مسوولیتِ دولت وحدت ملی در برابرِ اهالی رسانه چیست؟

گزارشگر:سه شنبه 10 قوس 1394 - ۰۹ قوس ۱۳۹۴

در دو ماه اخیر، تهدیدهای مستقیمی در برابرِ اهالی رسانه‌ شکل گرفته است. ماین‌گذاری در موتر صدیق‌الله توحیدی، از چهره‌های معروف خبرنگاری، حمله به سالم وحدت رییس آژانس بخدی و یک همکارش، حملۀ مسلحانه به احمد سعیدی روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر، لت‌وکوبِ یک خبرنگار در بدخشان حین انجام وظیفه، کشته شدنِ رییس تلویزیون «آسیا» در کابل، و نیز تهدید دو تلویزیونِ خصوصی توسط طالبان، همه از بی‌مصونیتیِ اهالی رسانه‌ در کشور حکایت می‌کنند.
این‌همه در حالی‌ست که طی چهارده سال گذشته، فعالیت رسانه‌های آزاد در کشور، مهم‌ترین و ملموس‌ترین دستاورد نظامِ جدید خوانده شده و به‌راستی هم که رسانه‌ها بیشترین‌نقش را در آگاهی‌دهی و ارتقای ذهنیِ جامعۀ جنگ‌زدۀ ما داشته‌اند. اما متأسفانه با گذشتِ هر روز چنین احساس می‌شود که رسانه‌ها و خبرنگاران در تنگنا قرار گرفته‌اند و حلقاتی خواهانِ کنترل و مهارِ آن‌ها طبق میلِ خودشان استند.
حوادثی که هر روز علیه اصحاب رسانه در افغانستان شکل می‌گیرند، کوششی‌ست برای به حاشیه راندنِ رسانه‌ها و مطیع ساختنِ آن‌ها در برابرِ اربابِ قدرت. وقوع حملاتِ مسلحانه در برابر کسانی که کارشان اطلاع‌رسانی و آگاهی‌دهی به مردم و نقد نهاد قدرت و بازتابِ فساد حاکم در دستگاه‌هاست، زنگِ خطری‌ست که در گوشِ جامعۀ ما نواخته شده و دولتِ نوپای وحدت ملی را به چالش و پرسش ‌کشـیده است. چرا که دفاع از مردم‌سالاری و پاسداشتِ ارزش‌های آن در هر جامعه‌یی، وظیفۀ دولت‌های دموکراتیکِ آن‌هاست و بدون این مهم، دولت‌ها به فساد و استبداد می‌گرایند.
مسلماً وقتی پاسخِ خبرنگار، تحلیل‌گر و صاحبِ رسانه با گلوله در خیابان داده شود، دیگر مجالی برای آزادی بیان، نقد و پرسش‌گری و اطلاع‌رسانی باقی نمی‌ماند. با این حساب، تأکید تمام نهادهای حامی رسانه‌ها و نیز خبرنگاران و مسوولان و اهالیِ رسانه‌ این است که دولت باید در این زمینه واکنشِ جدی نشان دهد و به حمایتِ قاطع از رسانه‌ها در برابرِ ترور و تهدید همت گُمارد.
دولت وحدتِ ملی به‌راستی اگر خواهانِ ادامۀ راهِ آزادی بیان و تداومِ دموکراسی در کشور است، باید ترورهای به‌شدت مشکوک مانند حمله به جانِ آقای سعیدی را پی‌گیری کند و با مجازات دشمنانِ آزادی بیان، ثابت سازد که دامنِ دولت از این ترورها و تهدیدها مبراست.
آزادی بیان در قوانین افغانستان تصریح و حمایت شده است و دولت باید با تمامِ نیرو به حفظ مشق‌کننده‌گانِ آن بپردازد. دولت وحدتِ ملی فراموش نکند که پس از فروپاشی رژیم طالبان و شکل‌گیری نظامِ جدید و ظهور د‌ه‌ها رسانۀ دیداری و شنیداری و نوشتاری، مجالِ تازه‌یی برای آزادی بیان در کشور رونما شد؛ قانون اساسی کشور، بر اساس مادۀ سی‌وچهارم، آزادی بیان و فعالیتِ رسانه‌های آزاد را تضمین کرد و قانون رسانه‌های همه‌گانی نیز به تصویب رسید تا طرزالعملِ فعالیتِ رسانه‌ها را مشخص سازد. جامعۀ جهانی نیز یکی از اهدافِ بزرگِ حضورِ خود در افغانستان را مردم‌سالاری و آزادی بیان خواند و حتا برای تشویق دولت، ادامۀ کمک‌هایش را به این مهم مشروط ساخت. آقای کرزی نیز همواره فعالیتِ آزاد رسانه‌ها در افغانستان را یکی از افتخاراتِ حکومتِ خود می‌دانست و از این رهگذر، مورد تشویق و حمایتِ دولت‌های غربیِ کمک‌کننده قرار می‌گرفت. اکنون بر دولت وحدتِ ملی است که این تاریخچۀ چهارده‌سالۀ آزادی بیان در کشور را به حافظه بسپارد و با اهمال‌کاری‌های خود، لکۀ ننگِ «بستن دهانِ آزادی» و «بازگرداندنِ استبداد» و یک «عقب‌گرد بزرگِ تاریخی» را به پایِ خود ننویسد!

اشتراک گذاري با دوستان :