گزارشگر:سه شنبه 10 حمل 1395 - ۰۹ حمل ۱۳۹۵
دولت افغانستان مدعی است که داعش در افغانستان سرکوب شده و دیگر این گروه نمیتواند به عنوانِ یک تهدید برای کشور به شمار رود. اما گزارشهایی که همه روزه از منابعِ مختلف منتشر میشوند، خلافِ ادعای مسوولانِ امنیتی را نشان میدهند. در این گزارشها گفته میشود که گروه داعش هنوز به عنوانِ یک تهدید بزرگ در برابر افغانستان قرار دارد و حتا در برخی موارد، تهدید آن خطرناکتر از تهدید طالبان است. به گونۀ مثال، در خبری که روز یکشنبه از رسانههای مختلفِ ملی و بینالمللی منتشر شد، چنین میخوانیم:
«مقامهای محلی ولایت ننگرهار در شرق افغانستان میگویند که بیش از ۵۰ عضو گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) و افراد وابسته به گروه طالبان، اسلحۀ خود را به زمین گذاشته و به روند صلح پیوستهاند. سلیم خان قندوزی، والی ولایت ننگرهار گفته که آنها تلاش خواهند کرد برای کسانی که از جنگ دست میکشند، زمینۀ «زندهگی آبرومند» را فراهم کنند. او افزود که امروز (یکشنبه) دستکم ۵۳ نفر از کسانی که در گذشته «فریب دیگران را خورده بودند» به این نتیجه رسیدهاند که باید به روند صلح بپیوندند. این افراد گفتهاند که توسط نیروهای گروه طالبان و داعش آموزش نظامی دیده و در برابر نیروهای امنیتی افغانستان جنگیدهاند.»
در همین حال، خبرهای دیگر حاکی از آناند که در شمال کشور نیز نفوذ و حضور داعش، به یک تهدید جدی برای شهروندانِ این مناطق تبدیل شده است. گفته میشود که در دند غوری همین حالا دهها عضو مسلح گروه داعش وارد شده و در حال انجام عملیاتهای خرابکارانه اند.
از سوی دیگر، در روزهای اخیر، نمایندۀ ویژۀ روسیه در امور افغانستان، نسبت به حضور داعش در این کشور ابراز نگرانی کرد. ضمیر کابلوف به رسانهها گفته است که بیش از دههزار داعشی در افغانستان فعالیتهای مسلحانه دارند.
اینها و دهها نمونۀ دیگر، همه حضور داعش در افغانستان را به اثبات میرسانند، اما مقامهای امنیتی کشور تأکید دارند که داعش در افغانستان به دلیل نبود بستر فکری، شکست خورده و دیگر وجود بیرونی ندارد.
سهلانگاری در برابر داعش و هر گروه افراطی دیگر، میتواند برای افغانستان خطرهای زیادی را به بار آورد. تجربۀ پانزده سال گذشته، نشان میدهد که افغانستان به دلیلِ همین سهلانگاریها و کم بها دادنها به نیروهای مخالف، در وادی جنگ و نابهسامانی سرگردان شده است. اگر نسبت به گروه طالبان در زمان راندنِ این گروه از حاکمیت دولتی، بیتفاوتی انجام نمیشد، بدون شک امروز گروه طالبان اینهمه نمیتوانست با قدرت در صحنه حضور داشته باشد. بیتفاوتی و سهلانگاری دولتمردانِ تازه به قدرت رسیدۀ کشور و مقامهای جامعۀ جهانی سبب شد که طالبانِ مضمحلشده با آرایش قوا و تمرکز بیشتر، دوباره در هیأتِ گروههای کوچکِ چریکی وارد افغانستان شوند. در آن زمان، دولت افغانستان ارادۀ لازم برای سرکوب گروه طالبان را نداشت و فکر میکرد که به زودی سرانِ این گروه از بدنۀ آن جدا میشوند و گروه طالبان عملاً از کارایی میافتد.
اما واقعیت چیزِ دیگری بود. شماری از سرانِ دولت، آگاهانه جنگ با طالبان را از دستورِ کار بیرون کرده بودند تا این گروه عملاً به تاریخ نپیوندد. حالا که وضعیتِ آن سالها را بررسی میکنیم، میدانیم که اشتباه آگاهانۀ برخی دولتمردان، به فاجعهیی بزرگ در کشور انجامید و طالبان را تشویق به جنگ در برابر نیروهای دولتی و بینالمللی کرد.
اشتباه سیاسی فاجعه میآفریند و دولتمردانِ کشور دقیقاً این فاجعه را به بار آوردند. حالا هم وقتی داعش با آن قدرتِ لجام گسیختۀ خود در کشورهای خاورمیانه از سوی مقامهای کشور دستکم گرفته میشود، خاطراتِ پانزده سال پیش در مورد طالبان زنده میشود. داعش ادامهدهندۀ راه طالبان در افغانستان است که با امکانات فکری و نظامی وارد عرصه شده و مبارزه با آن دشواریهای خود را دارد.
داعش مرزها را شکسته و دولت ـ ملتها را در خاورمیانه به چالش کشیده است و این چیزی نیست که از کنار آن به سادهگی بتوان عبور کرد. دولت افغانستان برای این که یک بارِ دیگر قدرتگیریِ تروریسـتان را تجربه نکند، نیاز به برنامه و انسجامِ فکری و سیاسی در برابر گروههای افراطگرا دارد. این گروهها افزون بر این که به سلاحهای مدرن مجهز اند، سلاح خطرناکترِ ایدیولوژی را نیز با خود دارند؛ همان سلاحی که در قرن بیست، فاجعۀ بزرگِ جهانی را رقم زد. ایدیولوژیهای فاشسیم در آلمان و مارکسیسم ارتدوکس در شوروی سابق، قرن بیست را به مرگبارترین تجربۀ بشری برای ایجاد جامعۀ «ابرانسان» تبدیل کرد.
داعش نیز سلاح ایدیولوژی را به کار گرفته است و تا آنجایی که معلوم است، این سلاح برای این گروه پیروزی فراوانی را به بار آورده است. نفوذ داعش در افغانستان نیز عمدتاً با سلاح ایدیولوژی صورت گرفته و این گروه با استفاده از این سلاح در مراکز علمی و دانشگاهی کشور نفوذ یافته است. داعش را به عنوان واقعیتِ موجود نباید دستکم گرفت و مبارزه با آن را به زمانی واگذار کرد که دیگر کار از کار گذشته است!
Comments are closed.