احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:وحیده فیضی /سه شنبه 13 دلو 1394 - ۱۲ دلو ۱۳۹۴
سلاموطندار
فریدون گلکاری بود که ناگهان تصمیم گرفت به جنگ برود و در ولسوالی اندر ولایت غزنی با طالبان بجنگد. اما پس از گذشت یک ماه به خانوادۀ فریدون خبر میرسد که فرزندشان پس از آن که پاسگاه پولیس را به طالبان فروخته، توسط این گروه سلاخی شده است.
خواهر فریدون میگوید، با این که برادر ۱۹ سالهاش در راه وطن جانش را از دست داده، اما دولت ادعا کرده که فریدون با طالبان همکاری داشته و به دولت خیانت کرده است. خانواده فریدون میگویند که فرزندشان تا پیش از رفتن به جنگ غزنی، هرگز تفنگ به دست نگرفته بود. هارون برادر فریدون میگوید که برادرش بدون هرگونه آموزش نظامی اولیهیی، مستقیم به خط مقدم جنگ در ناامنترین ولسوالی غزنی فرستاده شده بود.
بیست روز پس از سفر فریدون به غزنی، وی در تماسی به مامایش میگوید که طالبان او را اسیر گرفته اند. سپس از مامایش میخواهد که ریشسفیدان را همراه با مقداری پول، به غزنی به فرستد.
مامای فریدون میگوید که فریدون پس از دو روز دوباره به وی زنگ زده و گفته بود که از پیش طالبان فرار کرده است. روز پس از آن، جسد فریدون از سوی مدیریت جنایی غزنی در حومۀ شهر غزنی پیدا میشود. خانوادۀ فریدون برای شناسایی و تحویلگرفتن جسد به غزنی میروند. با وجود آن که مادر فریدون چهرۀ پسرش را تشخیص میدهد، مدیریت جنایی غزنی جسد را به طب عدلی کابل میفرستد و به خانوادۀ فریدون میگوید که فرزندشان زنده است و این جسد از شخص دیگری است.
اما بالاخره طب عدلی کابل پس از گرفتن یک ضمانت خط، جسد را به آنها تحویل میدهد.
امین شاه صاحبکار فریدون میگوید که فریدون در هنگام رفتنش به آنان گفته بود که برای به دست آوردن پول میخواهد به غزنی برود؛ زیرا پولی که از گلکاری به دست میآورد کفاف زندهگی خانوادهاش را نمیکند. به گفتۀ امین شاه، فریدون در کارگاهش روزانه ۳۵۰ افغانی حقوق میگرفت.
نجیب دوست فریدون کسی است که فریدون را با خود، برای پیوستن به صفوف پولیس به غزنی برد؛ وی میگوید که خودش نیز همانند فریدون بدون هرگونه آموزش نظامییی به جنگ فرستاده شد. به گفتۀ نجیب، چهار تن از همرزمانش فقط دو روز آموزش نظامی دیده بودند و به دلیل کمبود رزمنده، به پاسگاه امنیتی فرستاده شده بودند.
نجیب در ادامۀ صحبتهایش نام افسری را گرفت که با مشورۀ وی، شماری از جوانان همچون او به پولیس کشور پیوستند. این افسر در گفتوگویی با سلاموطندار گفت که خودش نیز هشت ماه است که بدون فراگرفتن هرگونه آموزش نظامی، در ولسوالی اندر غزنی ایفای وظیفه میکند.
نکتۀ جالب توجه دیگر این است که نجیب میگوید، افرادی که او و همرزمانش را برای پیوستن به صفوف پولیس ضمانت کرده بودند، اصلاً آنها را نمیشناختند.
خواهر و مادر فریدون
جنرال امینالله امرخیل فرمانده امنیۀ ولایت غزنی در پاسخ به بیبرنامهگی و عدم مدیریت جاری در جلب و جذب پولیس میگوید که مقصران اصلی تمامی این بیبرنامهگیها، فرمانده امنیۀ ولسوالی اندر و ضمانت کنندهگان این چند سرباز هستند. آقای امرخیل دربارۀ پروندۀ مرگ فریدون نیز میگوید که فریدون از طریق فرمانده امنیۀ ولسوالی اندر به تاریخ ۱۱ ماه قوس سال جاری گزینش شده بود. اما فرمانده امنیۀ اندر بی آن که فریدون و دوستانش را آموزش دهد، به پاسگاه پولیس فرستاده تا در آن جا برزمد.
آقای امرخیل افزود که در بیستوهفتم قوس، در زمانی که طالبان به پاسگاه پولیس در ولسوالی اندر یورش بردند، فرمانده پاسگاه بدون اجازه به خانهاش رفته بود. فریدون در همان شب، با برداشتن تفنگ یک همسنگر خود را کشته و دیگر را زخمی کرد. جنرال امرخیل به نقل از سربازی که در آن شب زخمی شده بود، میگوید که فریدون پس از حمله بر همسنگرانش پاسگاه را ترک کرده و با طالبان یکجا شد.
فرمانده امنیۀ غزنی میگوید که هماکنون نیز پروندۀ فروخته شدن پاسگاه پولیس و قتل فریدون زیر تعقیب دادستانی قرار دارد. عبدالقهار مدیر جنایی ولایت غزنی در صحبتی با سلاموطندار میگوید که بررسیهای آنان نشان میدهد که فریدون در تسلیم کردن پاسگاه به طالبان دست داشته است. اما تاکنون مشخص نیست که چرا طالبان فریدون را کشته اند. مدیر جنایی غزنی میافزاید که فرمانده پاسگاه نیز در فروختن پاسگاه به طالبان دست داشته و هماکنون در بند پولیس است.
با این همه خانوادۀ فریدون میگوید که وی یگانه نانآور فامیل بود و برای دفاع از میهن جان خود را از دست داده است؛ بنابراین آنها از حکومت میخواهند که وثیقه فریدون را تهیه کند و به آنها اکرامیه بپردازد.
Comments are closed.