گزارشگر:یک شنبه 25 دلو 1394 - ۲۴ دلو ۱۳۹۴
محمد اشرفغنی، رییس حکومت وحدت ملی که برای شرکت در پنجاهودومین کنفرانس امنیتی مونیخ در آلمان بهسر میبرد، گفته است که برای مبارزه با تروریسم، نمیتوان تنها بر مشکلات تمرکز کرد و عواملِ تروریسم را نادیده گرفت.
آقای غنی بدون شک به مسالۀ مهمی اشاره میکند که در مبارزه با داعش و تروریسم باید مورد توجه قرار گیرد؛ اما نظر به واقعیتهای کشور، باید اذعان نمود که رییسجمهور در این سخنان، آیینهیی را برای جهان به نمایش میگذارد که خودش بارها آن را در افغانستان شکسته است.
خوشصحبتیِ آقای غنی برای جهان مسلماً برای افغانستانیها باارزش است؛ اما اینکه وی تدبیر و تمهیدی را به دیگران پیشنهاد میکند که خود آن را در افغانستان نادیده میگیرد، جای سوال دارد و ناگزیر نشان میدهد که آقای غنی به آنچه میگوید، در عمل باور ندارد!
آقای غنی از تهدید کنونیِ گروههای تروریستی به عنوان «موج پنجمِ خشونت سیاسی» نام برد که جهان پس از حملات یازده سپتمبر با آن مواجه شده و برای مقابله با این موج، باید در استفاده از تجاربِ گذشته، سرعتِ عمل به خرج داد. او گفت که «دشمنان» از این تجربهها سریعتر از دولتها آموختهاند؛ اما کشورهای جهان هنوز نتوانستهاند در تعریف، شناختن و ایجاد یک برنامۀ عملی برای برخورد با این پدیده (تروریسم) به توافق برسند.
آقای غنی با اشاره به جنگ در افغانستان گفت که برخلاف تصور غالب، درگیریها در این کشور ریشۀ داخلی ندارند، بلکه ناامنیها و مشکلات از دیگر کشورهای منطقه مانند چین، روسیه و بهخصوص پاکستان، وارد شدهاند. اما وقتی به بخش اصلیِ سخنانِ آقای غنی که در رسانهها بازتاب یافته است توجه کنیم، درمییابیم که ایشان خود نیز به تذکراتِ مشابه نیاز دارند و آن اینکه در افغانستان نیز در امرِ مبارزه با تروریسم به عوامل اصلیِ آن توجه نشده و در مواردی، خود سیاستهای آقای غنی و دیپلماسیِ داخلیِ او سبب تقویتِ طالبان و داعش میشود.
آقای غنی میداند که افغانستان اگر قصد مبارزه با دشمن را دارد، باید در برابر داعش و طالب توامان برزمد و طالب و داعش برای مردمِ این سرزمین، دو روی یک سکهاند و هیچ تفاوتی با هم ندارند. جنایتهایی را که امروز داعش در جهان و افغانستان انجام میدهد، دیروز طالبان شدیدترِ آن را انجام دادهاند و امروز هم انجام میدهند، و دیگر اینکه داعش همان طالبِ دیروزی است، نه اینکه نیروهایی تازه از سوریه و بغداد به اینجا آمده باشند.
به هر صورت، وقتی آقای غنی برای جهان در مبارزه با تروریسم رهنمود میدهد، باید در داخلِ افغانستان نیز رهنمودهایش را بهکار بنـدد. اما دادن پایگاه در یک موقعیتِ استراتژیک در ولایت بغلان به طالبان که سبب کشته و زخمی شدنِ فرزندان این کشور شده است، کارِ چه کسی بوده؟ رهایی زندانیانِ طالب و معاملههای مختلف با آن گروه، از طرفِ کی صورت گرفته است؟ آیا رویکرد مبارزه با تروریسم در افغانستان و جهان از هم متفاوتاند؟ آیا به تعویق افتادنِ عملیات در برابر طالبان در بغلان، سقوط عمدی و وحشتناکِ کندز و بسته ماندنِ پروندۀ آن را میتوان نادیده گرفت؟ حساب نگرفتن از کسانی که تروریسم را از داخلِ دولت حمایت مالی میکنند را میشود عاملی برای تقویتِ این پدیده بهحساب نیاورد؟ ابراز علاقۀ قومی و قبیلهیی نسبت به طالبان و حمایت از آنها بههدفِ استفاده در رقابتهای داخلی، مگر از عوامل تقویتِ تروریسم نیستند؟
آقای غنی پیش از نصیحتِ دیگران، باید به بازخوانی عملکردِ خویش در امرِ مبارزه با تروریسم اقدام کند تا کشور بیش از این، به تباهی نیفتد و مرم قربانی بازیهای مخوف و پیچیده نشوند!
Comments are closed.