قیام‌های مردمی؛ کاسـه‌یی زیر نیم‌کاسه

گزارشگر:منوچهر - ۲۹ میزان ۱۳۹۱

چندماه پیش برای نخستین بار، جمعی از مردم ولایت غزنی به مصاف طالبان رفتند که دلیل آن، ظلم و استبداد طالبان در ساحات زیر سلطۀ آن گروه خوانده شده بود. به تبعیت از آنان، بخش‌های دیگری از کشور نیز این روش را در پیش گرفتند که تا کنون هر از گاهی ما شاهد این‌گونه قیام‌ها هستیم. در تازه‌ترین مورد، مردم ولسوالی سروبی ولایت کابل دست به قیام مسلحانه علیه طالبان زده‌اند و مقام‌های ولایت پروان نیز از قیام احتمالی ولسوالی غوربند آن ولایت خبر داده‌اند.
به‌رغم آن‌که از همان آغاز چندوچونیِ این قیام‌ها زیر سوال بوده، اما تا کنون این روند ادامه داشته که بعضاً باعث بلند شدنِ سروصدای مخالفان و موافقانِ آن نیز شده است. موافقان می‌گویند که ماهیت این قیام‌ها پاک و مبارک است و مردم به‌خاطر آن‌که از ظلم و آدم‌کشی‌های طالبان خسته شده‌اند، خودشان دست به عمل زده‌اند. مردم تا سال‌های سال منتظر ماندند تا مگر حکومت بتواند دست طالبان را از خانه و کاشانۀ‌شان کوتاه سازد، اما حکومت بیش‌ از مخالفت با آن گروه، دست دوستی به سوی‌شان دراز کرد که این عمل حکومت، طالبان را جسورتر ساخت و در نتیجه، خشم مردم را برانگیختند.
اما مخالفان، روایت و استدلال دیگری دارند و آن این‌که: شماری از قوماندانان و فرماندهان پیشین گروه‌های حزب اسلامی‌ و طالبان با استفاده از نیت صاف مردمِ این‌سو و آن‌سو، گروهک‌هایی را تشکیل داده‌اند و زیر نام قیام‌های مردمی، ‌دست به اقدامات مسلحانه زده‌اند. آنان این نوع رویکرد را تکرار تجربۀ تلخ دورۀ پاتک‌سالاری و قوماندان‌سالاری دهۀ هفتاد می‌دانند که در صورت قوام گرفتن آن، مردم را دچار مشکل خواهد کرد. آنان می‌گویند که افغانستان کشوری‌ست با نظام و قوانین معین که هر نوع اقدام برای زدودن طالبان، باید در چوکات قانون صورت گیرد.
تا جایی که روشن است، حکومتی‌ها و غیرحکومتی‌ها هر دو، موافقان و مخالفان این قیام‌ها را تشکیل می‌دهند. بسیاری از سران حکومت به این قیام‌ها خوش‌بین‌اند، اما برخی از وکلای مردم به‌شدت آن را نکوهش می‌کنند و خواستار پایان یافتن و یا لااقل محدودسازی فعالیت آنان، در چوکات قانون‌اند.
با این‌همه به نظر می‌رسد که حق به طرف مخالفان این قیام‌ها باشد؛ زیرا استدلال و دریافت‌های آنان منطقی می‌نماید.
یکی از دغدغه‌های اساسی دربارۀ این قیام‌ها، همان سازمان‌دهیِ خودسرانه است که سرانجام به بی‌قانونی و هرج‌ومرج خواهد کشید. هر نوع اقدام مسلحانه، در کشوری که پر از خشونت و جنگ است ـ ولو به هر نیتی که باشد ـ به زودی موجب قانون‌شکنی و استیلای فرهنگ جنگ می‌شود. و مقصر اصلی این وقایع حکومتی‌ست که ظاهراً بر روی کاغذ، مسوولیت و پاسخ‌گویی را به دوش گرفته است، زیرا:
۱-    یک نظام مسوول و پاسخ‌گو چرا باید به ظلم و ستم طالبان تا اندازه‌یی تمکین کند که مردم خود دست به قیام مسلحانه بزند.
۲-     ظاهراً حکومت افغانستان سلاح را از سراسر کشور جمع کرده بود، اما این حوادث نشان می‌دهد که هنوز بسیاری از نقاط کشور مسلح است و افراد مسلح غیرمسوول، توانایی آن را دارند که مردم را به جنگ فرا بخوانند. حالا این جنگ زیر هر نامی‌که باشد، بنا بر ظرفیت‌های بالقوۀ موجود صورت گرفته است.
۳-    با آن‌که چندماه از این وقایع می‌گذرد، ولی دولت افغانستان ریشه و کُنه موضوع را درنیافته است که چه کسی و چه کسانی این گونه قیام‌ها را سازمان‌دهی می‌کنند؟
این موارد افزون بر آن‌که کوتاهی‌های حکومت را نشان می‌دهند، ماهیت این قیام‌ها را نیز زیر سوال می‌برند. از سوی دیگر، حرکت آرام و زیرپوستی قیام‌های مسلحانه که گاهی به چشم رسانه‌ها می‌آید، حکایت می‌کند که کاسه‌یی زیر نیم‌کاسه است. با آن که برخی از مقامات حکومتی ادعا می‌کنند که قیام‌ها با تبانی ارگان‌های امنیتی افغانستان صورت می‌پذیرد، اما عملاً شواهد نشان می‌دهد که برخی از افراد پیشین حزب اسلامی ‌و طالبان در شماری از نقاط این قیام‌ها را به‌راه انداخته‌اند.
گفته می‌شود که برخی از مقامات حکومتی نیز در سازمان‌دهی این قیام‌ها دست دارند. احتمالاً این مقامات برای پیشبرد پروژه‌های شخصی خودشان چنین برنامه‌هایی را سازمان‌دهی می‌کنند؛ اما این‌که چرا علناً از این پروژه‌ها حمایت نمی‌کنند، جای سوال است.
با توجه به این همه پیچیده‌گی، برنامه‌یی به نام قیام‌های مردمی ‌بر فرض اگر نیت خیر هم در آن نهفته باشد، به کجا خواهد انجامید؟
حکومت باید کم‌کم دست به کار شود و دست‌کم برای جبران قصورِ خود در همین مورد خاص، سروته قیام‌های مردمی ‌را روشن بسازد. زیرا هنوز هم این سوال‌ها مطرح اند که:
ـ اگر این قیام‌ها مردمی‌اند، چرا این‌همه رازآلود و مبهم می‌نمایند؟
ـ اسلحۀ آنان و خرج جنگ با طالبان از کجا تمویل می‌شود؟
ـ چرا این برنامه در یک پروسۀ کاملاً شفاف و روشن با حمایت حکومت صورت نمی‌گیرد؟
در صورتی که این پرسش‌ها، پاسخ نیابند و دولت برای روشن شدنِ آن تلاشی به خرج ندهد، بی‌گمان که ادامۀ این قیام‌ها تنها بیانگر آن است که کاسه‌یی زیر نیم‌کاسه‌ وجود دارد و باید منتظر نتیجۀ نهایی آن باشیم.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.