گزارشگر:احمـد عمران/ دو شنبه 19 دلو 1394 - ۱۸ دلو ۱۳۹۴
سومین دور نشستِ چهارجانبه در اسلامآباد نشان داد که هنوز راه درازی برای رسیدن به توافق و صلح با گروههای مخالف وجود دارد. با وجود همۀ خوشبینیهایی که نشستِ چهارجانبه در اسلامآباد به وجود آورده است؛ ولی هنوز نمیتوان مطمین بود که این نشستها به نتایج مطلوب آنگونه که مردم افغانستان انتظار دارند، بینجامد. در اینجا باید میان خواستهای مختلفی که از نشست چهارجانبه و احتمالاً گفتوگوهای صلح میتواند وجود داشته باشد، تفاوتهایی را قایل بود. خواستهای گروههای شرکتکننده از این نشستها بدون شک با وجود همۀ اشتراکاتی که میتوانند داشته باشند، تفاوتهای آشکاری نیز دارند. چیزی را که امریکاییها میخواهند، بدون شک نمیتواند با آنچه که چیناییها انتظار دارند، کاملاً یکی پنداشت؛ و یا آنچه را که دولت افغانستان از نتایج این نشستها میخواهد، با آنچه که پاکستان در انتظار آن است، همانند دانست. و باز در این میان، خواست مردم افغانستان حتا میتواند از خواستِ دولت نیز متفاوت باشد. دولت افغانستان شاید انتظارهای بعضاً جناحی را به نمایش بگذارد؛ ولی مردم افغانستان که سالهاست طعم تلخِ جنگ و مصایب آن را تحمل میکنند، از نشستهای چهارجانبه یک چیز را میخواهند و آن اینکه صلح و امنیت را برای این کشور به ارمغان آورد.
شاید گفته شود که دولت افغانستان به نمایندهگی از مردم در این نشستها حضور یافته و میتواند بازتابِ صدا و خواستِ ملت باشد؛ ولی با همۀ اینها، تجربۀ سالهای اخیر نشان داده که دولت افغانستان، چه در زمانِ آقای کرزی و چه حالا، به گونۀ واقعی آیینهدارِ مطالباتِ مردم نبوده است. آنچه را که آقای کرزی با مسالۀ صلح انجام داد، چگونه میتوان بازتاب خواستِ مردم افغانستان دانست؟ آیا تقویت گروههای شورشی و بیرون کردنِ قاتلان مردم از زندانها به بهانۀ انجام گفتوگوهای صلح، میتواند دیدگاه مردم افغانستان پنداشته شود؟ و یا آنچه را که آقای غنی از نخستین روزهای رسیدن به قدرت در عرصۀ گفتوگوهای صلح صورت داد و به سیاسی خواندنِ گروه طالبان انجامید، چگونه میتوان به عنوان خواست مردم افغانستان توجیه کرد؟!
در سیاست همواره از مردم سخن گفته میشود ولی بسیاری از اندیشمندان علم سیاست، باور دارند که سیاستمداران مغالطهیی کلان در این خصوص صورت میدهند. به گفتۀ این اندیشمندان، میان مردم و حکومتها همیشه فاصلهیی وجود دارد که غیرقابل پُر کردن است و اینکه گفته میشود ما که حکومت میکنیم نمایندهگان مردم هستیم، دروغی بیش نیست. این اندیشمندان میگویند معلوم نیست واقعاً که مردم حتا در نظامهای دموکراتیک چگونه حکومت میکنند و چگونه قدرت جمعی میشود. شاید با کمی مسامحه بتوان میان دولتهای تمامیتخواه و دموکراتیک در مورد نقش و تصمیمِ مردم در آنها تفاوتهایی را شاهد بود؛ ولی اینکه واقعاً قدرت در یک حکومت کاملاً در اختیار مردم قرار داشته باشد، سخنی از روی گزافه است.
دولتهای دموکراتیک به دلیل اینکه از طریق رای مردم مشروعیت خود را بهدست آوردهاند، خود را بیشتر پاسخگو در برابر مطالباتِ مردم میدانند و از این مسأله هم هراس دارند که نشود مردم از آنها روی بگردانند و باعث سقوط و حتا محاکمۀشان شوند. در دولتهای دموکراتیک این مقدار از اخلاقِ سیاسی رعایت میشود که خواستهای مردم یکسره نادیده گرفته نشود. اما در دولتهایی که کمتر خود را متعهد به مردم احساس میکنند، چنین تعهدی حتا در سطح پایین هم وجود ندارد.
دولت افغانستان با وجود آنکه از طریق مکانیزمهای دموکراتیک ایجاد شده، ولی به دلایلِ مختلف که برخی از آنها به ویژهگیهای سنتیِ جامعۀ ما مربوط میشود، نمیتواند یک دولتِ کاملاً دموکراتیک خوانده شود. این دولت نشان داده که کمتر بازتابدهندۀ خواستهای اکثریتِ جامعه بوده است؛ چه در زمانِ آقای کرزی و چه حالا فاصلۀ میان دولت و مردم همچنان پابرجاست. پس چگونه میتوان خواستهای دولت را با مردم در مورد مسایل مختلف و از جمله بحثِ صلح و رسیدن به توافق با مخالفانِ مسلح یکی دانست؟!
مردم افغانستان سالهاست که داد میزنند که با سیاستهای موجود نمیتوان به صلح و امنیتِ واقعی دست پیدا کرد، ولی آیا کسی بوده که این صدا را شنیده باشد؟ آقای کرزی طالبان را که همهروزه در این کشور دست به جنایت و کشتارِ انسانهای بیگناه میزنند، برادر خطاب میکرد؛ آیا این خواست مردم افغانستان بود؟
اینها همه نشان میدهند که میان خواستهای طرفهای مذاکرهکننده با مردم همواره میتواند تفاوتهایی وجود داشته باشد. مردم افغانستان با توجه به تجربۀ سالهای پسین، نسبت به نتایج نشستهای چهارجانبه و گفتوگوهای احتمالی صلح، به هیچ صورت خوشبین نیستند. زیرا هنوز آنگونه که انتظار برده میشد، دولت افغانستان نقشۀ راهِ واقعی برای صلح ترسیم نکرده است.
در همین حال، مشخص نیست که پاکستان و طالبان خواهانِ چه چیزهایی در آینده هستند. فراموش نباید کرد که نمیشود با گروههای تمامیتخواه که نمیتوانند ارزشهای مدرن را بپذیرند، صلح کرد. صلح به بهای بردهگی، صلح نیست. گروههای تمامیتخواه با وارد کردن فشار و کشتار، تلاش دارند که خواستهای خود را به مردم افغانستان تحمیل کنند و این چیزی نیست که مورد قبولِ مردم باشد. نمایندهگان دولتِ افغانستان که در نشستهای چهارجانبه حضور دارند، باید این خطوط قرمز را کاملاً به رسمیت بشناسند!
Comments are closed.