the_time('j F Y');?>
بخش چهلویکم
جریان فاجعه تخار:
در این برهۀ پراضطراب و حساس که ملت بلاکشیده و رنجدیده ما پس از تحمل انواع فشارها و مصایب طاقتفرسای دهساله مبارزه خونین با دشمن، در آستانه پیروزی قرار میگیرد، شورای نظار جمعیت اسلامی افغانستان برای قطعی ساختن این پیروزی تصمیم میگیرد تا به رکودی که در وضع و جریان فعلی جهاد طاری شده، خاتمه بخشد و با یک ضربه محکم و هماهنگ، آخرین بقایای دشمن را از میان بردارد و برای نیل به این مرام، شورایی از فرماندهان ولایات مختلف را فرا میخواند و برای اینکه جبهه هماهنگ و موثر را در برابر دشمن عرض اندام کند، شورای نظار با فرماندهان حزب اسلامی از جمله سیدجمال (که موجودیت خیلی کوچک و ضعیفی در منطقه دارد) پیمان مودت و همکاری میبندد و به تاریخ ۱۳ سرطان سال ۱۳۶۸ هجری شمسی (۴ جولای ۱۹۸۹) فرماندهان جمعیت با عبور از منطقه سیدجمال، با اطمینان به مقر شورا حضور مییابد و کدام حادثهیی به وقوع نمیپیوندد. اما بعد از ختم جلسه شورا به تاریخ ۱۸ سرطان (۹ جولای)، فرماندهان و قوماندانان ولایات تخار، کندز و بغلان با اطمینان به اینکه پیمان و تعهد و سوگند در میان است، با قلبهای آگنده از محبت و اخلاص از همان مسیر اول برمیگردند. ولی بر خلاف توقع و انتظار زمانی به تنگی فرخار که پایگاه سیدجمال است میرسند، از چهار طرف مورد حمله راکتی قرار میگیرند که چهارتن از مجاهدین به شمول قوماندان ملا عبدالودود در زمان به شهادت میرسند. مابقی اسیر میگردند. بعد از سپری شدن یک شب و با کسب هدایت از مرکز حزب اسلامی، عدهیی به صورت بسیار وحشتناک به شهادت میرسند و مثله میگردند که اجساد تعدادی از ایشان بهدست آمده و از سرنوشت مابقی تاهنوزخبری نیست. اجسادی که بهدست آمده قرار ذیل است:
۱ـ قاضی اسلامالدین حامد، یکی از برجستهترین اعضای نهضت اسلامی و قوماندان اشکمش (عضو شورای نظار)
۲ـ دکتر سیدحسین، یکی از سابقهدارترین اعضای نهضت اسلامی و معاون امارت عمومی جهاد ولایت تخار و رییس کمیته سیاسی شورای نظار
۳ـ ملا عبدالودود، قوماندان عمومی حوزههای مرکزی تالقان (عضو شورای نظار)
۴ـ سرمعلم فضلاحمد مشهور به سرمعلم طارق، یکی از اعضای برجسته نهضت اسلامی (عضو شورای نظار)
۵ـ مولوی عزتالله، آمر جبهه سیهآب و بنگی و عضو برجسته نهضت (عضو شورای نظار)
آری! یکبار دیگر در این لحظات حساس و خطیر که ملت مظلوم و رنجدیده ما باید مورد نوازش قرار بگیرد و بر روی زخمهای دهسالهاش مرهم گذاشته شود و باید اشک حسرت از چشمانش پاک گردد و باید برای التیامبخشایی زخمهای بیکرانش، دست شفقت و محبت به سویش دراز گردد، برعکس جلادان درنده خوی حزب گلبدین با نهایت قساوت و بیرحمی، قلب بیکینه فرزندان پاکطینتی را میدرد که در طول دهسال جهاد مسلحانه و قبل از آن، جز اسلام راهی نداشتند و جز تقوا و طهارت، پیشهیی و جز خداوند، حاکمی و جز عدالت و قسط، آرمانی.
آری! حزب گلبدین چند مرغی را نکشته است که بتوان با بیان چند جملهیی از آن اغماض کرد، بلکه کسانی را به شهادت رسانیده است که هر یک به تنهایی تجسم عینی از یک امت است. قران کریم میفرماید: «هر که فرد مومنی را بدون موجب بکشد، گویا به قتل همه بشریت دست یازیده است».
از آنجایی که جمعیت اسلامی افغانستان در سراسر کشور و بهخصوص در صفحات شمال، توام با برخوردی از اراضی مناسب، از نیرومندی و توانایی رزمی کامل برخوردار بوده و کارآگاهترین افراد نظامی و شایستهترین شخصیتهای مخلص و مومن و سابقهدارترین افراد نهضت اسلامی در صفوف منظم و سنگرهای جهادی جمعیت قرار دارند و بر همهگان روشن است که شورای نظارِ جمعیت اسلامی با انسجام و هماهنگ ساختن سایر نیروهای جهادی، میتواند ضربه محکمی بر پیکر مزدوران روس وارد آورد و در پهلوی اینکه رکود موجود در سطح جهاد را درهم بشکند، گلیم ننگین حکومت مزدور نجیب را نیز برچیند…
Comments are closed.