گزارشگر:سه شنبه 13 دلو 1394 - ۱۲ دلو ۱۳۹۴
طالبان در روزهای اخیر، سه پایۀ بزرگِ برق در ولایتهای بغلان و هرات که برقِ ازبکستان و ترکمنستان را به کابل و هرات انتقال میدادند، از بین بردند و مانع اتصالِ برق به شهرها شدند. از آن روز تا کنون یک هفته میگذرد، اما هنوز هم این دو ولایت بهخصوص کابل، تقریباً در بیبرقیِ به سر میبرند.
انهدام پایهها، قطعِ برق و تاریکی پایتخت، یادآورِ دوران سیاهِ جنگهای گذشتۀ کابل است که مردم از همۀ داشتهها از جمله روشنایی محروم شده بودند. در گذشته، سازمان استخباراتی پاکستان بهوسیلۀ مزدورانش از جمله حزب اسلامی حکمتیار، بندهای برق را از بین میبردند و پایههای برق را منهدم میکردند. اکنون اما طالبان این کار را انجام دادهاند و تا هنوز دولت نتوانسته این گروه را از ساحۀ مورد نظر کنار بزند و با نصب دوباره پایۀ برق، روشنایی را به کابل باز گرداند.
امروزه زندهگی بدون برق ـ اگر نگوییم ناممکن ـ بسیار دشوار است. چرخهای اصلیِ زندهگی به نیروی برق گره خورده و انسان ـ خواهینخواهی ـ به این انرژی متکی شده است. بنابراین، ضعف یا ناتوانی دولت در تأمین امنیتِ محلِ انقطاع برق، مشکلاتِ فراوانی را برای شهروندانِ کابل به بار آورده است. وابستهگیِ عمومی به برق در کابل بهحدی است که نبود آن سکتهگی و ازهمپاشیدهگیِ فراوانی را در عرصههای مختلفِ زندهگی ایجاد کرده است.
هماینک در کابل بازارها و دکانها بهدلیل بیبرقی و تاریکی، زودتر از معمول تعطیل میشوند و خیابانهای شهر در ساعاتِ اولیۀ شب از ترددِ مردم خالی میگردند. بسیاری از خانوادهها که بضاعتشان اجازه میدهد، به جنراتورهای پترولی و دیزلی برای تأمین نیازِ حداقلیشان به برق رو آوردهاند و به این ترتیب، هم بر مخارجِ خود و هم بر آلودهگیِ هوای زمستانیِ کابل افزوده و میافزایند.
در این روزها، در حالی که نواحیِ شهرِ کابل به جز یکی ـ دو ساعت در شبانهروز از نعمتِ برق بیبهره است، این خبر نیز به گوش میرسد که طالبان سعی دارند پایههای برقِ دیگری را در بخشهای دیگری نیز منهدم کنند تا این ترس و تاریکی را به گونۀ مطلق بر شهرهای کشور حاکم سازند. این وضعیت بدون شک، وجهه و اعتبارِ دولت را در نزد افکار عمومی و شهروندان بهشدت تنزیل میدهد.
در تاریکیِ ماندنِ پایتختِ یک کشور توسط یک گروه تروریستیِ بیسر و رهبر، بهرغم حضور نیروهای بینالمللی و برخورداری از یک ارتش نسبی، چیزی جز چهرۀ ناکامِ دولت را به رُخ نمیکشد؛ دولتی که تدبیری برای پیشگیری از این رویداد و توان رفعِ این مشکل را نداشته است.
اما از طرف دیگر، در تاریکی ماندنِ مردم کابل، هرگز مرادفِ خاموشیِ شبهای ارگ و خانههای مجللِ مقامات نبوده و نیست. زیرا تجربه نشان داده که در برققحطترین شرایط نیز چراغِ خانۀ آنان فروزان بوده است. آنها با موترهای زره در گشتوگذارند و سردیها و تاریکیهایِ مردم را هرگز احساس نمیکنند. اگرنه، برای نجاتِ خود هم که شده، مشکل اتصال برق را حل میکردند!
مسلماً بیبرقی در کابل جدای از اینهمه، امتیاز و برگِ برندهیی برای طالبان است که از این طریق قوتِ خود و ضعفِ دولت را به رُخ میکشند. از سوی دیگر نیز بیبرقی در کابل تاوانِ سنگینِ اقتصادی را بر دولت افغانستان وارد میکند. زیرا چه این برقِ وارداتی به جریان مصرف در شهرها برسد چه نرسد، برشنا بر اساسِ قراردادهایش، موظف به پرداختِ هزینۀ آن به کشورهای صادرکننده است.
در صورتی که دولت نتواند این مشکلِ کوچک را حل کند، بیبرقی زیانهای چندجانبۀ کلانی را متوجه حکومت و مردم و محیط زیستِ ما میسازد. چنانکه هماکنون برشنا در غمِ تهیۀ پولِ برق به طرفهای قراردادش میسوزد و مردم به پاککاری گیسها، اریکینها و پیکنیکهای گذشتۀشان رو آوردهاند!
Comments are closed.