گزارشگر:سه شنبه 14 ثور 1395 - ۱۳ ثور ۱۳۹۵
حدود دو هفته از سخنانِ رییسجمهور در مجلس نمایندهگان میگذرد و مردم و بسیاری از تحلیلگران به این باور شدهاند که اظهاراتِ آن روزِ آقای غنی، یکی از اظهاراتِ بیپیشینۀ او بوده است. از آن روز تا کنون، عملیاتهایی علیه مواضعِ طالبان صورت گرفته و طالبان تلفاتِ سنگینی را متحمل شدهاند. اما با ختم سخنانِ آقای غنی، بحثِ صلح و مذاکره با طالبان، سرنوشتِ خاصی نیافت و هنوز هم برنامهها و امیدواریها به نشستهای چهارجانبه و حالا حتا هفتجانبه همچنان ادامه دارد. اما پرسشِ اساسی این است که: چگونه میتوان مسیر سیاستِ کشور را از چرخۀ باطلِ تقلا برای صلح عبور داد و چه مکانیزمی را در این زمینه باید روی دست گرفت؟ پاسخ به این سوال، بسیار ساده است اما عمل به آن، دشوار و محتاج به درایت و اراده! مشکلاتِ افغانستان بیشتر زادۀ افکار و خوانشهای نادرستِ داخلی و اجتماعی است. اما در طرف دیگر، برنامههای استیلاگرانه و خوابهای سنگینِ پاکستان نیز هستند که در یک راهبرد عمیق، به فضای سیاسیِ ما تزریق میگردد. از اینرو حلِ مشکل افغانستان، ریشههای داخلی و خارجیِ مرتبط با پاکستان دارد. مسلماً حل بُعد داخلیِ جنگ و نابسامانیها، در ذهنیتها و باورهای ما نهفته است و در یک فرایند درازمدت، با تدوین و تطبیقِ یک راهبرد ملیِ آگاهیبخش و ارتقادهندۀ سطحِ سواد و دانشِ سیاسی ممکن است. اما حلِ بُعد خارجی جنگ که مرتبط با پاکستان است، منوط به رفعِ اختلافات کهنه و دیرینه با این کشور بر سرِ مسالۀ دیورند است. مسلماً انصرافِ رسمیِ حکومتِ افغانستان از ادعای ارضی بر این کشور، میتواند حجتی روشن برای ترکِ خصومت میان دو کشور و برقراری صلح و ثبات در افغانستان باشد. فراموش نباید کرد که برای عملی ساختن این مهم، نقش دولت افغانستان، کارسازترین نقش تلقی میگردد. اما چنین کارِ تاریخی و مطلوبی فقط از عهدۀ یک دولتِ مسوولیتپذیر و عدالتمحور برمیآید. به عبارت دیگر، صلح و سلم فقط در سایۀ حکومتداریِ خوب و حاکمانِ لایق میتواند رنگِ تحقق به خود بگیرد، و چنین حکومتی برای مبارزه با مشکلات، قطعاً دارای آجندای ملی و نقشۀ راه به سوی آینده میباشد؛ نقشه و آجندایی که توسط نخبهگانِ کشور طرح شده و مورد حمایتِ شهروندانِ آگاهِ و میهندوست قرار گرفته و میگیرد. با این اوصاف، دولت وحدتِ ملی باید برای رسیدن به صلح و ثبات، نخست از همه به اصلاح و پاککاریِ خود از فساد و ضعفهای نظری و مدیریتی بپردازد و بهسرعت، به ترکِ رسمیِ خصومتهای بیهوده و زیانبار با پاکستان اقدام کند و در مقابل، از این کشور سندِ تضمینِ عدم مداخله و سلطهجویی را بهدست آورد. البته سرانِ دولت میتوانند در این مسیر، از توانایی و ظرفیتِ سازمان مللِ متحد نهایتِ استفاده را ببرند. سخنرانیِ آقای غنی این انتظارِ نیک را در میان مردم خلق کرده که هر دو جناح قدرت میتوانند یک چلیپای بزرگ بر آرزوهای موهومِ مرزی و ارضیِ دولتهای گذشته نسبت به خاکِ پاکستان بکشند و فصل نوی را در تاریخ سیاسیِ کشور آغاز کنند؛ فصلی که در آن رهبرانِ دولت از آجنداهای قومی و سمتی عبور کردهاند و در کنار هم، به آجندایِ ملییی رو آوردهاند که در آن برای تمام مشکلات نسخهیی پیچیده شده که اگر صادقانه تطبیق گردد، نقطۀ حتمی و پایانییی را بر مشکلاتِ بیشمارِ افغانستان خواهد گذاشت. مسلماً مردم افغانستان چه، که تمامِ دنیا منتظر چنین آجندا و نسخهیی اند.