گزارشگر:چهارشنبه 1 ثور 1395 - ۳۱ حمل ۱۳۹۵
حمله به ریاست دهم امنیت ملی که مسوولیت تامین امنیت رجال برجسته کشور را به عهده دارد و کشته و زخمیشدن نزدیک به چهارصد تن از منسوبان این اداره، روایتگر آن است که طالبان توانستهاند به هر دلیلی قلب دولت را صدمه بزنند و وارد یکی از مهمترین ارگانهای امنیتی کشور شوند. کشتهشدن افسران و سربازان جوان و پرتوان این اداره و زخمی شدن دهها غیرنظامی، در یک چشم بههمزدن نشان از آن دارد که طالبان توانسته است، انتقام همه افرادشان را که در جنگهای اخیر توسط نیروهای امنیتی کشور ازبین رفتهاند، بگیرند. موفق شدن طالبان در چنین حملهیی بدون شک، بیحمایت حلقهها و نیروهایی در کابل و نهادهای سیاسی و امنیتی کشور ممکن نیست. ما بارها گفتهایم که در پشت حملههای طالبان بر مواضع و مراکز هدفمند به خصوص حملههای انتحاری و هدفمند آنان دستهای مهمی قرار دارد و باید این حلقۀ حمیاتی طالبان شناسایی شوند؛ اما نهتنها که چنین نشد؛ میبینیم افرادی که متهم به حمایت از طالبان و پایگاهسازی برای آنان بودند، مورد حمایت بیشتر قرار گرفتهاند و کسی از آنان سوالی نکرد. در چنین جریانی چگونه میشود انتظار داشته باشیم که حلقههای حمایتی طالبان شناسایی و بازداشت شوند. به هر صورت، وقتی چنین حملههایی به این بزرگی و به همین سادهگی اتفاق میافتد، نشان از غفلت مسوولان و نهادهای کشفی و استخباراتی دارد. این مقامها باید از وظایفشان برکنار شوند و نیز مسوولان حوزههای امنیتی و پولیس کشور که در ساحۀ مورد هدف مسوولیت داشتند، به نهادهای عدلی کشور معرفی شود.
اما مهمتر از همه این است تازمانی که رهبری نظام ارادۀ قاطع برای اصلاحات و جدیت در مبارزه باتروریزم نداشته باشد، نمیتوانیم در مبارزه با این گونه حملهها و موفقیت در برابر تروریزم نایل آییم.
از جانب دیگر، حملۀ دیروز در کنار جنگهای جبههیی طالبان و حملات انتحاری شان در روزهای اخیر، نشان از آن دارد که طالبان همان طالبان اند و سخن از صلح را نمیشنوند و توانایی تصمیمگیری در این خصوصها را ندارند. بنابراین، دروازه گفتوگو با طالبان که فقط برای مصرف کردن و غارت کردن پولهای باد آورده است، بسته شود و باید با دشمنان مردم از راه زور و نظامی سخن گفته شود؛ زیرا طالبان به عنوان عناصر شناخته شده، نه به افغانستان باور دارند و نه به مردم. این گروه در هر لباسی که باشند و به هر نامی که شناخته شوند، یک وظیفه را به پیش میبرند. فرقی بین حکمتیار و ملاعمر و منصور و ابوبکر بغدادی نیست. اینها یک ابزار و یک خوانش متفاوت از اصل اند که بر گردۀ جهان اسلام در خاورمیانه و افغانستان سنگینی میکنند. بارها گفتیم بین آن طالبانی که میجنگند و بین آنانی که با ریشهای ترشیده و نکتاییهای بلند شان از طالبان در حکومت دفاع میکنند، هیچ تفاوتی وجود ندارد. در کنار اینکه بحث صلح معنایی ندارد، سیاستهای ارگ نیز نیاز به تعدیل جدی دارد و باید در این زمینه توجه شود. از طرف دیگر پاکستان هر روز با توجه به سیاست نرمی که پیشه کرده است، افغانستان را به قیمومیت خودش نزدیک ساخته است و حمله به نهادها و افردی که ضد پاکستان اند این ادعا را ثابت می کند. سکوت بسیاری از مقامهای حکومتی در برابر پاکستان و توجیه طالبان توسط برخی از مقامها روایتگر حضور پاکستان در نظام افغانستان است و این همه نشان میدهد که ما در دل یک فاجعه قرار گرفتهایم و به همین دلیل است که یک موتر کلان مملو از مواد انفجاری و طالبان انتحاری در داخل کابل برای خودشان اینگونه کار میآفرینند.
Comments are closed.