گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 20 دلو 1394 - ۱۹ دلو ۱۳۹۴
شهروندان کندز در شمالِ کشور نگراناند. نگراناند که یک بارِ دیگر گروههای تمامیتخواه و جنایتپیشه به شهرشان حمله کنند و دمار از روزگارِ مردم بیرون کنند. نگراناند که باز توطیهگران زمینۀ برگشتِ دوبارۀ طالبان را فراهم سازند!
روز یکشنبه، شماری از شهروندان کندز در یک گردهمایی این نگرانیها را مطرح کردند؛ آنها بهصراحت گفتند که نمیخواهند بارِ دیگر شاهد آتش گرفتنِ خانه و کاشانۀشان باشند. آنها از ظلمی که در زمان غلبۀ گروه طالبان بر این شهر روا داشته شده بود، حکایتها میکردند.
در همین حال، والی کندز که به دنبال تسخیر این شهر، دوباره به این سمت گماشته شد نیز بهشدت نگران و سراسیمه به نظر میرسید و نگرانیهای شهروندان را موجه دانست. او از دولتِ مرکزی خواست که عملیات علیه گروههای هراسافکن را آغاز کند. به گفتۀ والی کندز، همین حالا طالبان در دو کیلومتری این شهر بیرقهای خود را برافراشتهاند و تهدید میکنند که بهزودی وارد شهر کندز خواهند شد. چرا با وجود همۀ امکانات و ظرفیتها، عملیات پاکسازی در کندز صورت نمیگیرد؟
وقتی در ماه میزان سال روان، گروه طالبان موفق به تسخیرِ این شهرِ استراتژیک در شمال کشور شد، همه از یک توطیه در سقوط این شهر سخن گفتند. بعد از پسگیری شهر کندز، روزها عملیاتِ پاکسازی شهر ادامه پیدا کرد و پس از آنهم ریاستجمهوری هیأتی را به هدف بررسی وضعیت کندز و عوامل سقوط آن به این شهر فرستاد. اما گزارش هیأت که گفته میشود بیش از دوصد صفحه است، همچنان در هالهیی از ابهام قرار دارد و کسی جزییاتِ آن را نمیداند. از این گزارش یک نسخۀ کوچک منتشر شده که گفته میشود به کُلِ مسایل نمیپردازد. چرا گزارش کندز چنین با بیاعتنایی از سوی ارگ ریاست جمهوری استقبال شد؟ آیا در پسِ جنگهای کندز و در مجموع شمال کشور، برنامههای دیگری وجود دارد؟
سوالهای زیادی در این خصوص بیپاسخ ماندهاند و ریاستجمهوری نیز مُهر سکوت بر لب زده است. به گفتۀ شاملوی بزرگ «مرغ سکوت، جوجۀ مرگی فجیعی را در آشیان به بیضه نشسته»؛ مرگِ انسانهای مظلوم و از همهجا بیخبر که قربانی توطیه و دسیسۀ سیاستمداران میشوند. در عین حال، گزارشها از ولایت بغلان نیز چندان دلخوشکننده نیستند. در این ولایت هم جنگ میان نیروهای امنیتی و گروه طالبان ادامه دارد، ولی گفته میشود که بهکندی پیش میرود. نزدیک به یک ماه است که برخی مناطق افغانستان و از جمله کابل به دلیل قطعِ برق در تاریکی به سر میبرند. طالبان پایههای برق در بغلان را هدف قرار داده و منهدم کرده اند و گفته میشود که اطرافِ آنها را هم ماینگذاری کرده اند. دولت با وجود داشتن امکانات خوبِ جنگی، از پسِ یک تعداد هراسافکن در بغلان بیرون شده نتوانسته است. مقامهای وزارت دفاع، دلیلِ کُندی عملیات را توجه به زندهگی غیرنظامیان عنوان میکنند ولی این دلیل شده نمیتواند که عملیات به شیوهها و تاکتیکهای دیگری پیش برده نشود.
حیثیت و اعتبارِ دولت وحدت ملی در گروه همین عملیاتهاست. اگر دولت وحدت ملی نتواند که از پسِ تامین امنیت شهروندان بهخوبی بیرون شود، باید فاتحۀ مشروعیتِ خود را بخواند. فراموش نمیکنیم که رهبران فعلی با چه ساز و دهلی در زمان پیکارهای انتخاباتی دم از تأمین امنیت سراسری، بهبود وضعیت کشور و گسترش حاکمیت دولتی میزدند، ولی حالا پس از یکسالونیم معلوم میشود که وعدههای رهبران، شعارهایی بیش نبوده است. در اینکه در عقبِ این ناامنیها، دستهای بزرگی در کار است، هیچ تردیدی وجود ندارد.
طالبان سال دشواری را آغاز کردهاند و میخواهند به جهانیان خود را نشان دهند. اما متأسفانه از قراین چنین برمیآید که وضعیت نظام از داخل نیز چندان بهسامان نیست و همکاریهای گستردهیی از درون نظام با شبهنظامیانِ مخالف صورت میگیرد. دولت وحدت ملی دیگر آن وجه و اعتبارِ روزها و هفتههای نخست را ندارد. دیگر کمتر کسی به حرف و قولِ رهبران اعتماد نشان میدهد. فرار جوانان و خانوادهها از کشور، یکی از دلایلِ بیباوری مردم به حکومت و وعدههای آن است. اگر وضعیت به همین صورت پیش برود، به زودی شاهد روزهای واقعاً تلخ و دشوار خواهیم بود.
این روزها مثل این است که افغانستان به سالهای آغاز دهۀ هفتاد و کمی پیش از آن برگشته است. همان روحیۀ یأس و ناامیدی آن سالها را میتوان در چهرههای مردم دید. من وقتی در میان مردم هستم و یا از موترهای شهری برای رفتوآمد استفاده میکنم، به یاد آن سالها میافتم. سالهایی که آیندۀ خود را گم کرده بود. سالهایی که نمیشد برای روزهای خوب فکر کرد.این روزها نیز افغانستان به چنان حال و هوایی دچار شده است. فضای یأس و ناامیدی همه را مشوش کرده است. قصرهای سپیدار و ارگ بهآرامی مشغول کارهای روزمرۀ خود اند، ولی در شهرهای کشور آرامش و امنیت وجود ندارد.
Comments are closed.