صـلح معادلۀ لاینحل نیست!

گزارشگر:احمد عمران/ یک شنبه 13 جدی 1394 - ۱۲ جدی ۱۳۹۴

قرار است در روزهای نزدیک، مقدماتِ گفت‌وگوهای صلح با طالبان در یک نشستِ مشترکِ چهارجانبه با شرکت هیأت‌هایی از افغانستان، پاکستان، چین و امریکا در اسلام‌آباد پاکستان آغاز شود. پیش از آن قرار است هیأت‌هایی از افغانستان و پاکستان با هم دیدار داشته باشند و روی مسایلِ مورد اختلافِ دو کشور گفت‌وگو کنند. ظاهراً این‌بار دولت افغانستان نسبت به گفت‌وگوهای صلح، با احتیاطِ بیشتری عمل می‌کند و قبل از آن‌که واقعاً قدم‌های mandegar-3عملی در این مورد برداشته شود، می‌خواهد ضمانت‌های لازم به وجود آید.
گفت‌وگوهای صلح تا به حال نتیجه‌بخش نبوده و گفته می‌شود که دولت پاکستان در این خصوص با صداقت عمل نکرده است. در سفرِ اخیرِ راحیل شریف، رییس ستاد مشترکِ ارتش پاکستان به کابل که برای اطمینان دادنِ مقام‌های افغانستان از آغاز روند گفت‌وگوهای صلح به این کشور صورت گرفت، رییس‌جمهور غنی خطوط قرمزِ گفت‌وگوها را با این مقامِ پاکستانی در میان نهاد. آقای غنی سه شرط کلی برای آغاز گفت‌وگوهای صلح ارایه کرده است: حفظ نهادهای دموکراتیک، آزادی‌های زنان و ارزش‌های قانون اساسی. به گفتۀ مقام‌های کشور، این مسایل به عنوان ارزش‌های نظام قابل گفت‌وگو نیستند، اما در موارد دیگر می‌توان چانه‌زنی کرد.
در نشست مقدماتیِ گفت‌وگوهای صلح که میان چهار کشور عمده برگزار می‌شود، برای نخستین‌بار نقشۀ راهِ گفت‌وگوهای صلح ارایه خواهد شد تا در محور آن، طرف‌های درگیر بتوانند نوع تعاملِ خود را در این روند نشان دهند. در همین حال، گزارش‌هایی نیز وجود دارد که دسته‎های مختلفِ طالبان در پاکستان، در حال نزدیک شدن به یکدیگرند. بر اساس این گزارش‌ها در روزهای اخیر، افرادی از شاخۀ ملا محمد رسول، رقیب ملا اختر منصور، به پاکستان رفته‌اند تا با رهبر این گروه صحبت کنند. هدفِ این گفت‌وگوها حل مشکلاتِ میان‌گروهی خوانده شده است. با وجود این‌که گزارش‌ها نشان می‌دهند که هنوز ملا اختر منصور حاضر به گفت‌وگو با این گروه نشده، ولی احتمال می‌رود که با توجه به حساسیتِ مسایل و نقش سازمان‌های پاکستانی در تعاملاتِ گروه طالبان، این دو شاخۀ منشعب‌شده به‌زودی یکدیگر را ملاقات کنند.
طالبان در وضعیتِ نابسامانی پس از افشای مرگ ملاعمر به‌سر می‌برند و گفته می‌شود که ناراضیان از ملا اختر محمد منصور، نسبت به مرگ رهبرِ خود و نقش ملااختر در این معاملات عصبانی به نظر می‌رسند. اما با وجود این اختلاف‌ها، احتمال می‌رود که نشر گزارش‌هایی در مورد آغاز دوبارۀ گفت‌وگوهای صلح، این گروه پارچه‎پارچه شده را به تقلا انداخته باشد که برای یافتنِ انسجامِ درونی و داشتن موقعیتِ بهتر در گفت‌وگوهای صلح، با هم یک‌جا شوند.
در این میان، البته نقش پاکستان نه تنها محوری و حساس است، بل معلوم می‌شود که این کشور هنوز مهار اصلیِ گروه‌های مختلفِ طالبان را به دست دارد. در روزهای پس از برگشتِ راحیل شریف به پاکستان، خبرهایی منتشر شد مبنی بر این‌که این کشور در حال تهیۀ فهرستِ کسانی‌ست که می‌خواهند در روند گفت‌وگوهای صلح شرکت کنند. پاکستان اعلام کرده بود کسانی را که در روند صلح شرکت نورزند، مجبور خواهد کرد که این کشور را ترک کنند. حالا این‌که واقعاً پاکستان چنین قصد و نیتی دارد، هیچ معلوم نیست؛ ولی تکاپوی گروه‌های مختلفِ طالبان نشان می‌دهد که پاکستان همچنان به عنوان تصمیم‌گیرندۀ اصلی عمل می‌کند.
پاکستان در حال حاضر با توجه به فشارهایی که از سوی امریکا و برخی کشورهای دیگر بر آن وارد می‌شود، شاید موضع انعطاف‌پذیرتری از خود نشان دهد؛ ولی به نظر نمی‌رسد که این کشور بخواهد واقعاً اقدامی اثربخش در رابطه با تأمین صلح و ایجاد فضای امن در منطقه انجام دهد. پاکستان هنوز به این نتیجه نرسیده که موجودیتِ گروه‌های هراس‌افکن منافعش را تأمین نمی‌کند. این کشور باور دارد که در موجویت گروه‌های شورشی و دهشت‌افکن، می‌تواند به عنوان کشوری کلیدی در منطقه عمل کند و ظاهراً این سیاست تا به حال برای پاکستان نتیجه‌بخش نیز بوده است.
برای این‌که تغییری در این سیاست رونما شود، نیاز است که دولت افغانستان به تغییرِ دیدگاه و سیاست در مورد پاکستان اقدام کند. تنها کافی نیست که گفته شود «نخست به جنگ چهل‌ساله میان پاکستان و افغانستان پایان می‌دهیم و پس از آن به گفت‌وگوهای صلح با طالبان می‌پردازیم». در این‌که طرف اصلی جنگ افغانستان، کشور پاکستان بوده، هیچ جای تردید وجود ندارد و این سخن را رهبران پیشینِ افغانستان نیز به جز آقای کرزی به زبان آورده بودند، ولی هرگز راهکار مشخص برای پایان دادن به اختلاف‌های موجود و رسیدن به توافق منطقه‌یی به‌صورت عملی میان دو کشور به میان نیامده است. برای رسیدن به توافق و حلِ اختلاف‌ها نیاز است که هر دو طرف شجاعتِ طرح مسایلِ مورد مناقشه را داشته باشند و واقعاً از اختلاف‌هایی سخن بگویند که میانِ آن‌ها دوری ایجاد کرده است.
با سیاستِ فریب و پنهان‌کاری نمی‌توان به نتیجه رسید. دو کشور افغانستان و پاکستان اختلاف‌هایی دارند که فقط با طرحِ شجاعانۀ آن‌ها می‌توان به حل‌شان اقدام کرد و نه فرافکنی‌های مقطعی که فقط می‌تواند ریشۀ اختلاف‌ها را عمیق‌تر سازد. در ظرف پانزده سال اخیر، فرصت‌های خوبی برای حلِ اختلاف‌ها به وجود آمده بود؛ ولی زمام‌دارانِ پیشین که بقای خود را در پنهان کردنِ اختلاف‌ها جست‌وجو می‌کردند، هرگز نخواستند که از این فرصت استفاده کنند. حالا این فرصت در اختیارِ دولت وحدت ملی قرار گرفته و به تدبیر و درایتِ آن‌ها برمی‌گردد که چه‌گونه می‌توانند از این فرصتِ تاریخی برای خاموش کردنِ یکی از طولانی‌ترین اختلاف‌های منطقه‌یی استفاده کنند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.