احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 7 حمل 1394 - ۰۶ حمل ۱۳۹۵
پاره شدنِ عکسی از جنرال رشید دوستم، معاون اولِ ریاستجمهوری در هفتۀ گذشته، جانِ یک تن را گرفت و چهار نفر را زخمی کرد. این اتفاق در ولایت فاریاب افتاد؛ اما پیش از آن در ولایت بلخ، در جریانِ آن اعتراضاتِ چندینهزارنفریِ چندجانبه، هیچ اتفاقی نیفتاده بود و حتا از آن تظاهرات استقبال هم صورت گرفته بود.
متأسفانه رویداد فاریاب نشان داد که تلاشهایی برای برهم زدنِ امنیت در شمالِ کشور بهشدت جریان دارد و هستند افرادی که به بهانههای مختلف، در پی راهاندازیِ تفرقه و تشنج در افغانستاناند. رویداد فاریاب، برعکسِ تظاهراتِ یک روز پیش از آن در بلخ، نشان داد که درگیر ساختنِ مردم در مسایلِ قومی و خلق رویدادهای وحشتناک، کارِ دشواری نیست. هرچند با درکی که از سیاستمدارانِ مردمیِ کشور داریم، میدانیم که هیچ کدام از آنها در شرایط موجود، طرفدارِ خشونتپروری و جنگ نیستند؛ اما بازهم اندکی غفلت و غلبۀ احساسات، میتواند جزییترین رویدادها را به سمت جنگ و آشوبِ سرتاسری سوق دهد.
متأسفانه هنوز هم مردم در دایرههای تنگِ قومی و زبانی گرفتارند و در برخی موارد، اصلاً نمیتوانند خود را از آن بیرون کنند. چنانکه دیدیم، برداشته شدنِ عکسی از جنرال دوستم توسط افرادی مشکوک در مزارشریف، به چنان کنشها و واکنشهای داغ و گسترده در سطح جامعه و میانِ هوادارانِ این دو شخصیتِ بزرگ منجر شد. البته این مسأله را نیز نباید از نظر دور نگه داشت که وقتی شخصیتهایی بهسانِ جنرال دوستم و جنرال نور با هم اختلاف پیدا میکنند، هستند افرادی که به هدفِ خودشیرینی و کسب امتیاز و یا اهدافِ نفاقافکنانه و استخباراتی، میکوشند قضیه را به مصیبتی بزرگ برای مردم مبدل سازند. چنین افرادی، در رسانهها و شبکههای مجازی، مردم را تحریک میکنند و امواجِ منفی بهراه میاندازند تا ماهیهای دلخواهِ خویش را صید کنند.
در شرایط خطیرِ کنونی که افغانستان از هر طرفِ دستخوش توطیه است، به نظر میرسد که پاره کردنِ عکس جنرال دوستم و بعد هم حیثیتی کردنِ مسأله و تحریکِ هواداران وی، میتواند جزیی از دسایسِ دشمن برای ایجاد ناامنیهای شدید در سالِ جاری در کشور باشد. چنانکه در جریان چند روز اخیر دیدیم که از کانالهای مرموز و مختلف، مسالۀ برداشته شدنِ عکس جنرال دوستم، به سمتِ تخریب و تغییرِ مدیریتِ سیاسی در بلخ و به تعقیبِ آن، در شمال کشور هدایت میشد. حال آنکه مبرهن است مدیرِ مدبری بهسانِ استاد عطا نمیتواند در چنین قضیهیی دخیل باشد و مرتکبِ اقدامی شود که مستقیماً با آرامش و آسایشِ مردمِ بلخ در ارتباط است. بنابرین، پشتِ سرِ همۀ این مسایل و حوادث، دستِ فتنهانگیزی در کار است!
انتظار میرفت که آقای دوستم به عنوان معاول اول ریاستجمهوری، در قدم اول نسبت به این رویداد بیتوجه میبود و در قدم دوم، با استفاده از موقف عالیاش در دولت، به ارگانهای امنیتی و استخباراتی، دستورِ پیگیری و ردیابی قضیه را میداد تا به این ترتیب، هم توطیه خنثا و هم عواملِ آن مجازات میگردید.
به هر صورت، اکنون که این غایله در شمال پایانیافته به نظر میرسد، برداشت و در عینِ حال هشـدارِ ما این است که تلاشها و توطیهها برای ایجاد آشوب و ناامنی در شمال، به همین مورد خلاصه نمیشود. باید هر دو جنرالِ قدرتمند در شمال کشور، به هوش باشند و هوادارانشان را از قرار گرفتن در مسیرِ توطیههای بزرگِ دشمن برحذر دارند و به آنها تفهیم کنند که: ما دشمنِ بزرگ و مشترکی به نام «تروریسم» داریم که کمر به نابودی همۀ اقوامِ همسرنوشتِ افغانستان بسته است؛ شایسته است که برادرانه در سنگرِ دفاع از میهن و ارزشهای بزرگِ ملی و دینی قرار گرفته و همۀ غیرت و توانمان را در این راه مصرف کنیـم.
Comments are closed.