گزارشگر:احمد ولی مسعود/سه شنبه 28 ثور 1395 - ۲۷ ثور ۱۳۹۵
آنچه سالها قبل نگاشتهام، امروز باید همۀمان دریافته باشیم که: “در افغانستان از نقطهنظر فکری و ارزشی حداقل دو رویکرد و دو بینش در مقابل هم قرار گرفتهاند. این دو نیروی مختلف، در عرصههای ارزشی، دیدگاهها، جهانبینی، روش، اندیشه، سیاست و بسا از عرصههای دیگر با هم تفاوتها و اختلافاتِ عمیق دارند. نیروهایی که با پیروی و در محدودۀ اندیشۀ سنتی از سیاست همواره تلاش داشتهاند با انحصار قدرت، شخصیسازی سیاست، استفاده از کارتهای قومی و با اغفال و عقیم نگه داشتن و استفادههای نامشروع تاریخی از قوم، زبان، دین و مذهب، افغانستان را به گذشتهها رجعت دهند؛ هر تحول و پدیدهیی را بر اساسِ دیدگاههای شخصی و آجنداهای سیاسی منفعتی خودشان میسنجند و در سیاستگذاری و موضعگیریهایشان، بیشتر از ابزار کهنۀ سیاسی استفاده میبرند و کمتر معتقد به پدیدههای نو در سیاست میباشند. حتا از پروسۀ صلح با سیاستِ دلجویی از تروریستان، دقیقاً در راستای اهداف خودشان و سرکوب و به حاشیه راندنِ حریفان سیاسی، فکری و ارزشی استفاده میکنند. در جانب مقابل، نیروهایی که با هم مشترکات ارزشی دارند و اکثریت مطلق جامعۀ افغانستان را تشکیل میدهند، به ارزشهای جدید و دیدگاههای امروزی و مولفههای حقوق انسانی، روش دموکراسی و پدیدۀ عدالت اجتماعی و توسعۀ سیاسی معتقد میباشند که البته هر روز به تعداد آنان افزوده میگردد.”
اما آنانی که دغدغۀ دسترسی به برق را دارند، مطمین باشند که از هر مسیری، بالاخره به مقصد خواهند رسید. چنانچه دو هفتۀ قبل نگاشته بودم، امیدوارم که در برنامۀ حکومت، عدالت برای همه با در نظرداشتِ اولویت برای مردم و مناطق محروم گنجانیده شده باشد.
اما آنچه نسبت به برق، بسیار بسیار پُراهمیتتر است، انگیزۀ و ارادهیی است که در وجود مردمان این سرزمین، بهخصوص نسل جوان کشور، برق میزند و روشنایی پخش میکند.
آگاهی، عدالتخواهی، سیاست انسانی، ارزشمحوری، حقطلبی، ارتباطات، سازماندهی، بسیج مردمی و… همه از جمله پدیدههاییاند که این همایش بزرگ مردمی را تاریخی، برجسته و محترم میسازند. این را میگویند مرحلۀ گذار از رعیت بودن به شهروندمحوری، مرحلهیی که به جای حکومت و هر رهبری، مردم به آن رسمیت بخشیدند، مرحلهیی که مردمان رنجدیدۀ این سرزمین قرنها در انتظارش بهسر میبردند. سدی را که حاکمان مستبد در برابر ارادۀ مردم به وجود آورده بودند، اکنون فرو ریخته است و دیگر هیچ سدی نمیتواند در برابر خواست و ارادۀ برحقِ مردم بایستد.
پیام این همایش بزرگ مدنی و تاریخی را باید گرامی داشت و تکریم نمود و مشعل راه جامعۀ خود ساخت. ممکن این اعتراض مدنی به رسیدن برق بیانجامد و یا هم نیانجامد، ممکن در مسیر راه اخلال گردد، اسیر توطیهیی شود، معامله گردد و … اما آنچه که در حافظۀ جمعی و حافظۀ تاریخ میماند، عظمت و شکوه مردمی این همایش بزرگ است که تحقق عدالت و برچیده شدنِ تبعیض را از گلوی یک ملت فریاد کشید. این همایش خودش روشنایی است که برای همیش نورافشانی خواهد کرد و هیچ تاریکاندیشی نخواهد توانست مانع تابندهگی و درخششِ آن گردد.
این حرکت ارزشمند را باید آغاز مبارک و میمون دانست، نه فقط برای یک قوم، بلکه برای افغانستان جدید، برای نسل جدید، برای شکستن حصار قدرت و ثروت، و برای همدل و همصدا شدنِ مردم افغانستان در راستای همزیستی دوستانه و ساختن آیندۀ سعادتمند که در حسرت آن نفسها سوختهاند و خاکستر شدهاند.
همایش امروز، کشمکش میان رجعت به گذشته و ترسیم آینده را مجسم کرد؛ درست آنچه را سالها قبل در آجندای ملی نگاشته بودم.
Comments are closed.