توصـیه یا مداخـله؟

گزارشگر:احمد عمران - ۱۵ عقرب ۱۳۹۱

(در حاشیه نامه قاضی حسین‌احمد به آقای کرزی)

قاضی حسین‌احمد رهبر پیشینِ جماعت اسلامی پاکستان در پاسخ به نامه‌های رییس‌جمهور کرزی که از برخی مقام‌ها و شخصیت‌های پاکستانی دعوت کرده که در آوردنِ صلحْ افغانستان را کمک کنند، نوشته است که او با تمام گروه‌های سیاسی و نظامی رابطه دارد و می‌تواند از این رابطه در امر برقراری صلح، دولت افغانستان را یاری رساند. این نامه‌نگاری زمانی آغاز شد که طالبانِ پاکستانی به صورت فجیعی در پیِ قتل ملالی یوسف‌زی یک فعال اجتماعی در منطقه سوات این کشور برآمدند. طالبان پاکستانی موفق شدند این دختر چهارده‌ساله را که برای آموزش دختران در این منطقه عقب افتاده پاکستان فعالیت می‌کرد، هدف گلوله قرار دهند و زخمی کنند.
به دنبالِ مجروح شدنِ ملالی یوسف‌زی، آقای کرزی تعدادی نامه به آدرس مقام‌های دولتی و برخی شخصیت‌های سیاسی پاکستان فرستاد و از آن‌ها خواست که دولت افغانستان را برای ایجاد صلح در کشور کمک کنند. ملالی در حال حاضر در شفاخانه‌یی در بریتانیا تحت مراقبت‌های پزشکی قرار دارد و گفته می‌شود که وضعِ او رو به بهبودی گذاشته است. ولی آن‌چه را که طالبان با این دختر معصوم انجام دادند، هرگز تاریخ فراموش کرده نمی‌تواند.
طالبان پاکستانی ملالی را به جرمِ تشویق دختران به آموزش، به گلوله بستند؛ همان کاری را که همکارانِ دیگرشان هر روز بر سرِ مردم افغانستان می‌آورند. مردم افغانستان شاهد اند که در طول ده سال گذشته، طالبان چندین مکتب را به آتش کشیدند، به روی چه تعداد از دانش‌آموزانِ دختر تیزاب پاشیدند، چند معلم را سر بریدند و چه تعداد از دانش‌آموزانِ دیگر را مسموم کردند. طالبان نشان دادند که از قسی‌القلب‌ترین جنایت‌کارانِ تاریخ هم چیزی کم ندارند و برای رسیدن به اهداف و مقاصد سیاسی‌شان دست از هیچ جنایتی برنمی‌دارند.
آقای کرزی در حالی از رهبران پاکستانی می‌خواهد که جلو طالبان را بگیرند، که خودِ این رهبران در بسیاری موارد از مشوقان طالبان در جنگ افغانستان بوده‌اند. قاضی حسین‌احمد اگر می‌خواهد برای اسلام و مسلمانان کاری انجام دهد، پیش از ارایه توصیه‌های آن‌چنانی به دولت افغانستان، باید جلو مداخلات نظامیان کشورش را در امور داخلی افغانستان بگیرد. اگر این رییس پیشین جماعت اسلامی پاکستان به صلاح مردم فکر می‌کند، طالبان کشورش را نباید اجازه دهد که ملالی را به گلوله ببندند.
قاضی حسین‌احمد در حالی به آقای کرزی پیشنهاد برگزاری جرگه‌یی را با شرکت طالبان و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار می‌دهد، که عملاً پایگاه‌های آموزشی طالبان در آن‌سوی مرز به آموزش نیروهای تازه‌نفس برای کشتنِ مردم افغانستان می‌پردازند. رهبر پیشین جماعت اسلامی پاکستان در حالی از روابط نزدیک با طالبان و حزب اسلامی صحبت می‌کند که این گروه‌ها بدون هیچ مجوز شرعی و حقوقی، به جنگ در افغانستان ادامه می‌دهند. قاضی حسین‌احمد در حالی می‌خواهد که به میانجی میان دولت و مخالفان مسلحِ آن تبدیل شود، که کشورش هر روز مناطقی از شرق و جنوب کشورِ ما را هدف راکت‌پرانی و حملات توپ‌خانه‌یی قرار می‌دهد.
چرا قاضی حسین‌احمد از مقام‌ها و نظامیان کشورش نمی‌خواهد که به جنگ نیابتی در افغانستان پایان دهند؟ از سوی دیگر، پاسخ طالبان و حزب اسلامی به این میانجی‌گری چیست؟
شاید قاضی حسین‌احمد بخواهد که ساختار دولتی افغانستان دگرگون شود و قانون اساسی کشور یا فسخ شود و یا به قانونِ دیگری که مطابق با روحیه و برداشت‌های طالبانی باشد، تغییر کند. چون گروه طالبان به صورت مشخص، مواضع خود را نسبت به روند سیاسی جدیدِ کشور بیان کرده و گفته است که در موجودیت قانون اساسی و نظام فعلی، حاضر به هیچ‌گونه گفت‌وگو و مذاکره‌یی با هیچ یک از طرف‌های درگیر نیست.
به این ترتیب، قاضی حسین‌احمد می‌خواهد به چه بهایی این میانجی‌گری را صورت دهد؟
مردم افغانستان در بیش از دو دهه، با این‌گونه توصیه‌ها و دل‌سوزی‌های رهبران پاکستان نسبت به خود به‌خوبی آشنا هستند. این دل‌سوزی‌ها در سال‌هایی که مجاهدین تازه قدرت سیاسی را در کشور به‌دست گرفته بودند و تلاش داشتند که نظامی سیاسی و عادلانه را در کشور پی بریزند، ناگهان با جنگ‌های وحشت‌ناکی در کشور به‌وسیله گروه‌هایی که از برخی رهبران و نهادهای پاکستانی فرمان می‌گرفتند، صورت عملی به خود گرفت. آن زمان قاضی حسین‌احمد و امثالِ او پا پیش نگذاشتند که جلوِ خون‌ریزی‌ها در کابل و برخی شهرها را بگیرند و برعکس، گروه‌های یاغی را تشویق ‌کردند که برای به‌دست آوردن «حق»شان با دولت مجاهدین بجنگند. آیا آن زمان بهتر نبود که رهبران پاکستانی از مداخله در امور کشورِ ما دست برمی‌داشتند و مردم افغانستان را که تازه استقلال و آزادی سیاسیِ خود را به دست آورده بودند، کمک می‌کردند که یک دولت خودکفا و مقتدر را پس از چهارده سال جهاد با بزرگ‌ترین ابرقدرت شرق شکل دهند؟
اما در آن زمان نیز رهبران پاکستانی، مثل امروز، به عمق استراتژیک خود فکر می‌کردند و ایجاد دولتی مقتدر با پایه‌های وسیع مردمی را در همسایه‌گی‌شان برنمی‌تافتند و آن را مغایر اهداف سیاسیِ بلندپروازانه خود تعبیر می‌کردند. حالا هم از دلسوزی‌های قاضی حسین‌احمد به جای این‌که بوی صلح و آرامش بیاید، بیشتر بوی تفرقه و نفاق به مشام می‌رسد. و از جانب دیگر، توصیه برای آقای کرزی برای برگزاری نشستی با شرکت طالبان و حزب اسلامی، عملاً مداخله در امور داخلی یک کشورِ مستقل و آزاد است. البته به شرط این‌که آقای کرزی هم با این نکته موافق باشد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.