احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





جهانی‌شدن و دیپلماسی فرهنگی

گزارشگر:دوشنبه 17 حوت 1394 - ۱۶ حوت ۱۳۹۴

بخش دوم/

نویسنده: هاروی بی. فاین بام
مترجم: نوذر نظری /
mandegar-3جهانی‌شدن چیزی بیش از تجاری‌شدن است. «توماس فریدمن» در مقالۀ «واژه‌های فرهنگی و درخت زیتون» می‌گوید:
جهانی‌شدن یک سیستم فراگیر بین‌المللی است که سیاست داخلی و روابط خارجی هر کشور واقعی را تشکیل می‌دهد. این سیستم شامل تعامل بی‌قیدوشرط بازارها، دولت ملت‌ها و فناوری‌ها در سطحی است که هرگز قبلاً شاهد آن نبوده‌ایم و به شیوه‌یی است که افراد، شرکت‌ها و دولت ملت‌ها در کل دنیا را قادر می‌سازد که نسبت به گذشته بیش‌تر، سریع‌تر، عمیق‌تر و آسان‌تر به همدیگر متصل شوند و به شیوه‌یی به این هدف نایل آیند که منجر به عقب‌زنی قوی کسانی شود که به صورت وحشیانه‌یی عقب نگه داشته شده‌اند. ما باید از عصر چه اندازه موشک شما بزرگ است، به عصر مودمِ شما چه‌قدر سریع است عبور کنیم؛ ما باید از عصر طیفی از ایدیولوژی‌های اقتصادی به عصر انتخاب بین درخت بازار آزاد و ورود آن به کوریای شمالی، یکی را انتخاب کنیم.»
عده‌یی بر منافع این نظم نوین جهانی، که عبارت است از افزایش بهره‌وری، توسعه و درآمد در کشورهای توسعه‌یافتۀ جدید، اقدام به گسترش بازارها و جذب سرمایه‌گذاری داخلی کرده‌اند. جهانی‌شدن در سطحی گسترده و در بعضی فصول و حوزه‌ها توسط دولت‌های ملی مشتاقانه مورد پذیرش قرار گرفته است. استندردهای زنده‌گی در این فرایند در سطحی گسترده، توسعه می‌یابند.
انتقادات وارده به تأثیر جهانی‌شدن بر کارگران و محیط زیست و اعتراضاتی که به نشست‌های انجمن تجارت جهانی در سیاتل و ژنیو صورت می‌گیرند، معیاری برای این نگرانی‌هاست. عده‌یی معتقدند که ظهور صنعت مونتاژ در اقتصادهای در حال پیشرفت در ازای پیشرفت کار در کشورهای توسعه‌یافته، صورت گرفته است. این تیوری معتقد است که حذف شغل‌های نیمه‌حرفه‌یی و غیرحرفه‌یی در کشورهای توسعه‌یافته منجر به حذف قشر کم‌تر تحصیل‌کرده و آموزش‌دیده در شرایط مشروط بدون آموزش آنان برای ایجاد رقابت در شغل‌های جدید در صنایع با فناوری بالا می‌گردد.
در سمتی دیگر، نرخ‌های جاری بی‌کاری پایین در کشوری مانند ایالات متحده در مقابل این ادعا که اکثر کارگران از وضعیت بهتری برخوردار نیستند، قرار می‌گیرد و این‌که تعدادی از فقرا در کشورهای در حال توسعه در وضعیت مطلوبی زنده‌گی می‌کنند را هم نباید از نظر دور داشت. به علاوه، شروع بحران اقتصادی ممکن است منجر به تقویت نگرانی مداوم در برابر این مسأله شود که تجارت آزاد ممکن است موجب بدتر شدن توزیع درآمد هم در اقتصادهای توسعه‌یافته و هم در اقتصادهای در حال توسعه گردد.
انتقادات دیگر، جهانی‌شدن را به عنوان کاهش حمایت‌های کارگری و زیست‌محیطی تلقی می‌کنند. شرکت‌ها در کشورهای پیشرفته با این حمایت‌ها خود را در رابطه با رقبای‌شان در کشورهای با مقررات کم‌هزینه‌تر، در مزیت رقابتی می‌بینند. تعدادی از اصحاب دانشگاهی که فاقد وجهۀ سیاسی واضحی برای تلنگر زدن به این حوزه اند، معتقدند که تمایل برای ایجاد حمایت جهانی به بازیگران اقتصادی فرصت گریز نه تنها از کنترل و نظارت دولت‌ها، بلکه از قوانین و نظم بازار را داده است. هم‌چنان که پراکاش و هارت بیان می‌دارند: «در یک اقتصاد بین‌المللی، جریان‌های سرمایه و تجارت فراملی توسط دولت‌ها یا سازمان‌های فراملی که توسط دولت اشاعه یافته‌اند، سازمان‌دهی می‌شوند. برعکس، تولید در یک اقتصاد جهانی در شبکه‌های فرامرزی یا زنجیره‌های ارزشی صورت می‌گیرد که عمدتاً خارج از کنترل دولت اند. از آن‌جا که بخش مهمی از تجارت فرامرزی در درون شرکت‌ها رخ می‌دهند، شبکه‌های فرامرزی کار، تخصیص منابع از طریق بازارها را به عهده گرفته‌اند.»
از طرفی دیگر، فریدمن بیان می‌دارد که: «باید در طیفی وسیع از جهانی‌شدن در حال افزایش تشکر نمود که یک‌چهارم از جمعیت انسانی اکنون به واسطۀ آن از نرخ‌های بالای رشد، بهره‌مند شده‌اند به طوری که استندردهای زنده‌گی آنان در طول یک نسل، چهار برابر ارتقا یافته است. این امر در تاریخ اقتصاد، غیرقابل پیش‌بینی است و به جز در ایالات متحده، این رشد جهانی منجر به کاهش نرخ بی‌کاری به پایین‌ترین سطح در قارۀ امریکا در نزدیک به دو دهۀ اخیر شده است.

فرهنگ و اقتصاد جدید
اقتصاد جدید پیشرو، امروز چیزی فراتر از حباب فروکش کردۀ بازار سهام جدید است. اصطلاح مذکور بیان‌کنندۀ یک تغییر بنیادی در فعالیت اقتصادی از تولید توده‌یی تکراری که نیازمند مهارت‌های متوسط است تا محیط کار مدرن که در آن قضاوت‌های عقلایی و نوآورانه در اولویت قرار دارند را در بر می‌گیرد. اقتصاد جدید یک اقتصاد دانش‌محور است و دانش از طریق سازمان‌هایی که به وسیلۀ فرهنگ شکل می‌گیرند، به دست می‌آید. پایۀ این سازمان‌ها، سیستم آموزشی به‌خصوص دانشگاه‌ها است. در ایالات متحده، سرمایه‌گذاری عمومی در هیچ جایی بیشتر از حوزۀ ارتقای آموزش و پژوهشِ عالی موثر نبوده است.
مرتبط ساختن دانشگاه‌ها به هم‌دیگر در دنیا پایۀ دانش و کیفیت آموزشی آن‌ها را ارتقا می‌دهد. این امر از طریق آن‌چه که موسوم به مشارکت‌های عمومی خصوصی است، تکمیل می‌شود. ترغیب مبادلۀ بین‌المللی محققین و دانشجویان دانشگاه‌ها تحت تأثیر برنامۀ فولبرایت بایستی ادامه یابد و نیز باید تسهیل‌سازی قانون مالیات برای سرمایه‌گذاری در حوزۀ مبادلات دانشگاهی صورت گیرد. پروفیسور شالینی وینتورلی از دانشگاه امریکایی در کنار دیگر تحلیل‌گران متفکر جامعه و اقتصاد معاصر و از جمله کارشناسان بانک جهانی می‌گوید که سرمایۀ فرهنگی ملت‌ها، کلید اقتصاد جدید است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.