گزارشگر:مهدی صمدی/ یک شنبه 22 حمل 1395 - ۲۱ حمل ۱۳۹۵
بخش سوم و پایانی/
آزادی ازدواج افراد از یک جنس، تنها یکی از نتایج از بین رفتن اهمیت خانواده در این کشورهاست. هرزهگرایی و ارزش دادن به این فعل نیز دلیلِ دیگری بر این انحطاط است. وضعیت در غرب به جایی رسیده است که فاحشهها و انسانهای مذکری که در فیلمهای مستهجن حضور مییابند، به عنوان هنرپیشه و هنرمند شناخته میشوند. در بلژیک طبق مصوبات قانون، فواحش نسبت به خواستهای صنفیِ خود حق اعتراض و حتا راهپیمایی نیز دارند. در این شرایط پرداختن اعلامیۀ اصول اجلاس سران در ژنیو به مسالۀ خانواده، میتواند قدم مثبتِ بزرگی باشد. یک پاراگراف از این اعلامیه با عنوان حمایت و حفاظت از ارزشهای خانواده، به این موضوع پرداخته است.
حق اطلاع به عنوان یک پایه از حقوق بشری
در سال ۱۹۴۹ برای اولینبار در دو ایالت آلمان حق اطلاع به عنوان یک قانون درآمد. پروفیسور کلوس از استادان علوم ارتباطات معتقد است در کنار آزادی عقیده و بیان و آزادی مطبوعات، اندک اندک مفهوم جدید دیگر و یک حق بالقوه به عنوان حق همهگانی برای آگاهی از رویدادها یا همان حق اطلاع، پدید آمد. این مفهوم نشانگر آن است که دیگر آزادیهای سنتی که در این زمینه وجود دارند، کافی نبودهاند. این حق به عنوان یک واقعیت هماینک مورد تأکید جامعۀ بشری است. فرانسیس بال، دیگر استاد علوم ارتباطات در معرفی آن میگوید: حق اطلاع به معنی ضرورت برخورداری همۀ شهروندان از امکان دسترسی به تمام اخبار و گزارشهای جاری چه دربارۀ خود رویدادها و چه در مورد بیان و تشریح نظرات و عقاید مربوط به آنها میباشد. البته مشروط به آنکه رویدادها و بازتابهای آن به شیوۀ قابل درک برای هر فرد ارایه شود وگرنه، آزادی به امتیازی برای چند نفر تبدیل خواهد شد. این شرط کاملاً عقلانی به نظر میرسد.
بدین منظور ارایۀ یک مثال میتواند نقشی روشنگر داشته باشد. معاهدۀ کرۀ ماه که در بین چند کشور دارای فناوری مربوط به امضا
رسیده است، یک سیستم بینالمللی است. در این معاهده کسی از اینکه کشور افغانستان عضویت ندارد ناراحت نیست، زیرا همه پذیرفتهاند وقتی کسی دارای فناوریهای مربوط نیست، از حقوق و مزیتها و در عین حال تکالیف موجود برکنار خواهد ماند. شرط یاد شده نیز بر همین مبناست. مثلاً یک قاعدۀ فیزیک که در سطح مقطع PH.D آن مطرح میشود، بر طبق این حق باید به اطلاع مردم برسد، ولی کارشناسان رشتۀ ادبیات در این باره از هیچ حقی برخوردار نیستند، زیرا این حق با آنکه وجود دارد، مختص افرادی است که در این سطح قرار دارند.
حق ارتباط
تا کنون هیچ مرجع قانونگذاری بینالمللی، بر وجود حق ارتباط به عنوان یک حق بشری تأکید نکرده است. برای اولینبار ژان دارسی فرانسوی در سال ۱۹۶۹ این مسأله را مورد توجه قرار داد. پیروزیهای بشر علیالخصوص در زمینۀ چیره شدن بر زمان و فضا باعث شد تا توقعات بشر نیز بالاتر رود. دیگر بشری که راضی بود تا اگر حق اطلاعِ او به رسمیت شناخته شود آرام بگیرد، حاضر نیست تا قبل از گفتن و رساندن عقاید خود به دیگران کنار بکشد. البته در سالهای ۱۹۳۰ و زمانی که رادیو متولد شده بود نیز برتولت برشت ایجاد این حق را پیشبینی کرده بود. پس از اظهارنظرات دارسی کسی توجه جدی بر آن نکرد، ولی دارسی ده سال بعد دوباره این حق را به عنوان یکی از اجزای حقوق بشر جدید مطرح نمود. از نظر وی، حراست از هویتهای ملی و فولکلور نیز در این حق مستتر است. وی معتقد است طرز تفکر رسانهیی یا به عبارت دیگر یکسوم بودن پیامها را مشکل پیش روی حق ارتباط میدانست و معتقد بود حق ارتباط با ایجاد تفکر ارتباطی میتواند به اسطورهزدایی از رسانهها بپردازد؛ مشکلی که طی آن هر آنچه رسانه میگوید، وحی منزل و هر کس که وارد آن میشود، به عنوان فرشتۀ آسمانی تلقی میگردد. تصور اینکه هنرپیشهیی بیسواد تنها به خاطر چهرۀ زمان خود به عنوان
یک اسطوره تلقی میگردد، برای بسیاری آزاردهنده است، ولی حق ارتباط و امکان مساوی دسترسی و ارایۀ اطلاعات از هر دو سو میتواند به این معضل بزرگ نیز پایان دهد.
واضعان نظریۀ حق ارتباط درصدد نیستند تا با آوردن این حق، حقوق پیشین را فسخ نمایند، بلکه منظور آنها ایجاد آزادیهای بیشتر برای بشریت است، زیرا این حق و حقوق ماقبل مانعهالجمع نیستند که با آمدن یکی، مابقی از بین بروند. حق ارتباط از دو دیدگاه قابل توجه است. در دیدگاه اول، حق ارتباط به عنوان تعهد دولت برای انتقال اطلاعات به تمام کسانی که خواستار آن هستند میباشد، ولی دیدگاه دوم بر ایجاد یک بستانکاری معتقد است که در آن شهروندان قدرت عمومی را وادار میکنند که شرایط لازم برای تسهیل جریان اندیشه را فراهم سازد.
دربارۀ آیندۀ حق ارتباط، نظرات چندان امیدوارکنندهیی وجود ندارند. فرانسیس بال معتقد است نه تنها این حق به ثمر نخواهد نشست، بلکه تأثیرات عدم پذیرش آن، بر حق اطلاع نیز اثر منفی خواهد داشت. او باور دارد که لزوم حمایت از کثرتگرایی که هماینک توسط قدرتهای سیاسی مورد تأکید قرار میگیرد، برای نابودی آزادی مطبوعات طراحی شده است. وی بحث لزوم حمایت از هویت فرهنگی را نیز تلهیی برای از بین بردنِ آزادی انتخابِ خوانندهگان تلقی میکند.
در عین حال برخی همانند سزهاملینک هنوز به ایجاد و اجرای این حق امید بستهاند. وی در سخنرانی خود در WSIS پیشنهاد کرد نام آن از جامعۀ اطلاعاتی به جامعۀ ارتباطی تغییر کند. پیشنهاد دیگر او، تصویب یک اعلامیۀ جهانی حق ارتباط بود. البته هاملینک نیز معترف است که در حال حاضر حق ارتباط هنوز در حقوق بشری مورد تصریح قرار نگرفته است.
حق توسعه
تلاش کشورهای در حال توسعه همواره بر القای تفکر توسعه بر تحولات حقوقی مختلف از جمله موضوعات مربوط به حقوق بشر است. بیانیۀ هزاره که در سال ۲۰۰۰ میلادی تصویب شده، بر عناصر ۸گانۀ توسعۀ این کشورها تأکید داشته و این کشورها در تلاشاند تمام فعالیتهای کنونیِ خود را به نحوی به این بیانیه مرتبط سازند. در اعلامیۀ اصول اجلاس جامعۀ اطلاعاتی نیز سمتوسوی مباحث مربوط به حقوق بشر، بیشتر حالتی توسعهیی داشته است، چنانکه حتا یک پاراگراف از اعلامیه دربارۀ ضرورت عدم تبعیض در برخورداری کشورها از اطلاعات مورد تأکید قرار گرفته است.
همچنین کشورها پس از تلاش فراوان توانستند درست در پارگرافهای نهایی، لزوم مهیا نمودنِ امکانات در نقاط دوردست و روستایی را به تصویب برسانند. در یک پاراگراف دیگر نیز از جامعۀ بینالمللی خواسته شده است تا به انتقال فنآوری به این نقاط کمک کند.
Comments are closed.