گزارشگر:حمیدرضا دفتری /یک شنبه 18 دلو 1394 - ۱۷ دلو ۱۳۹۴
بخش دوم و پایانی/
شریعت و مراسم دینی آریاییهای مهاجم، در عین حال جنبۀ فردی و عمومی نیز داشت. مراسم فردی که قدمت آن بیشتر بود، به وسیلۀ پدر خانواده برگزار میشد و مشتمل بر نمازها و سرودهایی بود که هر صبح و شب همراه با افروختنِ آتش از راه اصطکاکِ دو قطعه چوب به یکدیگر انجام می گرفت. مراسم عمومی به وسیلۀ افراد مأمور قربانی و خوانندهگانی (Rishis) که کارشان خواندن سرودها بود و تشریفات گوناگونی انجام می دادند، به عمل میآمد. در حقیقت مجموعۀ وداها بعد از همین سرودها شکل گرفت و این نکته را نباید فراموش ساخت که آیین ودا، دین و شریعت خاصی چون مسیحیت و اسلام نیست و این دین پیامبر ندارد و در واقع مجموعهیی است از عادات و افکار و اساطیر و افسانهها که در طول زمان در کتابهای مقدس ودایی جمع شده است. در مورد متون ودا باید گفت که این متون مشتمل بر چهار متن است. قدیمیترین آن ریگ ودا Rig veda (دانش سرودهای ستایش) است که بین یکهزار و پنجصد تا یکهزار سال قبل از میلاد تألیف شد و شامل ۱۰۲۸ سرود است. سه ودای دیگر به مرور زمان، برای مقاصد خاص دینی ضرورت یافت و آن عبارت بود از ساماودا Sama veda (دانش آهنگها) که کاهنان در مواقع مخصوص آن را میسرودند. و یاجورودا Yajur veda یا (دانش قواعد قربانی) مشتمل بر اجرای احکام و قوانین و آداب و رسوم قربانیها، و آخرین متن، متن آتارواودا Atharva veda یا (دانش قواعد سحر و جادو) محتوی طلسمات سحری و اوراد و ادعیه جهت توفیق یافتن در امور زندهگی و افسونهایی برای حفظ از شر و بلیات میباشد.
در حقیقت، اهمیت وداها برای ما در این است که از خلال این متون قدیمی به پیدایش تحول و مرگ خدایان و معتقدات و حیوانپرستی اولی، وحدانیت فلسفی، خرافات و… پی خواهیم برد. در حدود سال ۱۱۰۰ قبل از میلاد، همزمان با ورود قبایل آریایی از ایران به هند و مستقر شدن آنان در حوزۀ رود گنگ، در مذهب و اعتقادات آریاییها نیز تغییراتی به وجود آمد، و بالاخره در قرن نهم یا هشتم قبل از میلاد، آیین برهمنی جای دین ودایی را گرفت. در واقع برهمنان برای تثبیت مقام خود از آیین ودا، دینی بیرون آوردند که آن را دین برهمن Brahmanisme مینامند. با تغییراتی که در اعتقادات مذهبی توسط برهمنان صورت گرفت، عقاید اولیۀ آریاییها که پرستش خدایان متعدد بود باقی ماند؛ ولی پرستش مظاهر طبیعت از بین رفت و عقیده به تجسم خدا جانشین آن شد. انجام مراسم فردی از اهمیت افتاد و مراسم عمومی که به وسیلۀ برهمنان اجرا میشد، اهمیت بیشتری کسب کرد. در حقیقت تدوین و تنظیم وداها در همین زمان صورت گرفت. اعتقادات دین برهمن یا آیین هند (هندوییسم) بر این اساس بوده است که یک روح مطلق و مجرد در جهان وجود دارد که از ازل بوده و تا ابد نیز خواهد بود. و او مبدای اصلی هستی است. این روح ازلی به وسیلۀ سه خدا در عالم امکان ظاهر شده و اعمال خود را جلوهگر ساخته است. این سه خدا را (الهۀ ثلاثه) و به سانسکریت تری مورتی Trimurti یعنی (ثالوث) گویند و عبارتاند از: برهما Brahma (خالق موجودات) ـ ویشنو Vishnu (حافظ موجودات) ـ شیوا Shiva (موجود و در عین حال هلاککنندۀ موجودات.)
دربارۀ خدای اولی که برهما باشد، عبادات و تشریفات چندان در نزد هندوان معمول نیست و به نام او جز یک یاد و معبد در همۀ کشور هند دیده نمیشود. اما دو خدای دیگر، ویشنو و شیوا در طول مدت سههزار سال اخیر، پیوسته مورد ستایش و پرستش عامۀ هندوان در شمال و جنوب آن کشور پهناور قرار گرفتهاند. در حال حاضر هندوان به دو فرقۀ اساسی تقسیم شدهاند: نخست آنان که علاقۀ بیشتر به شیوا دارند، و آنها را فرقه شیوایی Shivaism گویند. دوم آنان که وابسته به ویشنو هستند. و آنها را فرقه ویشنویی Vishnuism مینامند. از بین کتابهای مقدس هندوان، میتوان کتابهای مهابهاراتا Mahabharata و پورانا Purana و اوپانیشادها Upanishads را نام برد که در دورههای مختلف تاریخ هند به رشتۀ تحریر درآمدهاند.
با شروع قرن ششم قبل از میلاد، مذهب هندو در مقابل دو آیین مخالف قرار گرفت. اولین مذهب، مذهب جین Jain یا جاینا Djaina و دیگری آیین بودا بود. قلمرو دین جین منحصر به هندوستان بود و هنوز هم این آیین در آنجا رواج دارد؛ اما دین بودا از هند به سایر نقاط انتشار یافت و در اطراف آسیای جنوب شرقی نفوذ فراوان پیدا کرد.
در مورد چهگونهگی تکوین و نوع اعتقادات مذهب جین، باید گفت این مذهب که در اواسط قرن ششم قبل از میلاد پدید آمد، عقاید شخصی به نام جینا Jina (مرد پیروز) بوده است. جینا از خانوادۀ ثروتمند و از نجیبزادهگان قبیلۀ لیچاوی حومه و شالی در استان بهار بود. والدین او با آنکه از ثروت فراوانی بهرهمند بودند، پیرو فرقهیی بودند که زندهگی را بدبختی و انتحار را مزیتی با برکت میدانستند. هنگامی که فرزند آنان به سن سیویک سالهگی رسید، والدین با گرسنهگی عمدی به زندهگی خود خاتمه دادند. این پیشامد در اعماق روح فرزند تأثیر گذارد و پشت پا به دنیا زد. لباس از تن بیرون آورد و به دور انداخت و مانند یک مرتاض در بنگال باختری آوارهگی را آغاز نمود، و برای تزکیۀ نفس و خویشتنشناسی به تحقیق و جستجو پرداخت. پس از سیزده سال سرگردانی طرفدارانی پیدا کرد و فرقهیی به وجود آورد و روش مذهبی بهخصوصی ایجاد نمود. جینا هنگامی که به سن ۷۲ سالهگی رسید، درگذشت و چهارده هزار نفر مؤمن معتقد به خود برجای گذاشت. پیروان جین، عقیده دارند، راه رستگاری در ریاضتکشی و آهیسما Ahisma یعنی خودداری از آزار موجودات جاندار است. هر جین پارسا میبایست پنج عهد کند که عبارتاند از: هیچ موجودی را نکشد، دروغ نگوید، چیزی را که به او داده شده نگیرد، عفیف باشد، و به لذتهای جسمانی پشت پا بزند. در حدود سال ۷۹ میلادی دربارۀ مسالۀ برهنهگی، اختلاف عظیمی بین آنان افتاد. از این موقع به بعد، جاینها دو دسته شدند؛ سفیدجامهگان یا شوتامبارا Shwetambara و دیگری دستۀ برهنهگان یا دیگامباراس Digambaras. اکنون هر دو فرقه در هندوستان، لباس معمول محل و زمان خود را میپوشند و فقط پاکان آنها در خیابان برهنه راه میروند. در حال حاضر در هندوستان یک میلیون و سهصد هزار نفر پیرو مذهب جین هستند.
و اما در خصوص بررسی اعتقادات مذهبی بودا، در ابتدا باید بدانیم که مذهب بودا در اواسط قرن ششم قبل از میلاد، در سرزمین هندوستان شرقی در ناحیۀ نپال به وجود آمد. علت ظهور این مذهب، مقتضیات اجتماعی محیط هندوستان بوده است، چرا که در آن عصر شدت عمل سیستم طبقاتی و اصنافی و خودخواهی طبقۀ برهمنان و تعدد خدایان در هند، بینهایت زیاد بود و طبیعت زمان و اقتضای عصر، ظهور یک مصلح مذهبی را ایجاب میکرد. بودا در بین سالهای پنجصد تا ششصد پیش از میلاد یعنی در زمانی که کوروش به بابل حمله کرد، در هندوستان، در شمال بنگال، در دامنۀ هیمالیا پا به عرصۀ وجود گذاشت. در حقیقت از سرگذشت و تولد بودا هیچ اطلاع صحیحی در دست نیست و افسانههایی زندهگی او را فرا گرفته است و اهمیت بودا بیشتر در مقامیست که به عنوان یک رهبر در ادبیات هند و قسمت اعظمِ آسیا شناخته شد.
بر اساس این افسانهها، بودا شخص ثروتمند، باهوش و دارای زندهگی اشرافی بوده است. اما او احساس کرد که زندهگی حقیقی بشری با زندهگی وی هماهنگی ندارد و همین امر او را برانگیخت که تصمیم به ترک زندهگی اشرافی گرفته، شبانه موطن اصلی خود را ترک و زندهگی سختی را در پیش گرفت. پس از شش سال ریاضت، راه رستگاری و نجات پیدا کرده، به بودا (کسی که حق را شناخت) معروف میشود. او در سن هشتاد سالهگی زندهگی را بدرود گفت. در مورد اصول اعتقادی دین بودا باید گفت: که اصول دین بودایی بسیار ساده و راحت است. خیلی از گفتههای بودا در کمال سهولت بر سر زبانها افتاده و در اذهان باقی مانده است. فضیلت آیین بودا در اعتدال و میانهروی است. بودا تنپروری و عیش و نوش و نیز ریاضتهای سخت بدنی را مذموم میشمارد. تعلیمات بودا دارای چهار حقیقت مقدس و هشت قاعدۀ اخلاقی است که هر کس آن را پیروی کند، عاقبت به سرمنزل کمال یعنی مرحلۀ فنا، که از آن به نیروانا Nirvana تعبیر شده است، میرسد. این چهار حقیقت مقدس بودا عبارتاند از: حقیقت رنج، علت رنج، ترک رنج، طریق ترک رنج.
بودا به انتقال روح یا تناسخ معتقد است و میگوید این انتقال و تربیت روح به قربانی کردن و هدیه دادن به برهمنان احتیاجی ندارد.
به اعتقاد بودا، روح از منزلی به منزلی و از جسدی به جسد دیگر (کارما) آنقدر انتقال مییابد تا عاقبت به مرحلۀ کمال یا (نیروانا) برسد.
به گفتۀ پیروان این دین، بودا در مدت چهل سال پس از آنکه به نور حقیقت منور شد، پیروانش را ارشاد نمود و مبانی تعالیم خود را روشن و استوار ساخت. سدهای جداکنندۀ طبقات جامعۀ هند را برانداخت و ارزش آداب و تشریفات پیچیدۀ دینی و خاصیت قربانیها را انکار کرد و بدین ترتیب، ضربۀ مهلکی بر پیکره امتیازات و اعتبارات طبقۀ برهمن وارد آورد.
عقاید بودا در قرن سوم پیش از میلاد اهمیت فراوانی یافت و در تمام هند انتشار یافت و عدۀ زیادی از آن پیروی نمودند. اما با به قدرت رسیدن برهمنها، که موافق با امتیازات طبقاتی بودند، مذهب بودا از هند طرد شد و از همان زمان به بعد، این مذهب دیگر اهمیت خود را در جامعۀ آریایی از دست داد و برعکس نفوذ خود را در نژاد مغولی گسترد و پیروانی فراوان یافت.
بودا به موجب روایتی در سال ۴۸۳ پیش از میلاد درگذشت و در بستر مرگ خطاب به پیروانش چنین گفت: روی سخنم به شماست: تمام اشیا چون از عناصر مختلف تشکیل یافته، محکوم به انهدام میباشند. با تمام نیرو کار کنیـد.
در انتهای سخن لازم است متذکر شویم که به غیر از مذهبی که به شرح آن پرداختیم، از روزگار کهن، در هند، شکاکان، زندیقها، سوفسطاییان و ملحدینی وجود داشتند که حکما و پیشوایان دین را مورد انتقاد قرار میدادند.
Comments are closed.