گزارشگر:زينب موحد/ سه شنبه 18 حوت 1394 - ۱۷ حوت ۱۳۹۴
بخش نخسـت/
چکــــــــــیده
مقالۀ حاضر، نمایانگرِ گوشهیی از نحوۀ زندهگی زن در قرآن و عصر نبوّت است که عمدتاً به این موارد اشاره خواهد کرد:
– شناخت و معرفت زن مسلمانِ افغانستانی از شخصیت زن در قرآن؛
– آشنایی او با رفتار پیامبر – صلیاللهعلیهوسلم- با زنان در عصر نبوّت؛
– آشنایی او با گوشهیی از آزادیهای زنان در عصر نبوّت؛
– آگاهی او از مسوولیتهای اجتماعی و سیاسی زن در اسلام.
مقدّمه
از آنجاییکه دشمنان اسلام عزیز، درک عمیقی از شخصیتهای مسلمانان و فتوحاتشان دارند، همواره توجّه ویژهیی به ریشه و اساس موفقیتهای مسلمانان داشته و آنان را مورد مطالعه و بررسی قرار دادهاند که نتیجۀ تمام مطالعاتشان به اساس جوامع اسلامی (خانواده) منتهی میشود و یقیناً زن مسلمان بهعنوان نخستین مربی این نهاد (خانواده) در محراق توجّه آنان قرار گرفتهاست و همواره کوشیدهاند تا او را توسّط زرق و برقِ زندهگی غربی و مدرن بفریبند که این خود یکی از بزرگترین مشکلات فرا روی زن مسلمان محسوب میشود و بیمِ آن میرود که او از اینهمه تهدیدات آسیب پذیرد و هویت او تحت تأثیر قرار گیرد؛ ولی متقابلاً اگر زن مسلمان به حقوق واقعی خود – که اسلام برایش عطا کرده و همۀ جوانب زندهگی او را در بر میگیرد- واقف باشد، تمام تلاشهای دشمنان مبنی بر فریبِ وی نقش بر آب خواهد شد و او باید بداند – که قرنها قبل گردنش از یوغ اسارت و بندهگی جز خدا رهانیده شده – و به مقام اصلی خویش نایل آید.
طرح مسأله
عدم درک و فهم درست از آموزههای دین، زن مسلمانِ افغانستانی را در شناخت حقیقیِ شخصیت واقعیاش در اسلام با چالش مواجه ساختهاست. به جرأت میتوان گفت: تعریف نادرست از دین و کاستیهای ناشی از جنگهای خانمانسوز، باعث شده که زن در این نقطۀ جغرافیایی (افغانستان) بسا در فقر دینی و آموزشی بهسر بَرد و ناخودآگاه بر آن شود تا پی هرکسی که ندای حقوق وی را سر داد، به راه بیفتد که این خود بحران و خشونت را بهبار آورده است.
اهمیت نبشته
بیگمان رسیدن زنان به حقوق اسلامی در گرو فهم درست از آموزههای دینی میباشد؛ یعنی این نبشته با اختصارِ متنی که دارد، میتواند دریچۀ کوچکی را برای تحقیقاتِ بیشتر و مطالعات عمیقتر خواهرانم باز کند.
سوالات
۱٫ نگاه کلّی اسلام به زن چگونه است؟
۲٫ نظر اسلام دربارۀ حضور اجتماعی زن چیست؟
۳٫ رفتار پیامبر – صلیاللهعلیهوسلم- با زنان چگونه بوده است؟
غرب متمدّن، برای نخستینبار در «قرن بیستم» شعارِ حقوق و تساوی زن و مرد را سر داد، چون تا آن زمان (قرن بیست) این دو واژه؛ یعنی «تساوی» و «آزادی» کاملاً بیگانه بود و خواستند که این دو واژۀ «تساوی و آزادی» معجزه بیافریند؛ ولی غافل از اینکه زن از آن جهت – که زن است مانند هر انسان – آزاد آفریده شده و از حقوق مادی و معنوی بهرهمند است. زن انسانیست با ویژهگیهای خاص و مرد انسانیست با چگونهگیهای دیگر؛ یعنی دو روانشناس متفاوت و خصلتهای متفاوت؛ زیرا این طرح را خداوند – جلّ جلاله – از روز نخست اینگونه طرحریزی کرده است و قرآن کریم بهاتفاقِ دوست و دشمن، احیا کنندۀ حقوق زن است و این کتاب هرگز بهنام احیای حقوق زن، زن بودنِ زن و مرد بودنِ مرد را به فراموشی نسپرده است.
به عبارت دیگر، قرآن زن را همانگونه دید که در طبیعت هست و از اینرو هماهنگی کامل میان فرمانهای قرآن و فرمانهای طبیعت برقرار است. زن در قرآن همان زن در طبیعت است؛(۱) ولی در کل میتوان گفت: «انقلاب فرانسه» صدایی برای «آزادی» بود، و شعارهایی مانند: «مرد آزاد تولد شده و بنده بودنش جایز نیست» برای آزادی و مساوات نسلهای غربی و نسلهای فرانسوی بهطور خاص سر داده میشد؛ حتّا اوّلین شعاری که برای آزادی طنینانداز شد، تنها نام مرد بدون ذکر نام زن به گوشها رسید و تلاشهایی مبنی بر گذاشتن این دو نام (مرد و زن) در کِنار هم صورت گرفت که همه با شماست، مواجه شدند و کسانی که برای انجام آن کوشش کرده بودند، با مجازاتهای شدیدی مورد پیگرد قرار گرفتند؛ تا آنجا که بانویی بهنام «دوگروژ» یکتن از فرهنگیان فرانسوی، طرح وضع اسم زن در کِنار اسم مرد را با «انجمن قانونگذاری» وقت فرانسه پیشنهاد کرد که نهتنها طرح وی پذیرفته نشد؛ بلکه دستور قطع سر وی صادر شد!(۲)
و قابل به ذکر است که بهدلیل تحریف دین بهدست اربابان کلیسا، زن در غرب موجودی منزوی، فرومایه و خدمتگار پنداشته میشد، مسیحیت که دین فراگیر جهان غرب بود، زن را موجب شیوع گناهان و ریشۀ بدیها و پلیدیها میدانست و از بابت اینکه زن را ریشۀ تحریک و ارتکاب گناهان مرد میدانست، او را بهمثابۀ دری از دربهای جهنّم برای مرد تلقی میکرد.
مسیحیتِ تحریفشده، رابطۀ با زن را در ذات خود پلیدی میدانست و بهزعم آنان، نجات از پلیدی جز با اجتناب از ازدواج، تحقیقناپذیر بود. جامعهیی با این نگاه پست، ممکن نبود که در حق زن انصاف کرده و به وی به دیدۀ تکریم و حرمت بنگرد؛(٣) ولی اسلام از همان نخست، مقام زن را بالا برد و حافظ حقوق او بوده است و جایگاهیکه زن در اسلام دارد، در هیچ یک از ادیان آسمانی و نه در هیچ کدام از قوانین تشریعی قدیم و جدید وجود نداشته و ندارد.
خداوند متعال در قرآنکریم قوانین و احکام و آدابی را وضع کرده است که مسلمانان را بهسوی حقوق و منزلت زن سمتوسو میدهد و نخستین حقوق؛ مساوات بین زن و مرد در انسانیّت است، چنانچه الله متعال اینگونه فرمودهاست:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیراً وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً» [نساء / ۱]
(ای مردمان! از خشم پروردگارتان بپرهیزید که شما را از یک انسان بیافرید و [سپس] همسرش را از نوع او آفرید و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی را منتشر ساخت و از خدایی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند میدهید و بپرهیزید از اینکه پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید؛ زیرا بیگمان خداوند مراقب شماست.)(۴)
و اسلام بر هر آنچه تبعیض در میان زن و مرد در آنزمان وجود داشت، خط بطلان کشید و حق ملکیت و تصرف را برای زنان مشروعیت بخشید. چنانچه الله متعال در قرآن به صراحت به این مرضوع اشاره کرده است:
«لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ ۚ نَصِیبًا مَّفْرُوضًا» [نساء / ۷]
(برای مردان و برای زنان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود به جای میگذارند سهمیاست، خواه آن تَرَکه کم باشد و یا زیاد، سهم هریک را خداوند مشخص و واجب گردانیده است.(۵)
و وصیت و ارث را برای وی مانند مردان تشریع کرد و برایش اجازۀ خرید، فروش، اجاره، رهن، امانت، وقف، صدقه، کفالت، حواله، رهن و دیگر معاملات و عُقود را عطا کرد.(۶)
قرآن زن و مرد را در ادای مسوولیتها در زندهگی اسلامی، همکار و یاور یکدیگر خطاب کرده میفرماید:
«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» [توبه / ٧١]
(مردان و زنان مؤمن، برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند، همدیگر را به کار نیک میخوانند و از کار بد باز میدارند و نماز را چنانکه باید، میگذارند و زکات را میپردازند و از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری میکنند، ایشان کسانیاند که خداوند بهزودی ایشان را مشمول رحمت خود میگرداند، خداوند توانا و حکیم است.)(٧)
طبیعت اسلام برقراری توازن در تمام احکام و آداب و آنچه بدان دعوت میکند، است؛ پس هیچگاه چیزی را سبب حرمان چیزی نمیکند و در اعطای حقوق و در انجام تکالیف، راه افراط در پیش نمیگیرد و به همین خاطر نمیخواهد زن را مرد بسازد و نه بهخاطر مرد بر او ظلم روا دارد و نه هم تمام هموغم اسلام، ارضای هوی و هوس و تلوین مزاج او برای کتمان رسالت اصلیاش نبوده است و نه هم او را محض ارضای شهوت مرد قرار داده است.
اسلام پاسدار طبیعت و زنانهگیِست که الله متعال زن را بر این فطرت آفریده است و حافظ وی از چنگال درندهگانیست که همواره کوشیدهاند او را فراچنگ آورند و همچنان وی را از گزند آنانکه میکوشند بهخاطر سود و منفعت ناپسند خود، زنانهگی او را بستانند، حراست کرده است و به وظیفۀ مهمیکه طبیعت او بر مبنای آن آفریده شده و خالقش آن را برای وی مناسب دیده، احترام قایل شده است و آنچه زن را نسبت به مرد متمایز کرده، همانا بهرهمندی افزونش از مهربانی، عاطفه و احساس لطیف و سرعت عمل است؛ تا با اینها رسالت مادری خویش را به انجام رساند، آن مادری که افتخار بزرگترین مجاهدت امّت را دارد و آن چیزی نیست جز تربیت نسلهای فردا.
اسلام در پی آبادی خانههای خوشبخت که اساس جامعۀ خوشبخت را تشکیل میدهند، میباشد و هیچگاه این به معنای عدم اجازۀ حضور زن در بیرون از منزل نبوده است.(٨) بهویژه آن زمان که زن و خانواده و جامعه محتاج کار وی باشند و همچنان کار از جمله حقوق زن است، البته وقتی بر مبنای ضوابط شرعی ترتیب شده باشد.(٩) و رسول الله – صلیاللهعلیهوسلم- در این رابطه فرمودهاست:
«إنما النساء شفائق الرجال»(١٠)
(زنان نیمۀ دیگر مرداناند.)
به کسبوکار و درآمد، در قرآن بهوضوح اشاره شده است و چه زیبا خالق کردگار آن را فرموده است:
«وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا» [نساء / ٣٢]
(آرزوی چیزی نکنید که خداوند برخی از شما را با [اعطای] آن بر برخی دیگر برتری داده است [و مردان را در بعضی چیزها بر زنان و زنان را در بعضی از چیزها بر مردان فضیلت داده و مرحمت روا دیده است] مردان نصیبی دارند از آنچه فراچنگ میآورند و زنان [هم] نصیبی دارند از آنچه بهدست میآورند [و هریک از زنان و مردان، دارای سرشتی و حقوقی فراخور حال خود میباشند، پس با تلاش و کوشش شبانهروزی رحمت و برکت خدا را بجویید] و طلب فضل او کنید، بیگمان خداوند [کاملاً] آگاه از هرچیزی بوده [و به هرنوعی، چیزی بخشیده است که شایستهاش بودهاست].)(١١)
واضح است که اسلام با فعالیت مشروع زن در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، مخالفتی ندارد و اینجا برای اثبات ادعای خود، به نمونههای بارزی از اقتدار شخصیت زن مسلمان و درک عمیق وی از حقوق و جایگاه واقعی او در عصر زرین صدر اسلام (عصر نبوّت) اشاره میشود، در آن زمان زنان در اجتماعات عمومی حاضر میشدند.
چنانچه فاطمه بنت قیس ابراز داشته است:
«..إذا نودی فی الناس أن الصلاه جامعه، فانطلقت فیمن انطلق من الناس، فکنت فی الصف المقدم من النساء وهو یلی الموخرمن الرجال» [رواه مسلم](٢٧)
وقتی مؤذن مردم را برای نماز جامعه؛ یعنی مؤذن در أذان تصریح میکرد که این نماز جامعه است و این نماز دال بر فضیلت اجتماعات عمومی برای دعوت نسبت به اجتماعات نماز تنها بود، من هم به همان سمتی که مردم میرفتند، میرفتم؛ تا آنجا که صف اوّل از زنان و صف بعدی از مردان بود و همچنان زنان از استقلالیت مالی برخوردار بودند.
چنانچه امالمؤمنین زینب بنت جحش – رضیاللهعنها – از دسترنج خویش میخورد و صدقه میداد و عایشۀ صدیقه – رضیاللهعنها – در بارۀ او فرموده است:
«فکانت أطولنا یدا زینب بنت جحش لأنها کانت تعمل بیدها و تصدق» [ رواه مسلم](٢٣)
(او نسبت به ما دست بلندی داشت؛ زیرا از دستمزد خویش میخورد و صدقه میداد.)
Comments are closed.