جامعه‌شناسی پــول

گزارشگر:چهارشنبه 14 دلو 1394 - ۱۳ دلو ۱۳۹۴

نویسـنده: بیکر و جیمرسون
برگردان: شایسته مدنی

mandegar-3پایایی پول در همه حوزه‌ها به جز جامعه‌شناسی وجود داشته است. نظریه‌پردازان جامعه‌شناسی کلاسیک مانند وبر، زیمل و مارکس، شاهد انقلاب صنعتی و توسعه سریع و یک‌پارچه بازار مالی بوده و پول را عاملی برای تغییرات اجتماعی می‌دانستند. گرایش به جامعه‌شناسی پول توسط پارسونز رشد یافت و به‌تازه‌گی توسط جامعه‌شناسانی چون بیکر (۱۹۸۷)، کلمن (۱۹۹۰) و زلیزر (۱۹۸۹) مجدد احیا شده است، گرچه به نظر زلیزر هنوز مطالعه منظم جامعه‌شناختی در مورد پول وجود ندارد.
این مقاله به توصیف موضوعات اجتماعی در کار جامعه‌شناختی بر روی پول پرداخته و راهی به سمت تحقیق جدید را نشان می‌دهد. گرچه موضوع پول در بسیاری از رشته‌های جامعه‌شناسی ظاهر می‌شود، ولی ما بر کار جامعه‌شناختی متمرکز می‌شویم که در آن پول به جای آن‌که موضوعی اتفاقی باشد، موضوع اصلی است. ما کار مورخان اجتماعی و اقتصاددانان را هم در نظر می‌گیریم. انسان‌شناسان اقتصادی به لحاظ جامعه‌شناختی، در فهم پول به‌وضوح پیشرفت کردند.
نخست، جامعه‌شناسان مانند اقتصاددانان به مطالعه پول مدرن ـ مانند پوند، دالر، ین، روبل و غیره ـ پرداختند. بیشتر جامعه‌شناسان فرای پول نقد، وجوه نقدی و تقاضای ودیعه “پولی”، به چیز دیگری نگاه نمی‌کنند. البته اقتصاددانان فهرست طولانی‌تری دارند که شامل امتیازات مالی خارجی است که کمابیش با پول نقد قابل تعویض است مانند توافقات بازخرید، بخش‌های سرمایه‌گذاری متقابل بازار، قراردادهای تجاری، حواله‌های صرافان، اجبارهای خزانه‌داری و حتا آینده و اختیار را می‌توان برشمرد. ولی فهرست جامعه‌شناسان شامل برخی از اقلامی است که شامل برنامه‌های اقتصاددانان نیست. برای مثال کلمن (۱۹۹۰)، “پایگاه اجتماعی” را به عنوان جانشین کارکردی برای پول در نظر می‌گیرد. انسان‌شناسان اقتصادی برخلاف جامعه‌شناسان و اقتصاددانان بر پول جوامع ابتدایی متمرکز شده، به اقتصاد غیر بازاری مانند جمجمه دارکوب، خوک، گاو، صدف دریایی و دندان سگ می‌پردازند که در این جوامع رد و بدل می‌شدند.
پول، چه مدرن چه ابتدایی فقط می‌تواند در زمینه خودش درک شود. وضعیت نهایی پول‌های مدرن و ابتدایی، مشتق از سازمان اقتصادی ـ اجتماعی جوامعی است که در آن ظاهر می‌شوند. پول مدرن در جوامعی وجود دارد که با بازار هم‌بسته‌گی داشته و پول ابتدایی در جوامع بی‌دولت، پیش بازار و غیرسرمایه‌داری وجود دارد. پول مدرن و بازار، با واژه‌هایی نظیر “اقتصاد پولی” و “اقتصاد بازاری” که اغلب مترادف هم استفاده می‌شوند، رابطه دارند. به علاوه ممکن است به پول مدرن فکر کرد بدون این‌که به استفاده از آن در تبادلات بازاری ارجاع دهیم. به گفته دالتون (۱۹۶۷) “در علم اقتصاد که در آن واژه‌گان پولی به‌وجود آمده است، تنها یک روش معامله مسلط وجود دارد به نام تبادل بازاری که در آن “همه” استفاده‌های پول به آن مربوط است”. وقتی اقتصاددانان و جامعه‌شناسان به مطالعه پول می‌پردازند، تلویحاً پول را در زمینه جامعه سرمایه‌داری مبتنی بر بازار مطالعه می‌کنند. به دلیل اختصار، وقتی در این‌جا از واژه “پول” استفاده می‌کنیم، اضافه “جوامع بازاری” را به کار نمی‌بریم، ولی همیشه این ارتباط را درنظر می‌گیریم.
دوم این‌که جامعه‌شناسان برخلاف اقتصاددانان، به نوعی اقتصاد وابسته به جامعه عقیده دارند (سوئدبرگ ۱۹۹۱). بیشتر اقتصاددانان و برخی از جامعه‌شناسان می‌گویند که پیشروی تحولات طولانی اقتصادی، اقتصاد را از جامعه جدا کرده و آن را به سمت فضایی مستقل و خودمختار انتقال داده است. این پیش‌فرض چه واقع‌گرایانه باشد، چه نباشد، یک احتمال قوی را تصدیق می‌کند: منبع پول اهرمی غول‌آسا است که بانک مرکزی می‌تواند اقتصاد و تأثیرات اجتماعی آن را تنظیم کند. این پیش‌فرض، فرضیه مقدم سیاست مالی است. با سیاست مالی (مالیات و پرداخت های عمومی) و کنترل منبع پول این امکان فراهم می‌شود (دست‌کم به لحاظ نظری)، ارزش‌های بادوام، رشد و استخدام گسترش یابد.
جامعه‌شناسان با این عقیده که اقتصاد خودسرانه عمل می‌کند، مخالف هستند. برای مثال، بازار یک نهاد اجتماعی در نظر گرفته می‌شود. همان‌طور که وایت (۱۹۸۸) عقیده داشت، “واقعیت دارد که فعالیت بازار مانند شبکه‌های خانواده‌‎گی یا ارتش فئودال، شدیداً اجتماعی است”. در دنیای واقعی، کنش‌گران اقتصادی؛ عاملانی خودمختار، آزاد، اتمی‌شده وغیر اجتماعی نیستند و آن‌طور که گرانووتر (Granovetter) (1985) عقیده داشت، کنش اقتصادی در بستر ساختار اجتماعی رخ می‌دهد.
موقعیت جامعه‌شناختی دیدگاه بینابینی را در میان اقتصاددانان و انسان‌شناسان اشغال می‌کند. در یک حد نهایت، اقتصاددانان یک جدایی قوی بین جامعه و اقتصاد و تحلیل رفتار اقتصادی بدون در نظر گرفتن عوامل فرهنگی یا اجتماعی می‌بینند. و در حد دیگر، انسان‌شناسان بر این باورند که اقتصاد و جامعه این‌قدر در هم تنیده هستند که تمایزی نمی‌توان برای‌شان قایل شد. دیدگاه جامعه‌شناختی بین این دو بی‌نهایت قرار داشته و به پول اجازه می‌دهد به عنوان متغیر مستقل، چون عاملی برای تغییر اجتماعی، یا متغیر وابسته، مانند نتیجه روابط اجتماعی یا معناهای فرهنگی عمل کند.
سوم این‌که پول دارای اشکال محدود و در مفهوم جامعه‌شناختی آن بیشتر “استفاده‌های” از آن مد نظر است. تمرکز اقتصاددانان تنها بر وجه خنثا و غیرشخصی پول تکیه دارند که با تعاملات بازار در ارتباط است، مانند: واسطه تبادل، معناهای پرداخت، و ارزش گذار، واحد محاسبه و استندردی برای پرداخت معوق. جامعه‌شناسان با چنین استفاده‌هایی از پول آشنا هستند ولی محدوده بزرگتری به‌ویژه استفاده از پول به عنوان عامل قدرت را در نظر می‌گیرند. برای مثال، پارسونز و اسملسر (۱۹۵۶) خاطر نشان کردند که “پول بازنمایی قدرت عمومیت‌یافته برای خرید جهت کنترول تصمیمات تبادل کالا بوده و رفتارها را نمادین می‌سازد”. وبر هم بر کنترل و قدرت در کنش اقتصادی تأکید داشت: “ارزش‌های پول محصول نزاع‌ها و توافقات است، این ارزش‌ها هم‌چنین نتیجه قدرت گروه‌های هم‌نشان است. پول تنها یک ضامن برای وسایل غیر ویژه نیست که بتواند بدون تأثیر بنیادی بر ویژه‌گی نظام ارزشی، مانند نزاع یک شخص علیه شخص دیگر، تغییر ایجاد کند. پول در درجه اول در این نزاع یک سلاح است.”
پول نشان‌گر معانی و استفاده‌های مختلف در فضاهای اجتماعی است. تحلیل زلیزر (۱۹۸۹) از پول خانه‌گی نشان‌گر این است که چه‌طور درآمد مردان و زنان کاملاً متفاوت توصیف می‌شوند. یک دالر درآمد زن ـ حتا اگر مقدار آن با درآمد مرد یکی هم باشد ـ به اندازه پول مرد، واقعی و جدی دیده نمی‌شود؛ بیشتر شبیه یک هدیه است و برای اهداف خاصی هزینه می‌شود که از آزادی کمتری برخوردارند.
در حالی‌که جامعه‌شناسان بیشتر استفاده پول را در نظر می‌گیرند و تأکید دارند که پول مدرن توسط راه‌های مهم اجتماعی محدود شده است. پول این‌قدرها هم خنثا، بی‌رنگ، قابل تبدیل و عینی که اقتصاددانان عقیده دارند، نیست. پول توسط روابط اجتماعی عینی (ساختار اجتماعی) و معناهای مهیج و طبقه‌های شناختی شکل می‌گیرد (فرهنگ). به نظر زلیزر (۱۹۸۹)، “فرهنگ و ساختار اجتماعی”، “کیفیت پول را توسط کنترول‌های نهادی، محدودیت‌ها و تمایزات در منابع، استفاده، روش‌های دسترسی و حتا کمیت پول نشان می‌دهد”. بر پایه مفهوم انسان‌شناختی پول “با هدف محدود”، زلیزر مفهوم “پول‌های خاص” را مطرح کرد تا پایه فرهنگی پول مدرن را نشان دهد.
زبان، بازتابی از ساختار اجتماعی و فرهنگ بوده و حتا یک تمرین زبان‌شناختی مختصر، نشان‌گر استفاده‌های متفاوت از پول و ارتباط آن با دیگر سازمان اجتماعی است. برای مثال، زمینه‌های مختلف هنجاری، اجتماعی و روابطی را در نظر بگیرید که در مورد منابع درآمد پول وجود دارد: حقوق، دستمزد، بها، انعام، حق‌الوکاله، کرایه، هدیه، سود و بخشش. در همه جوامع، پول بر اساس منبعی که از آن می‌رسد، متمایز شده و برچسب زده می‌شود، حتا اگر ارزش اقتصادی آن هم یکی باشد، یک دالر “پول کثیف” با یک دالر “پول پاکیزه” برابر نیست. پولی که از طریق جرم یا فعالیت‌های غیر اخلاقی (دارو، فحشا، قمار) وارد جامعه می‌شود، همان معنا یا تأثیراتی را ندارد که پول از طریق فعالیت‌های قانونی و تجاری ایجاد می‌کند.
حتا اقتصاددانان هم تمایزات زبان‌شناختی را ایجاد کرده‌اند. اصطلاحاتی چون “ناهنجار” و “فراهنجار” برای قیاس هنجار استفاده می‌شوند. هر چه زمان می‌گذرد، معناهای مختلفی برای تراکمات مالی عرضه می‌شود که بازتابی از تغییرات ساختار اقتصادی ـ اجتماعی است. اصطلاح “بازار خاکستری” و “بازار سیاه” برای تمایز بین نهادهای قانونی و غیرقانونی استفاده می‌شوند درحالی‌که ممکن است هردو مانند بازار رسمی کارکرد داشته باشند. برای مثال، بازار سیاه در وجوه خارجی، در معنای اقتصادی کلاسیک کاملاً “روشن” است.
منبع:
Baker, Wayne; Jimerson Jason, 1992, the sociology of money, The American Behavorial Scientist

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.