داشتند و این روابط منجر به چندین جنگ خونین در آن ولایت گردید.
در شمال و غرب ولایت کابل، در ولایت میدان و نقاط مختلف ولایت بدخشان و پروان عملاً جنگهای خانمانسوز داخلی عموماً میان جبهات حزب اسلامی و جمعیت اسلامی در جریان بود.
اگرچه تشکیل حکومت موقت مجاهدین و گردهم آمدن رهبران مجاهدین زیر یک چتر اداری، توانست تا اندازهیی زد و خوردهای داخلی را تا مدتی کاهش دهد، ولی این آتشبس دایمی نبود و در بسا از نقاط کشور با آب شدن برفها و سرآمدن فصل زمستان، زد و خوردهای خونینْ دوباره با ابعاد وسیعتر آغاز گردید که از آن جمله میتوان فاجعه تخار، جنگ کنر و زد و خوردهای قندهار، هلمند و نبردهای افغانستان مرکزی را یاد کرد.
Comments are closed.