اولین جفت هنری افغانستان تنها شدند

گزارشگر:دوشنبه 7 جدی 1394 - ۰۶ جدی ۱۳۹۴

mandegar-3خان آقا سرور هنرمند معروف تیاتر و سینمای افغانستان از اثر ایست قلبی در کانادا درگذشت.
خان آقا سرور و مزیده سرور اولین جفت هنری افغانستان بودند که سال‌های درازی در تیاتر و سینمای افغانستان نقش بازی کرده‌اند.
خان آقا سرور، اولین‌بار در فلم «مانند عقاب» و بعد در دو قسمت از فلم «روزگاران» از نخستین فلم‌های ساخته شده در سینمای افغانستان نقش اول را بازی کرده‌است.
مرحوم سرور در کنار تمثیل، آواز هم می‌خواند که حدود هفتاد آهنگ در آرشیف رادیو تلویزیون افغانستان دارد که اکثر آن را با خانمش مزیده سرور خوانده است.
از خان آقا سرور نوشته‌های باارزشی در مورد هنر تیاتر و سینما در جراید و مجلات افغانستان به چاپ رسیده که کتاب «تیاتر در افغانستان» نخستین کتاب در پیوند به تیاتر افغانستان است که سال‌های پیش در کانادا و بعد در پاکستان باز چاپ شد.
روزنامۀ ماندگار تلخیص معرفی مرحوم خان آقا سرور را با قلم خودش به نشر می‌رساند. او می‌نویسد: در یک‌روز آفتابی، صبح دو شنبه، بیست و هفتم جوزای سال ۱۳۱۹ هجری در «پایان جمال آغه» کوهستان کاپیسا چشم به جهان گشودم. در سال ۱۳۳۰، پس از آموزش‌های پیگیر در مساجد آن زمان، شامل صنف اول مکتب نمونه‌یی بی بی مهرو شدم که از صنف سوم به بعد، کفتان تیم ترانۀ مکتب گردیده و در درامه‌های مکتب نقش ایفا می‌کردم و در مضمون قرآن ‌کریم سر آمد همه بودم.
در آن‌زمان همه ساله تیم ترانۀ ما در روزهای نوروز در برابر بزرگان دولتی، ترانه اجرا می‌کردند. ما چند روز قبل از موعد، همه روزه به رادیو کابل وقت می‌رفتیم تا همراه با ارکستر رادیو، ترانه‌ها را تمرین کنیم. در آن زمان استاد غلام حسین مرحوم، رهبری آن ارکستر را به‌دوش داشت. مرحوم استاد سلیم سرمست، هنوز ترمپت می‌نواخت و به نواختن ماندولین دست نیازیده بود.
آشنایی ام با استاد مرحوم غلام حسین خان و مرحوم سرمست، باعث آن شد تا برای بار اول، اولین آهنگم در سال ۱۳۳۷، از طریق امواج رادیو به نشر برسد. این آهنگ، همان آهنگی بود که تازه‌ها گل کرده بود با مطلع: «دلبرم دلبر، خانه خرابم کرد- چشم شهلایش دیده پر آبم کرد» ولی من به خاطر اینکه آهنگ را تازه تر جلوه داده باشم، مطلع آن را که در راگ بهروی بود تغییر دادم و چنین خواندم: «بت موزونم. ای چهره گلگونم. ز غم عشقت. زار و جگر خونم. بت موزونم.»
رفته رفته کارهای هنری و مطبوعاتی‌ام در تیاتر «شهری ننداری» که مرحوم عبدالرشید جلیا در رأس آن بود- و سایر نشرات چاپی آغاز یافت. اولین تبصره‌ام «درامه دزد»، ترجمۀ مصطفی لطیفی در اخبار پامیر که در آن زمان مرحوم عبدالمنان دردمند مسئول آن بود، به‌چاپ رسید.
رشتۀ هنری را زمانی به‌عنوان پیشۀ خود قرار دادم که با آمدن محترم فیض محمد خیرزاده از امریکا، از جملۀ بیشمار کاندیداها، در جمع فهرست کسانی که قبلاً انتخاب شده، برای سیمای آیندۀ کشور انتخاب گردیدم.
در آن زمان هنوز با همسرم مزیده نامزد بودم. چون آقای خیرزاده را «پوهنی ننداری» آن زمان کمک نمی‌کرد تا ممثلین آن تیاتر همکار ایشان باشند، در همان آوانی‌که تاریکی فرهنگی همه جا را فراگرفته بود، حاضر شدم برخلاف شرایط محیطی و خواست و تمایل فامیل خانم و فامیل خودم، مزیده جان را هم شامل گروه خیرزاده بسازم، که بدین‌ترتیب، ما اولین جفت هنری‌یی بودیم که وارد دنیای هنر شدیم.
پس از آن همین گروپ کوچک محترم خیرزاده تا حدی پیشرفت کرد که نام بزرگ «مؤسسۀ هنرهای زیبا» را در افغانستان به‌دست آورد و پوهنی ننداری نیز با آن مدغم گردید.
مؤسسۀ هنرهای زیبا توانست با استخدام معلمین مجرب امریکایی، کورس‌های آرت و دراماتیک را نسبت به قبل منظم‌تر سازد که مرحوم فضل احمد نینواز رهبر اولین آرکستر آماتور آن دستگاه و مرحوم سید مقدس نگاه در رأس کورس‌های رسامی قرار گرفتند.

زمانی محترم عبدالحق واله به صفت رییس کلتور بودند، وظیفۀ استادی را در کورس‌های آرت و دراماتیک به من سپردند. من در آن کورس‌ها، تیوری تمثیل، هنر فلم‌سازی، یوگا و چند مضمون دیگر را تدریس می‌کردم تا اینکه همان ریاست در زمان وزارت مرحوم داکتر انس از تشکیل افتاد و من مدتی را به عنوان پروف خوان در نشریۀ کابل تایمز که در آن وقت‌ها سید خلیل رییس و محترم سید شفیع راحل، معاون آن مؤسسه بودند، همکاری کردم.
قبل از آن در فلم مانند عقاب از ساخته‌های خیرزاده و به مصرف وزارت اطلاعات و کلتور ظاهر شده بودم. ولی در اولین فلم محصول افغان فلم که همۀ پروسس آن برای بار اول در خود افغانستان انجام یافت و در آن‌وقت داکتر محمود حبیبی وزیر اطلاعات و فرهنگ بود و محترم سلطان حمید هاشم ریاست افغان فلم و مرحوم عبدالصمد آصفی معاونت آن دستگاه را به عهده داشتند، نقش اول فلم طلبکار، برایم سپرده شد. در فلم قاچاقبران که قسمت سوم فلم روزگاران را می‌ساخت هم نقش اصلی داشتم.
روزگار گذشت و گدشت، تا این که کودتای کمونیستی در کشور رُخ داد. پیش از این من به صفت مفتش فنی سینماهای پارک و آریانا در چارچوب شهرداری همکار بودم و در آن وظیفه، سینمای پارک را که فقط دیوارها بود و صدا انعکاس می یافت به کمک و پشتیبانی شهردار موفق وقت، دوست محمد فضل، سوند پروف ساخته و نقایص تکنیکی دیگر سینماهای شهرداری را نیز از بین بردم. تا این‌که بنابر درخواست‌ خیال محمد کتوازی وزیر مطبوعات وقت که من باید مامور مطبوعات می‌بودم نه از شهرداری دوباره به صفت مدیر عمومی موسیقی در افغان ننداری که قبلاً همان وظیفه را داکتر نعیم فرحان به‌عهده داشت، شروع به کار کردم.
بعداً مجبور شدم تا هر سه پسرم را گرفته به هندوستان فرار کنم. هر چند گرفتن پاسپورت و سفر از طریق هوا، در آن شرایطی که داکتران، انجنییران، استادان و هنرمندان ممنوع الخروج بودند، برایم خیلی گران تمام شد، ولی به هندوستان رسیدیم. در هند اول ضمن مهاجر بودن در سازمان ملل متحد، به صفت ترجمان در این سازمان، شامل کار شدم. پس از آن برای چندین سال به صفت نطاق و پرودیوسر با «آل اندیا رادیو» همکاری کردم. در همین جریان در فلمی به‌نام «بلک میل» که از طرف تلویزیون سراسری هند ساخته و نمایش داده شد، نقش اول را بازی کردم.
در کابل، خاد خانه‌های ما را پس از برآمدن ما تلاشی کردند و مزیده سرور را برای چندین ساعت در دفتر خاد زیر تحقیق قرار دادند. پس از همان تاریخ، مزیده سرور تا حال تکلیف روانی پیدا کرده‌است. پس از رسیدن خانمم و دو دخترم وحیده و وژمه جان سرور به هندوستان بعد از سه سال دوری از هم‌دیگر، به طرف کانادا عزیمت کردیم.
در پهلوی کارهای هنری، اولین کنسرت افغانی « فامیل سرور» را در سال ۱۹۸۸ در تورنتو برگزار کردم و در پهلوی آن اولین رادیو به‌نام «صدای افغانستان» را با همکاری آقای نصیر خالد پیش بردم. و همزمان در نشریۀ به‌نام صدای افغانستان که توسط نصیر خالد نشر می‌شد، در شماره اول آن، مدیر مسئول بودم. و در چند فلم هم نقش بازی کردم.
اخیراً که مسئولیت بخش کانادای بنیاد جهانی «ژورنالیستان آریانا افغانستان» را به‌من سپرده اند، از مدت هشت سال باین طرف با تقدیم دو سرویس خبری به‌نام «آریانا»، از طریق تلفن، گزارشات روز کشور و جهان را به طور ۲۴ ساعته به هموطنان می‌رسانم.
و در قسمت موسیقی صد و هفتاد آهنگ از ساخته‌های خودم، مرحوم استاد هاشم، مرحوم محمد انور شاهین، استاد حفیظ‌الله خیال، مرحوم محمد دین زاخیل، محترم شمس الدین مسرور، مرحوم استاد موسی قاسمی و دیگران را که اکثر تصنیف‌ها و اشعار آن‌ها از خودم می‌باشد، در آرشیف رادیو افغانستان و رادیو صدای افغانستان در تورنتو ثبت دارم. ولی نسبت آنکه از کابل فرار کردم، بیش از چهار و یا پنج آهنگ در تلویزیون ملی ندارم.
آهنگ‌های دوگانه هم با مزیده سرور همسرم، مرحوم پروین و خانم ناهید ثبت دارم.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.