احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 19 جدی 1394 - ۱۸ جدی ۱۳۹۴
در اوایل ایجاد دولت وحدت ملی، روابط افغانستان با برخی کشورهای همسایه و نزدیک در مقایسه با دولتِ پیشین، چندان گرم به نظر نمیرسید. یکی از این کشورها بدون شک ایران بود که در بازسازی و کمک به افغانستان در پانزده سال گذشته در کنار جامعۀ جهانی قرار داشت و بدون در نظرداشتِ برخی ملاحظات در سیاستهای خود در قبال مسایل منطقه و بهویژه افغانستان، از جمله کشورهایی بوده که تلاش کرده با وجود مشکلاتی که با اکثرِ کشورهای غربی و از جمله امریکا دارد، روابط خود با افغانستان را حسنه نگه دارد.
سفرِ آقای عبدالله به ایران در مقطعِ حساسی از تنشهای این کشور با عربستان سعودی انجام شد، هرچند این سفر از پیش برنامهریزی شده بود و هیچ ربطی نمیتوانست به مشکلاتِ روابط ایران با عربستان سعودی داشته باشد، اما تحلیلگران برای چاشنی بحثهای خود هم که شده، از اشاره به این مسأله خودداری نکردند. برخی تحلیلگران حتا احتمالِ گفتوگوهای جدی در اینخصوص میان رهبران جمهوری اسلامی ایران با رییس اجرایی را بعید نمیدانستند، ولی مشخص است که این گمانه راه به هیچ واقعیتِ عینی نمیتواند داشته باشد.
ایران در منطقه از کشورهای قدرتمند است که سالها در میدانِ جدال با کشورهای غربی، مواضعِ خود را حفظ کرده و توانسته در این رویارویی کم نیاورد. این کشور افزون بر اینکه یک قدرتِ منطقهیی به شمار میرود و نادیده گرفتنِ آن در تعاملاتِ منطقهیی غیرممکن به نظر میرسد؛ در عرصۀ اقتصادی نیز میتواند شریکِ خوبی برای افغانستان تلقی شود. افغانستان اگر رنجِ بزرگی از وضعیت جغرافیایی خود داشته باشد، دلیلِ آن میتواند محاط بدونِ آن به خشکی باشد، آنگونه که تمام تعاملاتِ اقتصادی کشور را بهشدت آسیب زده و آن را نیازمند برخی کشورهای همسایه و به ویژه پاکستان کرده است. پاکستان شاید با توجه به همین نیازمندی، احساس مسوولیتِ کمتری در قبال افغانستان نشان میدهد و این کشور را همواره کشوری محتاج به خود میبیند.
اگر جهان امروز را جهان تعاملات اقتصادی بدانیم، که تا حدِ زیادی نیز چنین هست، پاکستان شاید در این برآورد خود اشتباه نکرده باشد. پاکستان میداند که هیچ نیازی را نمیتوان جایگزینِ نیاز اقتصادی کرد و به همین دلیل شاید در عرصۀ چانهزنیهای سیاسی، حاضر به امتیازدهیِ کمتری میشود. اما انتقال خط لولۀ گاز «تاپی» از مسیر افغانستان و حالا نیز استقبال ایران برای استفادۀ افغانستان از بندرِ چابهار، میتوانند در تغییر وضعیت گامهای بسیار موثر و بلندی به شمار روند. در طول سه یا چهار دهۀ گذشته، چنین فرصتِ کلانِ اقتصادی در اختیار افغانستان قرار نگرفته بود و اگر گفته شود که این دو دستاورد اقتصادی با همۀ کمکهای جهانی میتوانند قابل مقایسه باشند، حرفِ گزافی گفته نشده است.
بسیاری از تحلیلگران مسایل سیاسی، ناامنیهای افغانستان را در پیوندِ نزدیک با مشکلات اقتصادیِ این کشور میدانند و باور دارند که روی دیگرِ سکۀ ناتوانیهای اقتصادی، میتواند ناامنی و جنگ باشد. به گفتۀ این تحلیلگران، اگر افغانستان موفق شود که در تعاملات اقتصادیِ منطقه نقش موثری ایفا کند، بدون تردید میتواند در عرصۀ سیاسی نیز به موفقیتهای فراوان نایل آید.
در همین حال، کشورهای زیادی در منطقه به روابط جدیدِ اقتصادی احساسِ نیاز میکنند و بدون همکاریهای مشترک، هیچکدام نمیتوانند از پسِ مشکلاتِ خود بیرون شوند. ایران و افغانستان نیز از این قاعده مستثنا نیستند و هر دو باید دریچههای جدیدی به رویِ اقتصادِ خویش بگشایند. بندر چابهار خوشبختانه این پتانسیلِ قوی را در خود نهفته دارد که پنجرهیی روشن به سوی تعاملاتِ اقتصادیِ دو کشور بگشاید و فرصتهای تازهیی را در اختیارِ کشورهای منطقه و از جمله افغانستان و ایران قرار دهد.
در سفرِ اخیر، استقبال ایرانیها از این درخواستِ مقاماتِ دولت وحدت ملی، بسیار دوستانه بوده و این امیدواری را شدت بخشیده که طرحِ استفاده از بندر چابهار هرچه زودتر اجرایی شود. اکنون پیشنهاد ما به سرانِ دولت وحدت ملی این است که به این خوشرویی و استقبالِ مقاماتِ ایرانی بسنده نکنند و با پیگیری و پافشاری، گامهای عملیِ این طرح را بیـاغازند و مردم افغانستان را از وابستهگیِ مفرط به بندر کراچی برهانند!
Comments are closed.