گزارشگر:گفتگو: نظری پریانی/ دوشنبه 16 حمل 1395 - ۱۵ حمل ۱۳۹۵
سپاس از اینکه فرصت این گفتوگو را در اختیار روزنامه ماندگار گذاشتید. میخواهم در آغاز بپرسم نزاعهاییکه اخیراً از بلخ شروع و تا فاریاب ادامه یافت، به کجا رسید؟
تظاهراتیکه در بلخ شروع شده بود، تنها روی یک عکس نبود. فکر میکنم افرادی قصد برهم زدن وضیعت امنیتی شهر بلخ را داشتند و تمام تلاششان را به خرچ دادند تا پایگاه امنیتی را صدمه برسانند؛ افرادی را از ولایات مختلف به این ولایت انتقال دهند تا امنیت شهر را خراب کرده و یک خشونت را به راه اندازند. ما توانستیم که تدابیر ضد حمله را بگیریم. در تظاهراتی که مردم از ولایات دیگر به بلخ انتقال داده میشد، در پشت قطارهای مردم، تانگهای هاموی مجهز با سلاحهای دهشکه بود و ما دانستیم که موضوع عکس نیست و به برادران (جنبش) گفتیم که به اساس قانون نافذۀ کشور، هر فرد حق راهپیمایی دارد؛ اما نه با اسلحه! این افراد تلاش میکردند که وارد شهر شوند و کمربندهای امنیتی را بشکنانند؛ اما اجازۀ ورد برایشان داده نشد. در داخل شهر مزار که هرقدر در جذب افراد تلاش بهخرچ دادند، از ۶۰۰ تا ۷۰۰ تن اضافه جذب کرده نتوانستند. مردم بلخ بهخاطر حفظ دستآوردهایشان، در برابر حمله و خشونت آمادهگی گرفته بودند.
در اولین لحظاتیکه بهانهیی بهخاطر یک عکس ایجاد شده بود، هدایت دادم که عکس دوباره بالا شود و به مسوولان هدایت دادم که قضیه بهشکل جدی بررسی شود. اما این برنامه از قبل طرحریزی شده بود و گوشههایی از مرکز و برخی از رهبری کابل در این قضیه دخیل اند. متأسفانه برخیها تلاش میکنند که امنیت شهر بلخ را برهم بزنند؛ ولی ما توانستیم که این برنامهها را حنثا کنیم، اما این توطئهها به گونههای مختلف ادامه دارد.
برخی بهبهانۀ یک عکس، شعار سر میدادند که میخواهیم به حاکمیت سیزده ساله پایان دهیم، زیرا اینجا انحصارگرایی و… است. در واقع آنان میخواهند تغییراتیکه در سیزده سال در ولایت بلخ آمده است، از بین برود. شما میتوانید تغییراتیکه در بلخ وارد شده را با ولایات فاریاب و جوزجان مقایسه کنید؟ کسی رییسجمهور میشد، فرزندش گفت: پدر وقتی رییسجمهور شدی قریه مان را رقم پایتخت بساز! پدرش خندید و گفت که اگر قریه را رقم پایتخت نساختم، پایتخت را رقم قریهمان میسازم. این قصه به کار افرادی میماند که ولایت خود را ساخته نمیتوانند و تلاش میکنند تا ولایاتی که حد اقل باسازی شده را تخریب کنند و ناامن سازند.
آقای نور، پس از جنجالها و کشمکشها، میان شما و جنرال دوستم تماسی برقرار شد و یا خیر؟
توطئه سازماندهی شده بود و دوستم شاید علاقه نداشت که با من صحبت کند و من هم علاقه نگرفتم که همرایشان گپ بزنم. فقط بهخاطر اغفال ]من[ صحبتهایی میکردند. به محترم صلاحالدین خان، محترم امرالله صالح، به رییس شورای ولایتی بلخ و برخی از مسوولان دیگر تماس گرفته و از طریق آنها پیامهایی به من میفرستادند. چنانکه به رییس شورای ولایتی گفته بود: بچهها به ما هرچه میگویند، شما به عنوان رییس شورای ولایتی واقعیت را بگویید. رییس شورای ولایتی گفته است که ۴۰ تا ۵۰ عکس شما در داخل شهر وجود دارد و یک عکس شما را کسی بهخاطر آشوبگری و یا خلق اختلاف و یا هم افراد خودتان عکس را پایین کرده و پاره کردهاند. آقای دوستم گفته بود که خوب شد شما واقیعت را گفتید و به من (استاد عطا) هم سلام گفته بود. چون من با جنرال دوستم بلد هستم، گفتم ما را اغفال میکند. در آن لحظه دستور دادم که کسی وارد شهر نشود و ]در آن زمان[ و اقعاً موترهایشان تا خط کمربند رسیده بود. پس از آن ما راههای سمنگان، جوزجان و فاریاب را در خود سرحد جوزجان – مزار، بستیم و توقف دادیم و از ورود افراد جلوگیری صورت گرفت.
شما شاهد بودید کسی که در ولایت جوزجان به عنوان والی تعیین شده بود، برادران ازبیک را بهخاک و خون کشانید؛ اما در پارهکردن عکس جنرال دوستم در بلخ اشک تمساح میریخت و تلاش کرد که آب را بیشتر گِلآلود کند و به عنوان دلسوزی با دوستم عکس خود را بالا کرده بود.
شما از توطئه نامبردید، به نظر شما نفع دوستم در این توطئه چه است؟ چنانچه درگیری در بلخ ایجاد شود، ضررش هم به شما و هم به دوستم سرایت میکند.
من نمیتوانم واضح بگویم که چه نفع دوستم در این توطئه نهفته است؛ اما دوستم مأمور انجام توطیه بود. برخیها دستآورد و حاکمیت قانون را در این ولایت بلخ نمیخواهند. مهرههایی اینجا هستند بهخاطر ایجاد خشونت؛ اما ما تمام برنامههای شومشان را حنثا ساختهایم. شما میدانید که در حال حاضر حرف اول را قانون و مردم میگویند، نه تفنگ و افراد غیره.
از دو روز به اینطرف من در ولایت بلخ هستم و سری به این طرف و آن طرف زدم، از پاکی شهر تا امنیت را میبینم. مردم راضی بهنظر میرسند، دلیلی که شما توانستید در تأمین امنیت موفق باشید، چیست؟ و نیز به شکل تخمینی اگر بگویید که در طول ۱۵ سال چند حمله انتحاری در بلخ اتفاق افتاده است؟
تلاش ما همیشه خدمت به مردم است، چه در ساختن یک سرک باشد و یا ایجاد یک کلینک. مهم است که ما با مردم و شورای ولایتی بلخ تفاهم داشته باشیم و تیم کاری که ایجاد میشود، چشمش به جیب مردم نبوده و در تلاش خدمت به مردم باشد. تلاش کردیم تا کارهایی صورت بگیرد و بدون شک مردم با ما همکار بودهاند و سپاس گزاری میکنم. شاید مخالفان زیادی داشتیم که پیشرفتهای مردم را به چشم صادقانه نمیتوانند ببینند و ممکن شما با آنها سر نخورده باشید. هر قدر خدمت کنیم مخالفان در تلاش تخریب کردن هستند؛ اما خوش هستم که اکثریت مردم از کار ما راضیاند.
بیشترین حمله انتحاری در بلخ در سال گذشته صورت گرفت و حملههای صورت گرفته بالای کنسولگری هند، دادستانی و در راه منسوبین قول اردو بود که نظر به اهدافی که مخالفان داشتند، کمترین تلفات را داشتیم و سایر توطئهها را خنثا ساختیم؛ انتحاری را زنده گرفتیم، ماینها را به دست آوردیم. این نشان میدهد که بلخ در محراق توجه دشمن قرار دارد؛ اما منسوبین ما بیدار هستند. در گذشتهها کدام حمله انتحاری که تلفات بزرگ را به بار آورده باشد؛ اتفاق نیافتاده است. یک انتحاری وارد سالون نانخوری پولیس شده بود و سایر انتحار کنندهگان پیش از انجام حمله بازداشت شدهاند.
بحث داغ دیگر در حال حاضر، گفتوگوهای صلح است. طالبان یک بار دیگر گفتوگوی مستقیم با دولت افغانستان را نپذیرفتند؛ اما دولت بهجای گفتوگو با طالبان، گفتوگو با گلبدین حکمتیار را مطرح کرده است. حذف برخی نام اعضای حزب اسلامی که در لیست سیاه قرار دارند نیز به عنوان شرطهای آنان مطرح است. شما این گفتوگوها و آمدن آقای حکمتیار و تأثیر آن بالای امنیت را چهگونه میبینید؟
صلح یکی از ضروریات عمده و اساسی مردم افغانستان است. انکشاف، امنیت و ترقی به صلح، ارتباط دارد. اما من گفتوگوهایی را که جریان دارد، زیاد مثمر نمیدانم، بهخاطری که چند سال از تشکیل شورای عالی صلح میگذرد و پول و تمام امکانات این شورا در راستای تقویت گروه طالبان به مصرف رسیده است و یک قسمت این پولها توسط برخی افراد چپاول شده که هدف من اینجا رییس شورای صلح نیست؛ بلکه افراد دیگری در این شورا است. اما در صورتیکه نشستهای صورت گرفته از قلب آسیا تا نشستهای چهارجانبه صادقانه باشند، بدون شک میتواند دست آوردی داشته باشد.
شما شاهد هستید که طالبان پس از این نشستها همه چیز را رد کردند؟
تاهنوز هیچ صدای لبیک از طرف طالبان به گفتوگوی صلح بلند نشده؛ اما اگر این کار نتیجهبخش هم باشد و برخی از مهرههای سوخته طالبان بیایند در پروسۀ صلح سهیم شوند و در کابینه در قدرت داخل شوند، ولی ماشین جنگی جوان طالبان جنگ را ادامه میدهد و یا با تغییر بیرق سفید به سیاه جنگ دوام مییابد، در آن صورت جنگ در افغانستان خاموش نمیشود.
اطلاعاتی که ما داریم نشان میدهد که برخی از نیروهای خارجی وارد افغانستان میشوند. داعش در قریه زرین خیل ولسوالی ناوه مرکز گرفته است و گروه خود را تقویت میکنند و از طریق قریه برج جنگی ولایت زابل نیروهای خود را به سایر نقاط ولایات جنوبی؛ مانند: غزنی، خوست، پکتیا و پکتیکا انتقال میدهند و برخی از طالبانیکه در موقیعتهای مرکز افغانستان حضور دارند، جای خود را به داعش تخلیه میکنند، برخی از تندروها و گروه حقانی و … از وزیرستانی شمالی و صوات داخل مناطق بدخشان شدهاند و میشوند. با این حال ما شاهد جنگهای شدید در مناطق شمال شرقی کشور خواهیم بود و اولویت گروه داعش جنگ در بامیان و دایکندی است و در مرحله دوم ولایات سمنگان و سرپل و ولایت بدخشان در جنگ خواهد بود.
به حکمتیار اشاره نکردید.
اگر آقای حکمتیار بخواهد صادقانه وارد پروسۀ صلح شود و سلاح خود را به زمین بگذارد، ما مخالفت نداریم. در حال حاضر شماری زیادی از برادران حزب اسلامی در دولت هستند؛ ما همرای شان خوش هستیم. اگر آقای حکمتیار که به عنوان یک مهرۀ سوخته هرچه توانست در سیزده سال انجام داد؛ اما حال که هیچ کاری از دستش برنمیآید دوباره بخواهد خود را مطرح کند و تحمیل کند، باید یک رسیدهگی جدی و تصمیم درست در موردش گرفته شود.
گفته میشود که شما دیدارهایی با طالبان در دوبی و … جاهای دیگر داشتهاید، این گفتهها چقدر صحت دارد؟
نخیر تا هنوز با طالبان کدام نشست نداشتهام؛ اما دعوتهایی از طرف طالبان صورت گرفته است، به عنوان این که شما طرف اصلی ما هستید. طالبان علاقه نشان میدهند که با ما بنشینند و صحبت کنند و ما بهخاطر اینکه دو دستهگی در داخل دولت ایجاد نشود، جواب رد دادیم.
شما میدانید که گفتوگو با طالبان به یک اجماع ملی نیاز دارد و طول ۱۵ سال و در دو سال دولت وحدت ملی، گفتوگو توسط یک حلقه خاصی به پیش برده میشود. جریان مقاومت شامل این گفتو گوها بوده اند یا خیر؟
پروسه صلح در حال حاضر در پشت پرده جریان داشته است. از نفس گفتوگو با طالبان نه شورای صلح خبر دارد و نه ملت افغانستان و جریان مقاومت اصلاً در جریان نیست.
اطلاعاتی که اخیراً در رسانهها درز کرده نشان میدهد که قرار است تغییراتی در کابینۀ دولت وحدت ملی به میان آید و آقای استانکزی سرپرست وزارت دفاع به حیث رییس امنیت ملی تعیین شود، آیا یک چنین چیزی درست است؟
درمورد تغییرات در کابینه تا هنوز معلوماتی در دست ندارم؛ اما این قدر گفته میتوانم که تاهنوز وزرا را نمیشود تفکیک کرد که کی خوب کار میکند و کی نمیتواند کار کند. وزرا تا هنوز صلاحیت تعیین روسای خود در ادارات ندارند.
تمام وزرا این صلاحیتها را ندارند یا تنها وزرایی که مربوط تیم شما میشوند؟
وزرای تیم ما مطلق صلاحیت ندارند و از تیم رییس جمهور قسماً صلاحیت ندارند؛ فقط چند وزیر از تیم رییسجمهور هستند که صلاحیت دارند و بس. وقتی یک وزیر صلاحیت کاری خود را نداشته باشد در حقیقت معلول است و فقط به نام وزیر در کابینه است. در مورد شخص آقای استانکزی چیزی نمیگویم؛ به خاطر حل بحران کنونی که بتوانیم زمینۀ خدمات را مساعد بسازیم، ضرور نیست که یک فرد را از دستش گرفته از یک جای به جای دیگر در چوکی قرار دهیم؛ بهتر است افراد دیگری که امتحان خوب داده اند و تجربه دارند در چوکی قرار بگیرند.
برخیها مدعی اند که در دولت وحدت ملی، سهم تاجیکها در اقتدار بسیار کم است، چرا چنین چیزی به میان آمده است؟
من نمیگویم که کدام برنامهیی از قبل تعیین شده وجود دارد؛ اما این را می گویم که هیچ وقت دولت ملی در افغانستان تشکیل نشده و تلاش صورت نگرفته تا یک ازبیک و هزاره در کرسیهای وزارت دفاع، داخله و… قرار بگیرد. این نشان دهندۀ این است که فخر و برتریجویی در افغانستان وجود دارد. اصل استعداد و توانایی و شایسته سالاری در نظر گرفته نمیشود. در کل وقتی میتوانیم به طرف ملتشدن برویم که نظر به استعداد و شایستهسالاری عمل بکنیم و از فخرفروشی دست برداریم.
به نظر من هنوز هم تاجیکها در دولت سهم خود را دارند و قرار بود به اساس توافق نامۀ دولت وحدت ملی نظام صدارتی شود؛ اما متأسفأنه تاهنوز کاری در مورد صورت نگرفته است. وزارتخانههایی مانند؛ خارجه، داخله، صحت و… در دست تاجیکها قرار دارد.
پنج ماه به پایان کار دولت وحدت ملی باقی مانده است. در این مدت، دولت کاری را از پیش خواهد برد؟ روند کار دولت وحدت ملی را چگونه ارزیابی میکنید؟
سران دولت وحدت ملی به اساس توافقنامه عمل نکردند؛ شناسنامههای برقی توزیع نشد، انتخابات پارلمانی و شوراهای ولسوالیها دایر نشد، شورای بزرگ ملی (لوی جرگه) و تعدیل قانون اساسی صورت نگرفت. این تعهداتی بود که درسطح ملی و بینالمللی باید انجام میشد که نشد و دولت وحدت ملی در طول این مدت که نخواسته کاری را انجام دهد، در پنج ماه پیشرو هم کاری را انجام داده نمیتواند. پنج ماه بعد دولت وحدت ملی مشروعیت خود را از دست میدهد و کاری هم انجام نمیشود و وضیعت بحرانیتر خواهد شد.
راه حل چیست؟
راه حل! باید توافق نامۀ سیاسی عملی میشد. بدون آن من راه حلی را درک کرده نمیتوانم؛ الی اینکه یک نشست در سطح ملی داشته باشیم.
چه نوع نشست؟
اجماع ملی شکل بگیرد و یا به سطح ملی یک نشست به اه انداخته شود و احزاب سیاسی قدرتمند و شخصیتهای با نفوذ ملی در مورد نظر بدهند تا اینکه به ادامۀ این نظام مشروعیت دهیم و از بحران نجات پیدا کنیم.
جناب استاد! اگر بحث را آهسته آهسته جمع کنیم، نگاه شما به آینده سیاسی کشور چگونه است و با این وضیعت کشور به کجا خواهد رفت؟
این کار خوبی نیست که انسان به آینده خوشبین نباشد. به آینده به یک دید مثبت مینگریم، به شرطی که کار صورت بگیرد. اصلاحات لازم بیاید، اما در شرایط کنونی که قرار داریم، طرح و پلان معقول وجود ندارد و میان دو تیم اعتمادسازی صورت نگرفته است. تغییرات لازمی که باید صورت مییافت، نیافت.
چرا دولت وحدت ملی توافقنامۀ سیاسی را عملی نکرد؟
دیدهگاها فرق میکند. امضای توافقنامۀ سیاسی به هدف جلوگیری از فروپاشی نظام و ایجاد نظام صدراتی بود. تغییر نظام به صدارتی قدرت را از انحصار بیرون میکشد، در نظام صدارتی یک دولت از میان مردم ایجاد میشد، اما برخی افراد در نظام به این باورند که نظام ریاستجمهوری باید حفظ شود که از فلان زمان میراث مانده است، قدرت در دست یک نفر باقی باشد. این را شما هم میدانید که تمرکز در دست یک شخص در یک نقطه، استبداد است و حکومت پاسخگو نمیباشد و تا هنوز همه حکومتهای به میان آمده پاسخگو به مردم نبودهاند.
رهبران دولت وحدت ملی در جریان جنجالهای آقای دوستم و شما، تماسی با شما داشتند؟
متأسفأنه رهبران دولت مرکزی، هیچ تماسی با ما نداشتند و چهار – پنج روزی که سه- چهار ولایت کشور، دستخوش خشونتها بود، اقدامی صورت نگرفت. بالاخره برنامۀ طرح شدهگی، از طرف مردم دفع شد و بدبینان به اهدافی که تعیین شده بود نرسیدند. پس از آن صدای حکومت برامد و گفتند که این قضیه را تحت تعقیب قرار میدهند و بررسی میکنند.
نتیجه بررسیها چه شد؟
تا هنوز نتیجه بررسیها معین نشده است. چون تاهنوز هیأتی به این هدف نیامده است.
به عنوان سوال اخیر؛ منتقدین شما را به قاچاقبری و فساد متهم میکنند. به خوانندهگان ما بگویید شما در کدام عرصه مصروف قاچاقبری هستید و چرا شما را به فساد متهم میکنند؟
این حرفهای دشمنان من است. دشمنانی که با من طاقت رویارویی ندارند و به بهتانزدن و تهمتبستن عادت کردهاند. مانند برخی از رسانههای غربی به این موضوعات دامن میزنند. این درحالی است که کشت تریاک در ولایت بلخ و ولایات همجوار ما به صفر رسیده و اگر کوکنار کشت میشود، هزارها کیلومتر از ما دور کشت میشود؛ در جاییکه بیشتر تحت تصرف قوای بینالمللی ناتو و قوای ملی کشور است و در دور چینهای تانکهایشان کشت کوکنار صورت میگیرد. چگونه ممکن است که ما در آن دست داشته باشیم. این یک توطئه است از طرف مافیا و قاچاقبران مواد مخدر که در طول ۱۴ سال ما کوکنار را در این ولایت و و لایت همجوار به صفر رسانیدیم در برابر ما دست به چنین توطئههای کاذب میزنند.
شما میدانید که ۸،۷ میلیارد دالر در مبارزه با مواد مخدر در افغانستان مصرف کرده اند، در کجا مصرف شده است.
این پول از دروازه آمده و از دریچه دوباره بیرون کرده شده و به جیب مافیا و پول دزدها رفته است. وقتی ما در این ولایت کشت تریاک را صفر کردیم، افرادیکه پول میگرفتند به نام مبارزه با مواد مخدر که مقدار بیشتر آن به جیبشان میرفت و نهادهایی و انجوهایی که پول میگرفتند بهنام اینکه در مبارزه با مواد مخدر در افغانستان به مصرف میرسانند وقتی وضعیت را اینگونه دیدند، برخاستند و در برابر ما توطئه کردند. بنابرین سر از سال ۱۳۹۵ تصمیم گرفتهام که دیگر مبارزه با مواد مخدر نکنم تا روابط ما با دوستانیکه میگویند چرا مبارزه با موادمخدر میکنی خراب نشود! تلاش ما برای محو فساد در بلخ از آغاز تا ایندم جریان دارد.
یک بندر حیرتان است که یک پٌل دارد که موترهای باربری از آن میآیند و کشتی از پایین آن. هیچ وقت پشنهاد رییس گمرک را من نکردم و هر فردی را که از مرکز فرستاده اند، ما تأیید کردیم. رییس گمرک از ولایت بلخ نبوده و از طرف من نبوده و همیشه ریاستهای پولآور به اساس لزوم دید وزارت مالیه و ریاستجمهوری فرستاده شده است و مورد تأیید ما قرار گرفته است.
با فساد مباره میکنم و در این ولایت کار و خدمت کرده ام. حریفهای من به شکل ناجوانمردانه و به شکل غیر اخلاقی، دست به تهمت و توطئه میزنند و هیچ استدال قانونی ندارند. برخی بنادر هستند که موترها در آن از مالیه فرار میکنند و عواید دولت در بین افراد از پایین تا بالا تقسیم میشود؛ اما، یک مورد هم در ولایت بلخ چنین چیزی وجود ندارد. برخیها برچسپ میزنند که استاد عطا چندین میلیون دالر دارد، چندین میلیارد دالر دارد، ۵۰۰ بلند منزل دارد؛ در حالی که درتمام شهر مزار بیش از ۲۰۰ بلند منزل نیست. تمام اینها ادعاهای دروغین دشمنان ما است.
تشکر
از شما هم
Comments are closed.