جـنرال روزۀ سکـوت را شکـست!

گزارشگر:احمد عمران/ شنبه 17 دلو 1394 - ۱۶ دلو ۱۳۹۴

وقتی جنرال ظاهر نمی‌شد، بازار شایعه در اطرافش گرم بود. یکی می‌گفت ناراحت است، دیگری می‌گفت بیمار است و سومی از روابط تیره و تارش با رییس‌جمهوری خبر می‌داد. در همۀ این حالات، جنرال مُهرِ سکوت بر لب زده بود و ابراز نظر نمی‌کرد تا این‌که در مراسم جوانان سکوت را شکست و اسرار هویدا کرد.
mandegar-3جنرال عبدالرشید دوستم، معاون اولِ ریاست‌جمهوری، از زمانِ رسیدن به این چوکی تا به حال، هرگز چنین به‌سختی از وضعیت شکایت نکرده بود. هرچند گفته می‌شد که در طول زمانِ پیکارهای انتخاباتی و پس از آن، با رییس جمهوری و برخی افراد نزدیک به او همواره بر سرِ برخی مسایل بگومگوهایی داشته ولی هرگز نخواسته آن‌ها را رسانه‌یی سازد. شاید منتظر بود که واکنشِ آقای غنی را نسبت به خواست‌هایش از نزدیک ببیند و آن‌گاه واکنشِ مقتضی نشان دهد.
واکنشی را که جنرال دوستم پس از ماه‌ها غیابت نشان داد، می‌توان نشانۀ چه چیزی دانست؟ آیا امیدِ او به ادامۀ همکاری با دولت وحدت ملی و به‌ویژه رییس‌جمهوری، کاملاً به یأس انجامیده و یا جنرال تصمیم‌های دیگری گرفته است؟
جنراال دوستم حداقل به بخشی از شایعه‌ها که در مورد او بر سرِ زبان‌هاست، به شکلی در این مراسم پاسخ گفت. او اصلاً در این مراسم ظاهر شد که نشان دهد، هست و حرف‌های خودش را دارد. جنرال دوستم به‌صراحت گفت که دولت را رها نمی‌کند؛ دولتی را که به گفتۀ خودش، در ساختنِ آن نقش داشته است. این دقیقاً پاسخ به یک شایعه بوده می‌تواند که در روزهای اخیر در مورد جنرال بر سرِ زبان‌ها افتاده بود و گفته می‌شد که او در حال کنار رفتن از مقام معاونتِ اول ریاست‌جمهوری‌ست.
اما جنرال در عین حال به نارضایتی‌هایش نیز اشاره کرد. اشارۀ او مستقیماً به رییس‌جمهوری بود. او گفت که به ۱۰ درصد خواست‌هایش‌هایش در دولت وحدت ملی دست پیدا نکرده است. او شرکت در مراسم جوانان را نیز به هدفِ خاصی برگزیده بود. او در زمان پیکارهای انتخاباتی، به برخی جوانان وعده داده بود که وزارت جوانان را دوباره اعاده خواهد کرد؛ ولی این درخواست مثل این‌که از سوی رییس‌جمهوری پذیرفته نشده و به همین دلیل، اسباب عصبانیتِ جنرال را فراهم کرده است.
ولی کُلِ بحث جنرال بدون شک بر سرِ وزارت جوانان هم نیست. او شکایت‌ها و نارضایتی‌های فراتر از ایجاد وزارتی برای جوانان را دارد. او می‌خواست در شمال کشور دستِ بازتری داشته باشد و بتواند در معادلات آن مناطق، نقشِ محکم‌تری ایفا کند. گویا جنرال از رییس‌جمهوری و شورای امنیت خواهان ایجاد تشکیلاتِ تازۀ نظامی شده بود تا بتواند به وسیلۀ آن، با طالبان و گروه‌های شورشی بجنگد. اما این‌که واقعاً چنین خواستی چرا پذیرفته نشده و یا در پس آن، چه اهدافی نهفته بوده، کسی چیزی نمی‌داند.
در کشوری که همه دم از صداقت و خدمت می‌زنند، بسیار سخت است که به نیت‌های اصلی دست پیدا کرد. آنانی که با جنرال مخالفت هم که کرده‌اند، می‌توانند به ساده‌گی واکنشِ خود را توجیه کنند و جنرال نیز این توانایی را دارد که از موقف درستِ خود دفاع کند. پس آن‌چه که می‌ماند، بازار حدس و شایعه است که همیشه گرم نگه داشته می‌شود.
در مورد خواست‌های جنرال نیز سخن‌های متفاوتی به گوش می‌رسد. گفته می‌شود که او خواهانِ یکی از وزارت‌های کلیدیِ دفاع یا داخله برای افرادش بوده است. جنرال دوستم در معادلات سیاسیِ چند دهۀ گذشته، نقشِ کلیدی و مهمی داشته است. او از زمانی که از داکتر نجیب‌الله بُرید و به مجاهدین پیوست، همواره در صحنۀ تحولات سیاسی افغانستان حضورِ قاطع داشته است. جنرال دوستم حداقل در دو انتخابات گذشته در کنار افراد برنده قرار گرفت، ولی به زودی از تصمیمش مأیوس و حتا پشیمان شد.
وقتی در کنار حامد کرزی رییس جمهوری پیشین هم قرار گرفت، به نتیجۀ مطلوب آن‌گونه که خودش انتظار داشت، نرسید و حالا هم که در کنار اشرف‌غنی قرار گرفته، از قراین برمی‌آید که یک بارِ دیگر به آن‌چه که می‌خواسته دست پیدا نکرده است.
این‌که واقعاً خواست‌های جنرال دوستم چه‌قدر درست هست، بحثِ دیگری‌ست؛ ولی او شاید از معدود سیاست‌مدارانِ کشور بوده که بیشتر در صحنه‌های سیاسی از موقعیت و جایگاهش بهره‌برداری شده است. جنرال در آغاز بسیار خوب حرکت می‌کند اما در وسطِ راه متوجه می‌شود که با او صادقانه برخورد نمی‌شود. او می‌داند که در معادلات سیاسی، چه وزن و جایگاهی دارد؛ اما وقتی پای تقسیمِ قدرت می‌رسد، به‌ساده‌گی بسیاری از موقعیت‌ها را فدای دوستی‌ها و روابط می‌کند.
جنرال در صحبت‌های روز پنجشنبۀ خود هشدارِ ظریفانه‌یی هم به رییس‌جمهوری داشت و آن این‌که با حرف کسی به جایی نمی‌رسد و باید عمل کرد. یعنی این‌که اگر شماها مرد حرف هستید، من مرد عملم!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.