گزارشگر:دوشنبه 9 قوس 1394 - ۰۸ قوس ۱۳۹۴
فیلم جدید «کلاغ» دوباره نشان میدهد ادگار آلن پو و دنیای سیاه داستانهایش ما را رها نمیکنند.
اگر نویسندهگانی چون جین آستین، ویلیام شکسپیر و چارلز دیکنز، جایگاهی خدشهناپذیر در تخیل دوستداران ادبیات دارند، میتوان گفت ادگار آلن پو تخیل این مخاطبان را رها نمیکند.
فیلم جدید جان مکتیگ به نام «کلاغ» با بازی جان کیوساک در نقش پو و آلیس ایو در نقش نامزد او، جدیدترین اقتباس سینمایی از آثار نویسندهیی است که به عقیدۀ بسیاری، خالق داستان کارآگاهی در ادبیات انگلیسی زبانان امریکاست.
سینما اولینبار سال ۱۹۰۹، یعنی شصت سال پس از فوت آلن پو در سن ۴۰ سالهگی در سال ۱۸۴۹، اقتباسی از یکی از داستانهای این نویسنده ارایه کرد؛ این داستان «Cask of Amontillado» نام داشت و از مجموعه «داستانهای مگو و تخیلی» انتخاب شده بود. فیلم را یکی از بزرگان سینما یعنی دیوید وارک گریفیث (کارگردان «تولد ملت») ساخته بود و مک سنت و مری پیکفورد در آن بازی میکردند. فیلم اثری درخشان یا متمایز نیست، اما مگر تمامی آثار آلن پو چنین بودند؟
آلن پو نویسندهیی پرکار در دنیای پرتزویر ادبیات پیش از جنگ داخلی امریکا بود و خانوادهیی هم داشت که باید شکم آنها را سیر میکرد. همین باعث شده بود که برخی از آثار او غنای ادبی نداشته باشند، اما انگار معجزهیی رخ داده باشد، تقریباً ۶۰ درصد آثار این نویسنده، آثار ادبی برتر محسوب میشوند.
افسانۀ آلن پو به همه جای دنیا سرک کشیده است. یکی از داستانهای ماندگار او «ویلیام ویلسن» بود که در سال ۱۸۳۹ نوشته شد و کاملاً آشکار است منبع الهام رمان و فیلم سینمایی «باشگاه مشتزنی» بود. او از جمله نویسندهگان امریکایی است که بارها آثارش به زبانهای دیگر ترجمه شدهاند، شروع ترجمۀ آثار او با ترجمۀ تمام آثارش توسط شارل بودلر شروع شد. مالارمه، شاعر معروف هم جدا از نوشتن مرثیهیی برای آلن پو، شعر مهم او یعنی «کلاغ» را در سال ۱۸۷۵ ترجمه کرد و مانه، نقاش معروف، طراحیهایی برای این شعر کشید.
خورخه لوییس بورخس بارها در آثارش به آلن پو ارجاع داده است، ولادیمیر ناباکوف نه تنها در «لولیتا» یکی از اشعار این نویسنده و شاعر گوتیک را استفاده کرده، بلکه از ترفند روایی او نیز بهره برده و داستان خود را از زبان راوی تعریف کرده که در زندان بهسر میبرد. و انگار سامویل بکت رمان «گروه» خود را که در اواخر عمرش نوشت، با الهام از «سردابه و پاندول» نوشته است. تی. اس. الیوت، یکی از بزرگترین شاعران زبان انگلیسی نیز به صراحت اعتراف کرده است: «آدم نمیتواند مطمین باشد که نوشتههایش تحت تاثیر آلن پو نیستند.»
رابرت لوییس استیونسن (نویسندۀ «جزیره گنج») در آثار آلن پو نوعی بلوف حس میکند و از آن با عنوان «شیادی محض، نوعی تقلب بیشرمانه و نابهکارانه» یاد میکند و بعد اعتراف میکند که همین ترفندها هنوز هم ما را میترسانند. هنری جیمز، نویسندۀ بزرگ «تصویر یک بانو» که دوست استیونسن بود و داستان بلندش به نام «Turn of the Screw» بسیار وامدار آلن پو است، اما با کمی اعتراض در مورد این نویسنده گفته بود: «اینکه او را از حدی بیشتر جدی بگیری، به این میماند که جدی بودن را رها کرده باشی.» شاید منظور این نویسنده این بوده که خواننده باید در آثار آلن پو حس گروتسک سیاه و ماهرانه و طنز کنایی او را درک کند.
آلن پو اما زندهگی سرشار از بدبیاری داشت. مادرش که بازیگر بود، در جوانی مرد؛ درست مدت کوتاهی پس از اینکه پدر آلن پو (که او هم بازیگر بود) خانواده را ترک گفت. سرپرستی نویسنده را تاجری متمول به نام جان آلن برعهده گرفته، اما آب این دو در یک جوی نمیرفت. آلن پو پس از گذراندن بخشی از کودکی خود در انگلستان و تحصیل در مدرسهیی در شمال لندن برای یک ترم در دانشگاه ویرجینیا تحصیل کرد و بعد هم به ارتش پیوست.
آلن پو به دلیل مشکل نوشیدن مشروبات الکلی مدام از کاری به کاری دیگر روی میآورد و مدام اخراج میشد. این مساله برایش بسیار سنگین بود، چراکه ازدواج کرده بود و باید از مادر همسرش نیز مراقبت میکرد. آلن پو در یکی از داستانهایش به نام «The Imp of the Perverse» که سال ۱۸۴۵ منتشر شد، اشاره میکند که انسان در زندهگیاش به سوی خودویرانگری حرکت میکند و کارهایی انجام میدهد که نباید. شاید او در زمان نوشتن این داستان، به ازدواج خود در سال ۱۸۳۵ با دخترمامای ۱۳ سالهاش ویرجینیا کلمن، اشاره میکند که در جوانی درگذشت. منبع الهام بسیاری از شخصیتهای آلن پو که وسوسۀ مرگ و مردهگان رهایشان نمیکند، مرگ همسرش بوده است. به گفتۀ خودش، مرگ زنی زیبا، شاعرانهترین موضوع دنیا است.
بدشانسیهای آلن پو با مرگش خاتمه نیافت. رِف روفوس تی. گریسولد، دشمن آلن پو موفق شد خودش را جای کارگزار این نویسنده جا بزند. او نامههای نویسنده را دستکاری کرد و در اطلاعات موجود درمورد زندهگی نویسنده دست برد تا او را به عنوان مردی معتاد و دیوانه به دیگران معرفی کند.
چهرۀ آلن پو پس از مرگش بسیار مخوف بود؛ اما انگار این مخوف بودن، مانند مخوف بودن مریلین منسن به کمکش آمد و باعث شهرتش شد. بالاخره دست گریسولد رو شد، اما جالب اینجاست که آلن پو هنوز هم تاحدی شهرتش را مدیون ابهام در ویژهگیهای اخلاقی خود است.
شاید اگر آلن پو زنده بود از اینکه در فیلم «کلاغ» شخصیتش قهرمان، کارآگاهی است که در فاصلۀ چند روز تا مرگ خود راز جنایتهای مخوفی را حل میکند، خوشحال میشد. آثار آلن پو بارها به صورت اثری سینمایی عرضه شدهاند، گفته میشود ۲۵۴ اقتباس سینمایی از روی آثار این نویسنده ساخته شده و برخی از آنها ساختۀ فیلمسازان بزرگی چون فدریکو فلینی، لویی مال و روژه وادیم هستند. راجر کورمن در اوایل دهه ۱۹۶۰، هفت فیلم بر اساس داستانهای او با بازی وینسنت پرایس، ساخت. این آثار در واقع معرف شمایل آلن پو در سینما هستند.
گردآوری: پرتال فرهنگی اجتماعی پرشینپرشیا
Comments are closed.