گزارشگر:شنبه 12 جدی 1394 - ۱۱ جدی ۱۳۹۴
بعد از سفر راحیل شریف به کابل، ذوقزدهگیهای زیادی در ریاستجمهوری و برخی نهادهای دیگر و حتا در شماری از تحلیلگران بهوجود آمد که گویا پاکستان اینبار عزمش را جزم کرده تا به افغانستان صلح بیاورد. اما دو رویدادِ بسیار واضح پس از سفرِ این مقام نظامی پاکستان به افغانستان، نشان داد که پاکستان همانندِ گذشته فقط در پی منافعِ خویش است. پیش از طرحِ این دو موضوع و رویداد، باید یادآوری کرد که قبلاً در همین ستون نوشته بودیم که سفر راحیل شریف به کابل، بیشتر در محورِ منافع پاکستان صورت میگیرد «و احتمال قوییی که در سفر آقای شریف نهفته است، اینکه: او میخواهد روی عملیاتِ مشترک یا جداگانۀ پاکستان در خاکِ افغانستان بههدفِ نابودی آن طالبانِ پاکستانی که ضد منافعشان شمرده میشوند، صحبت کند و به اجرایی شدنِ تفاهماتی که آقای غنی در سفر اخیرش به پاکستان با نوازشریف داشت، اقدام نماید. پاکستان سالهاست که میگوید رهبرانِ طالبانِ کشورش در خاکِ افغانستان است و آقای غنی هم در سفرِ اخیرش به پاکستان این مورد را قبول کرده است…»
اکنون اما با فعال شدنِ خط خاصِ تماسِ نظامیانِ پاکستانی با نظامیان افغانستانی، احتمال بالا تأیید میشود و پاکستان با انجام این تماس، در سادهترین برداشت میخواهد که جنگِ خود با طالبانِ پاکستانی را در خاکِ افغانستان با هماهنگی نیروهای امنیتیِ ما به پیش ببرد. پاکستان با برقراریِ این تماسها، فقط میخواهد که شماری از جداییطلبانِ پاکستانی را با شماری از طالبانِ پاکستانی در خاک افغانستان از بین ببرد و یا هم با تماسهای مستقیم و دخالتِ رسمی به بهانۀ حضور مخالفانِ دولتِ پاکستان در افغانستان، مواضع طالبان و داعش را مستحکم بسازد.
مسلماً وقتی جنرال عاصم بجوا، سخنگوی ارتشِ پاکستان در صفحۀ توییترِ خود مینویسد که «روی ایجاد این خط تماسِ مستقیم میان فرماندهانِ نظامیِ دو کشور در جریان سفر اخیر جنرال راحیل شریف به کابل توافق صورت گرفت…»، روشن میگردد که سفرهای آقای شریف فقط منافعِ پاکستان را در عمل پیگیری کرده است. حالا مقامهای افغانستان باید توضیح دهند که چه سودی در این ارتباط خاصِ تلیفونی نهفته است و چه برداشتِ مثبتی نسبت به این مسأله میتواند وجود داشته باشد؛ آیا افسرانی که به نمایندهگی از نهادهای امنیتی افغانستان با نظامیانِ آیاسآی تماس میگیرند، اینقدر هوشیار و زیرک هستند که بتوانند سودِ حاصل از این تعامل را پنجاه ـ پنجاه تنظیم کنند؟
مقامات هر پاسخی که میخواهند بدهند، اما پاسخِ مردم افغانستان این است: سهمِ ما از سودآوریِ این تعامل، زیر صفر است!
اتفاقِ دوم هم اینکه: بعد از سفر آقای شریف به کابل، پولیسِ پایتخت گزارش داد که یک موتر باربری را در شمالِ کابل ضبط کردهاند که قرار بوده دوازده و نیم هزار کیلوگرام یا دوازده و نیم تُن مواد کیمیایی با کاربرد نظامی را به سمتِ ولایتهای شمالی کشور انتقال دهد. آنگونه که منابع گفتهاند، این موتر از پاکستان توسط برخی حلقاتِ تروریستی وارد افغانستان شده است. پولیس کابل میگوید که این موتر، حامل مادۀ کیمیایی امونیام نیتریت بوده که در ملتانِ پاکستان بارگیری شده و در پوششِ موتری که ظاهراً بارِ کاه داشته، به غزنی منتقل شده و سپس به کابل رسیده است.
مسلماً اگر این موترِ مملو از موادِ خطرناک به شمالِ کشور انتقال مییافت و به نیروهای تروریستیِ مورد نظرِ در آن خطه میرسید، وضعیتِ شمال بیشتر از آنچه که هست، به نفعِ تروریستان خراب میشد.
وقتی هر دو مورد را کنار هم قرار میدهیم، درمییابیم که پاکستانیها هیچ تغییری در رویکرد و استراتژیشان با افغانستان، آوردنی نیستند و همواره قصدِ اغفال جامعۀ جهانی و دولت افغانستان را دارند. حالا که در آغازِ سال دوهزار و شانزده دو اقدامِ پاکستان را مورد توجه قرار میدهیم، به فراست درمییابیم که این کژخویی و دژمنشیِ پاکستان تا پایانِ این سال و سالهای دیگر، ادامه خواهد داشت و ما هر سال در ادامۀ اهدافِ سرخِ پاکستان قرار داریم و فرش سرخ به زیر پای نظامیانِ این کشور انداختن و استقبال از آنها، به معنای بیحرمتی به خونِ سرخِ شهداییست که به نیرنگِ این همسایه بر زمین ریخته است.
Comments are closed.