گزارشگر:حلیمه حسینی - ۰۱ عقرب ۱۳۹۱
اگر روند تعامل و تقابل با طالبان را از سال ۲۰۰۱ تا کنون به دقت مطالعه کنیم، چند نکته به صورت برجسته و غیرقابل انکار به چشم میخورد؛ یعنی اگر مثلث طالبان، پاکستان، و دولت افغانستان بهعلاوه ناتو را سه رأس ارتباطی این مثلث بگیریم، به خوبی حالت چرخشی و شناور بودنِ دستکم یکی از این چهار گزینه در این سه رأس را مشاهده میکنیم که هر لحظه به ایتلاف با دو گزینه دیگر و حذف سومی همراه بوده است. به صورت ساده میبینیم که گاه طالبان، پاکستان و دولت افغانستان تصمیم میگیرند که با هم به توافق رسیده و مشکل را حل بسازند و با حذف ناتو بهخصوص مهرههای قدرتمند آن، یعنی انگلیس و امریکا، به توافقات جدی برسند؛ اما در این میان، وابسته بودنِ هر سه مورد به پول و حمایتهای دونرهای قدرتمندی مثل ناتو، به هر شکل که شده جایی برای آنها هم در این تعاملات دستوپا میکنند. وقتی پای کشورهای دیگر به میان کشیده میشود، جنگ میان پاکستان و افغانستان سر امتیازگیری بیشتر به راه میافتد؛ افغانستان از درَک اینکه میدان جنگ از اوست و پاکستان از درک اینکه جنگجویان و شورشیان، یعنی طالبان نان و نمکخورده آنهاست و پناهگاه این بزرگواران به حساب میآید. در این میان، طالبان هم که به عنوان شخصیت اصلی و محوری داستان، به هیچوجه قصد کوتاه آمدن نداشته و هر بار بر امتیازگیری بیشتر تأکید ورزیده است.
کشورهای ناتو مثل امریکا و انگلیس هم هر بار خواستهاند رندانه بازی کنند و با کمترین هزینه، بیشترین برد را نصیب خود کنند؛ سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن هم که تا کنون خوب پاسخ داده است، از اینرو روزی ناتو با افغانستان قویاً همپیمان است و به پاکستانیها پشت میکند و آنها را سخت سرزنش میکند، و روزی همه اینها را فراموش کرده، دست در دست پاکستانیها قرار داده و صلح را منهای حضور آنها ناممکن میداند. و روز دیگر هم میخواهد مستقلاً با طالبان گفتوگو و مصالحه کنند آنهم به روش خود. از اینرو چندی قبل قرار بر این شد که نمایندهگی رسمی برای طالبان در قطر ایجاد شود؛ اما مشخص نشد که چه رخ داد که همه رشتهها پنبه شد و طالبان از این همگرایی منصرف شدند، هرچند که به گفته امریکاییها تأکید بر حضور فعال دولت افغانستان در این روند، طالبان را دلسرد کرد و آنها پای پس کشیدند. به هر حال دوگانه یا چندگانه بازی کردن را هر کدام از این حلقههای مهم و سرنوشتساز به خوبی فرا گرفتهاند و با این چندگانه بازی کردن، وضعیت جنگ و صلح را در افغانستان به این وضعیت بحرانی و بیثبات و نامتعادلی که امروز داریم، رساندهاند.
حال جالب اینکه افغانستان به دنبال تأمین امنیت طالبان و گرفتنِ سند و روادید و جیب خرجی گرفتن برای طالبان هستند، بازهم به این بهانه که طالبان میخواهند مذاکره و مصالحه کنند. اما از کجا معلوم که طالبان واقعاً بخواهند مصالحه کنند؟ چه کسی میتواند به شایعات و یا ادعاهایی باور کند که از سوی کسانی مطرح میشود که هنوز هم هویتشان در لایههایی از ابهام و تردید قرار دارد؟ بازهم گپ مصالحه با طالبان با این مختصات، از کجا شد و به کدام هدف مطرح گشت؟ آیا غیر از این است که مصالحه با طالبان و موفقیت و یا ناکامی در این روند، خود بهانهیی قوی برای جلب کمکهای بیشتر و جای پا محکم کردن برای ماندن بعد از ۲۰۱۴ از سوی حلقات نزدیک به ارگ است؟ اگر ادعای امریکاییها را مبنی بر اینکه طالبان چندماه قبل نشستها و بودوباش و مصالحه از آدرس قطر را بهخاطر حضور دولت افغانستان در این روند لغو کرد بپذیریم، چهطور شده که امروز حکومت افغانستان، تریبیون طالبان شده و برای آنها تقاضای تأمین امنیت و صدور اسناد و روادید به آنها برای سفری خوش و امن دارد؟
به نظر میرسد حکومت افغانستان با یکچنین حرکتهایی که بیشتر به کاسه داغتر از آش شدن میماند، میخواهد حسن نیت و وفاداری خود را به طالبان به اثبات برساند و طالبان را به حثیت یک شریک همیشهگی در همه عواید ناشی از این زدوبندهای طالبگریزانه و طالبدوستانه با خود داشته باشد. از طرفی طالبان هم برای ادامه حیات و بقای خود، نیازمند شریکی اینچنینی است که بیشتر سرسپرده آنها باشد تا تمثیلگر اراده ملت و بر طبل آنها بکوبد تا منافع مردم. زیرا حکومت به خوبی توانسته است به نام این ملت، به کام طالبان شهدی را بریزاند که شیرینی و حلاوتش، آنها را وابستهتر از آن کرده که بخواهند چشم بر همه این عواید و بالادست بودن در مسایل، بسته و بر میز مذاکرهیی بنشینند که بعدش هیچ معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظارشان خواهد بود. از این رو، در عین اینکه ما شاهد جنگی گرم میان طالبان، ناتو، دولت افغانستان و پاکستان هستیم، در عین زمان همدستی و دست در کاسه هم داشتنِ آنها را نیز نباید بعید بدانیم. و جمع این دو ممکن نیست مگر اینکه بپذیریم که شهروندان ما ناخواسته، بازیگرانی در سناریوی از پیش نوشته شدهیی هستند که ناگزیرند هر روز حادثهیی غیرمترقبه را شاهد باشند؛ حوادثی که با حرکت، ایتلاف، دشمنی و جنگوصلح میان مهرههای اصلییی که بنا بر منافعشان همواره در حال تغییر اند، هر روز شکل میگیرد و بر بیثباتی و تزلزل اوضاع امنیتی، اقتصادی و سیاسی کشور تأثیر بهسزا میگذارد.
حال باید دید که در پسِ تقاضای تأمین امنیت و صدور روادید برای طالبان، جناب آقای کرزی و تیم همراهش در ارگ، چه منافعی را دنبال میکنند و قرار است با حذف نام برخی از سران طالب ـ که به این سفرها و هواخوریها ضرورت دارند ـ از لیست سیاه سازمان ملل، چه پاداشی از سوی طالبان و همدستانش دریافت کنند؟ و یا اینکه طالبان خود بیخبر از این خودشیرینیها، رغبتی به مذاکره با دولتی که چند صباحی بیش از عمرش باقی نمانده، ندارند و اسناد و روادید هم بهانهیی بیش نیست؛ چرا که باید از این بزرگواران پرسید که تا به حال سرانِ طالب با کدام هویت و روادید سفر میکردهاند، و چرا به یکباره صحبت از رسمیسازیِ این سفرها شده است؟
Comments are closed.