احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند /یک شنبه 13 جدی 1394 - ۱۲ جدی ۱۳۹۴
اگر یکی از راههای دست یافتن به صلح و ثبات در افغانستان مذاکره باشد، نکتۀ اصلیِ قابل پرسش و بحث، به طرفِ این مذاکره برمیگردد؛ «مذاکره با کدامیک از دو طرفِ پاکستان و طالبان به صلح میانجامد؟» پاسخ به این پرسش، به همان حدِ دشواریِ صلح در افغانستان، دشوار و پیچیده به نظر میرسد و دیدگاههای مختلف و متفاوت در این مورد ابراز میشود. برخیها گشایش کورگرهِ صلح را در مذاکرات بینالافغانی میبینند و جستوجو میکنند؛ نگاه و جستوجویی که همچنان چشمها را در انتظار نگه داشته و آرزوی صلح را به رویای دستنیافتنی و خواب تعبیرناشدنی مبدل کرده است. بعضیها برجسته ساختنِ پاکستان در مذاکرات صلح و اهمیت دادن به اسلامآباد را در جنگ و صلح افغانستان، یک خبطِ سیاسی تلقی میکنند که تبعات آن، کسب سود و باجگیری پاکستانیها از جهان بر سرِ افغانستان است. به عبارت دیگر، وقتی از پاکستان به عنوان عامل اصلی و مهم در صلح نام برده میشود و پاکستان، هم کلیددارِ صلح و هم صاحب قفلِ دروازۀ صلح معرفی میگردد، زمینه برای باجگیری پاکستانیها و تجارت بر سرِ صلح مساعد میشود. از این دیدگاه و تحلیل، کم بها دادن به نقشِ پاکستان در مذاکراتِ صلح و به جای آن، تمرکز و تأکید بر مذاکرات با طالبان، راه را برای باجگیری و تجارت پاکستان بر سرِ صلح و جنگِ افغانستان میبندد و پاکستانیها با مشاهدۀ زیانِ خود در این بازی، رویکرد خود را از تخریب صلح، به همکاری در صلح تغییر میدهند.
شاید رییسجمهور غنی خواهانِ ایجاد توازن میانِ دو دیدگاهِ متذکره در مذاکرات صلح با پاکستان و طالبان باشد که چند بار از صلح در دو سطح و دو طرف سخن گفت: با طالبان و پاکستان!
اما آیا ایجاد چنین توازن و تعادل در مذاکراتِ صلح ممکن است؟ و آیا مذاکرات صلح در دو سطح و با دو طرف، به ثمر و نتیجه میرسد؟
اگر پاسخِ این پرسشها در تجارب پیشینِ مذاکراتِ صلح جستوجو شود تا از آن تجارب در سیاست و خط مشیِ مذاکرت صلح استفاده گردد، به نتیجهیی مخدوش و بیحاصل برمیخوریم؛ نه توزان و تعادل بر سرِ مذاکرات صلح با دو طرفِ پاکستان و طالبان بهصورت مجزا و در دو سطح شکل گرفت و نه این مذاکراتِ غیرشفاف و مخدوش صلح دروازۀ قفلشدۀ صلح را به روی افغانستان باز کرد. واقعیت آن است که طالبان به عنوان گروه نظامی و جنگجوی مخالفِ دولت افغانستان، بدون کمک و حمایت پاکستان نمیتوانند دوام بیاورند و وجود داشته باشند. مذاکره با طالبان بدون مذاکره و توافق با پاکستان بر سرِ مسایلِ مورد اختلاف و منازعه، به نتیجه نمیرسد. اینگونه مذاکره تنها عمرِ دخالت و بازی دوگانه و چندپهلوی پاکستان را در افغانستان طولانی میسازد و زمینه را برای تجارت و باجگیری اسلامآباد از جهان بر سرِ افغانستان همچنان مساعد میکند.
صلح و ثباتِ افغانستان در گرو رسیدن به توافقِ صلح با پاکستان است. حتا اگر این تلقی و برداشت از صلح به باجگیری پاکستان از جهان بیانجامد ـ که در این چهل سال انجامیده است ـ کوتاهترین راه رسیدن به صلح و ثبات برای افغانستان، فقط همین راه است: مذاکره و توافق با پاکستان، و ضرباتِ مرگبار و کُشنده بر طالبان تا به صلح گردن نهند و قانون اساسی افغانستان را بپذیرند!
Comments are closed.