گزارشگر:مهران موحِّد/ یک شنبه 4 دلو 1394 - ۰۳ دلو ۱۳۹۴
در چهارشنبۀ هفتۀ گذشته، حادثهیی اتفاق افتاد که خبرِ آن مثل بُمب در افغانستان منفجر شد و بازتاب بسیار گستردهیی یافت و واکنشهای وسیعی را به دنبال داشت. در این حادثه، هفت کارمند رسانهیی تلویزیون طلوع کشته شدند. اگرچه حوادثی از ایندست و حتا بسیار شنیعتر از آن، در افغانستان به صورتِ روزانه و هفتهگی روی میدهد، اما ویژهگی این حادثه این بود که جنایتی برضد کارمندان رسانهیی تلویزیون طلوع صورت گرفته بود و طلوع هم توانست با راهاندازی کمپاینی گسترده، توجه افکار عمومی و سیاستمداران را به این حادثه جلب کند و قادر شد تا حدود زیادی طالبان را در نزد افکار عمومی محکوم کند.
بیگمان، حملۀ نظامی طالبان بر تلویزیون طلوع، اقدامی بسیار وحشیانه و زشت و شنیع بود و با هیچ متر و معیاری انسانی نمیتوان آن را توجیه کرد. اما در این میان، نکتۀ جالب توجه این بود که کسانی در فیسبوک، نسبت به وقوع این حادثه، ابراز خرسندی کردند و این اقدامِ گروه طالبان را بهجا و مناسب دانستند که بدینوسیله توانستند تلویزیون طلوع را که به زعم آنها «منبع گسترش فحشا و فساد، و مرکز پخش سریالهای مبتذل» است، ضربه بزنند و تضعیف کنند.
باید اعتراف کنم که شمارِ آنهایی که از این ایده دفاع کردهاند، کم نبوده است!
مسلماً آن هفت کارمندی که در تلویزیون طلوع، برای دریافت حقوق بخور و نمیر، کار میکردند و بسیاری از آنها «تنها نانآور خانواده»یِ خود بودند، هرگز گمان نمیکردند که با این کار خود، فحشا و فساد را ترویج میکنند و به چیزی که تنها میاندیشیدند، تأمین نیازهای حداقلی اعضای خانوادۀشان بود. گزارشهایی هم که از تلویزیون طلوع دربارۀ زیستنامۀ آنها پخش شد، به خوبی نشان میداد که دستکم بخش بزرگی از این افراد، از طبقۀ فقیر جامعه به حساب میآمدهاند و آدمهای کمبضاعتی بودهاند.
اینکه شمار قابل توجهی از آدمهای این سرزمین، آشکارا از جنایتهای طالبان – از قبیل جنایت چهارشنبۀ هفتۀ گذشتۀ این گروه – دفاع کنند و آن را به نحوی توجیه نمایند، بیانگرِ ایناست که افکار افراطی در کشور ما هنوز هم جولانگری میکند. متأسفانه در افغانستان، افراطیگریِ بدون طالبان و القاعده و داعش هم حضوری سنگین دارد. افغانستان، سرزمین مناسبی برای رشد و گسترش اندیشههای افراطگرایانۀ مخوف است.
بارها گفتهام و اینک هم میگویم که افغانستان در کنار صدها مشکل دیگر، مشکل جدیِ حضور سنگینِ اندیشههای تندروانه را دارد که به نام اسلام و فرهنگ بومی ترویج میشود. اگر روزی طالبان از صحنۀ سیاسی افغانستان حذف شوند یا اینکه وارد معاملۀ سیاسی با دولت افغانستان گردند (که احتمال دومی خیلی بعید به نظر میرسد)، دولت افغانستان بازهم ناگزیر است با اندیشههای متحجرانه و تندروانه دست و پنجه نرم کند و حسابِ خود را با آنها تصفیه کند.
اسلام، برای زندهگی انسانها ارزشِ فراوانی قایل است و قتل نفس را از بزرگترین گناهان شمرده است. حالا شما بر چه اساسی به بهانۀ اینکه از فلان یا بهمان برنامۀ تلویزیون طلوع خوشتان نمیآید، به خود این حق را میدهید که کشتن انسانها را توجیه کنید؟ در سرزمین ما، پُرشمارند آنهایی که دوست میدارند همزمان با اینکه دادستان و قاضی شوند، نقش جلاد را هم ایفا کنند و خود را تابع هیچ نظم اجتماعییی ندانند.
مسلماً آنهایی که با چنین منطقِ سخیفی میخواهند به گمان خود از اسلام دفاع کنند، نه تنها سودی به اسلام نمیرسانند، بلکه ضربههای مهلکی را بر پیکر این آیین، وارد مینمایند. به قول مولوی در مثنوی، دوستی بیخرد، خود دشمنی است. چه فرقی میان رفتار این عده از آدمها و رفتار طالبان وجود دارد که دفاع از اعتقادات و باورهای دینی را به قیمت کشتن و سوزاندنِ انسانها و به بهای تباهی و خرابی مملکت حاضرند انجام دهند؟
از همه جالبِ توجهتر اینکه آنهایی که در مورد حمله به کارمندان تلویزیون طلوع، جانب طالبان را میگیرند، دقیقاً همانهایی هستند که در شعار و نظر، مخالف پروپاقرص طالبان هستند و حتا خودشان یا پدرانشان عمری را برضد طالبان جنگیده اند. واقعاً در این سرزمین، چه چیزی در حال اتفاق افتادن است؟
وقتی آدم اینگونه رویدادها را مشاهده میکند، ناگهان بغض راه گلویش را میبندد و افسرده و سرخورده میشود و امیدش را به آیندۀ خوب و درخشان این سرزمین، بهکلی از دست میدهد.
البته شما نباید سخنانِ بالا را حمل بر دفاع تمامقدِ بنده از تلویزیون طلوع و طلوعنیوز بکنید. انتقادهای جدییی در بارۀ سیاستهای رسانهیی این رسانۀ قدرتمند وجود دارد. این رسانه بارها نشان داده که گاهی اگر مصلحتش ایجاب کند، دست به اقدامهای عجیب و غریبی میزند که بیطرفیاش را کاملاً زیر پرسش میبرد. اگرچه این را هم باید در نظر داشته باشیم که هیچ رسانهیی در این کرۀ آبی-خاکی، بیطرف نیست و هر کسی که دم از بیطرفی رسانۀ متبوعش میزند، دروغی شاخدار را تحویل مخاطب میدهد. اینکه این رسانه، متهم به «ارزشزدایی» از جامعۀ افغانستان است، هرگز به این معنا نخواهد بود که جنایتهای گروههای تروریستی برضد این رسانه را توجیه کنیم. جانِ انسانها، هم در موازین اسلامی و هم از دیدگاه معیارهای حقوق بشری، حرمت دارد و هیچ بهانهیی نمیتواند این حرمت را بشکند.