گزارشگر:نجمالدین کاویانی/ یک شنبه 2 جوزا 1395 - ۰۱ جوزا ۱۳۹۵
زبانِ فارسیدری بهرغم همۀ پیشرفتهایی که در سالهای پسین داشته، با چالشها و ناهنجاریهایی جدییی نیز در افغانستان روبهرو است. این چالشها عمدتاً برخاسته است از: سیاستهای غلطِ حکومتهای دیروز و امروز؛ کم توجهی دستاندرکارانِ حوزۀ زبان؛ جهانی شدن در سدۀ بیستویکم.
من در این نوشته کوشش کردهام نگاهی به مهمترین مشکلات و چالشهای زبانِ فارسیدری در افغانستان بیـندازم.
ورود بیرویۀ واژههای بیگانه
پیشرفتهای پُرشتاب علمی، نوآوریهای فناوری و جهانیشدن در مجموع، زبانِ فارسی را در مسیر دگرگونیهای جدی قرار داده است و در این فرایند صدها واژۀ بیگانه بیحسابوکـتاب وارد زبان شدهاند. در این روند، تأثیرگذاری گویشوران زبان فارسی و بهویژه درسخواندهگانی که در تماس با گویندهگانِ زبانهای دیگر که شاهد این دگرگونیها و نوآوریها در حوزۀ علم و فناوریاند، برجسته است. مزید بر آن، با برگشت مهاجران از کشـورهای مختلف و متأثر از زبانهای گـوناگـون و دوام حـضـور «بیگانهگان» همراه با بالا رفتن نیاز فراگیری یک زبان بینالملـلی و بیبرنامهگی حکومت افغانستان در حوزۀ زبان، انتظار هجـوم بیشتر واژههـای بیگـانه را نـیز باید داشـت.
ورود بیرویۀ واژههای زبانهای بیگانه و شامل شدن آنها در نظام اداری و آموزشی، روندی خطرناک است. «اما خطر بزرگتر این است که به سبب ارتباط ناگهانی و وسیعِ مردم افغانستان با دیگر ملل گیتی، زبانِ انگلیسی نفوذ و گسترشی بیسابقه در افغانستان یافته و در بسیاری از مؤسساتِ غیردولتی به زبانِ رسمی بدل شده است. هیچ دور از تصور نیست … بهگونهیی که انگلیسی هم زبانِ دانش و آموزش باشد و هم زبانِ رسانهها و در مواردی زبانِ اداری.»[۲]
ورودِ واژههای انگلیسی حتا دامنِ لوحههای شهرها را نیز در برگرفته است. «بسیاری از لوحهها در کابل، به زبانِ انگلیسی است که به رسمالخطِ فارسیدری نوشته شده است. از اینرو خواندن آنها گاهی برای استادان زبان نیز دشوار مینماید ….»[۳]
بهنظر میرسد که نفوذ زبانِ انگلیسی در نظام اداری و آموزشی کشور و در مطالب شماری از رسانهها گسترش مییابد و آرامآرام در برخی موسسات و دانشکدهها ـ از جمله دانشکدۀ طب/پزشکی و انجنیری/مهندسی ـ جایگزین زبان فارسی میشود. نفوذ زبان انگلیسی در نطام اداری، دانشگاهی و رسانهیی کشور میتواند پیامدهای منفی برای این زبان داشته باشد. در این راستا، ورود دانشواژهها، یعنی مقولهها و اصطلاحهای علوم معاصر و فناوری برجسته است و این امر بر بافت و ریختِ زبان تأثیر وارد میکند، از اینرو مسألۀ دانشواژهها یک مسألۀ مرکزی تکامل زبانِ فارسی بهعنوان زبان دانش و فن است.
زبان فارسی، ظرفیت و توانایی گستردهیی در امر ساختن دانشواژهها از درونمایۀ خود دارد. اما در افغانستان نهادی وجود ندارد که بر ورود بیرویۀ واژههای خارجی نظارت کند و برای آنها واژههای تازه و برابرهای مناسبی در فارسی بیابد و زبان را با نیازهای دوران پیشرفت شتابندۀ علوم و فناوری همگام بسازد و به آموزشِ واژهگزینی علمی در دانشگاهها و همسو کردنِ کتابهای درسی و رسانههای گروهی با دگرگونیهای زبانی یاری برساند.
برای جلوگیری از ورود بیرویۀ واژههای بیگانه و یافتن برابرهای مناسب، طرح و اجرای یک برنامۀ همهجانبه و از جمله پایهگذاری یک نهاد مرکب از زبانشناسان و دستاندرکاران حوزۀ زبان و بازنگری بر کتابهای درسی، نیاز جدی است. به نظر میرسد که تا طرح و اجرای چنین برنامهیی، رسالت پاسدارانِ زبان و ادب فارسی است که این وظیفه را به عهده بگیرند و در کل گویندهگان زبان با شمِ زبانی واژههای خودی را از بیگانه تشخیص بدهند.
ناهمگونیها
ناهمگونیهای املایی، کاربُرد نادرست واژهگان فارسی، نارساییهایی دستوری، ناهمگونی در نوشتن جمعِ واژهگان مذکر و مونث تازی، نوشتن یک واژه به شیوههای گوناگون، عدم رعایتِ درستنویسی و درستگویی و نشانهگذاری و همچنین ناهمگونی در نگارش متنهای ریاضی، فیزیک، کیمیا و مهندسی که آمیزهیی است از جملههای فارسی و نمادهای ریاضی و حروف لاتین، بخشی از نابهسامانیهای زبانِ فارسیدری در کشور ماست. شیوههای گوناگون نوشتنِ یک واژه در یافتن مطلب توسط ماشینهای جستوجوگر انترنتی مشکلساز است.
«دربارۀ دستور زبان و درستنویسی زبانِ معاصر دری از چندین دهه به اینسو استادان ادبِ ما کارهایی را بهسر رساندهاند که شایستۀ بزرگداشت است. از نامآورانِ این پهنه باید از استاد قاری عبدالله، استاد عبدالحق بیتاب، داکتر روان فرهادی، داکتر جاوید، پروفیسور الهام، پروفیسور نگهت سعیدی و… یاد کرد که کارهای با ارزش و ماندگار را انجام دادند.»[۴]
استادان دانشگاه کابل بهویژه دانشکدۀ ادبیات و وزارت معارف برای همگونسازی املا و نشانهگذاری زبان فارسیدری کارهای باارزشی انجام دادند. از جمله زندهیاد داکتر عبدالاحمد جاوید جزوۀ درسی «بحث انتقادی بر املا و انشای فارسی» را در ١٣٣٠خورشیدی نوشت. اما از آنجا که در این زمینه کماکان ناهمگونی و اختلافنظر وجود داشت، انجمن نویسندهگان افغانستان در سال آغازین دهۀ شصت خورشیدی بر آن شد تا اختلافنظرها را بررسی کند و رسالهیی را بهحیث رهنمود فراهم آورد. از اینرو در ١٣۶١خورشیدی، کمیسیونی متشکل از استادان دانشگاه کابل، اکادمی علوم افغانستان و دبیران انجمن نویسندهگان زیر نظر زندهیاد داکتر عبدالاحمد جاوید پایهگذاری شد تا رسالۀ تازهیی را در این زمینه آماده کنند، تا بهصورت همگون در سراسر کشور مورد کاربرد قرار گیرد. این رساله با عنوان «روش املای زبانِ دری» در ١٣۶٣خورشیدی در کابل چاپ و منتشر شد.[۵]
بهرغم کارهای با ارزشی که در بهسازی زبانِ فارسی در گذشته و سالهای پسین به همتِ استادان زبان انجام یافته است و با سپاس از این استادان خدمتگزار که حقی بر تاریخ و فرهنگِ کشور دارند، بهنظر میرسد که نبود نهادی که در راستای بهسازی و گسترش زبانِ فارسیدری سیاستگذاری و برنامهریزی کند و آنرا مدیریت سالم کند، یکی از سببهای اساسی ادامۀ مشکلاتِ اساسی زبان در کشور ما میباشد. از اینرو بهسازی و بهروز کردن زبانِ فارسیدری، ضرورت پایهگذاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی را در افغانستان پیش میکشد.
فرهنگستان زبان
با دریغ که در افغانستان تا هنوز فرهنگستانِ زبان و ادب فارسی وجود ندارد و از تدوین فرهنگ جامع عمومی و اختصاصیِ زبان خبری نیست. حکومت برنامهیی راهبردی و سیاستی علمی در حوزۀ زبان ندارد. در حالیکه قانون اساسی، حکومت را موظف کرده است که برای تقویت، رشد و توسعۀ زبانهای کشور تلاش کند و برنامههای منظمی را روی دست بگیرد و اجرا کند؛ اما متأسفانه حکومت افغانستان تا اکنون هیچ گامی در این حوزه برنداشته است. در افغانستان نهادی وجود ندارد که برای بهسازی و توسعۀ زبانهای کشور برنامهریزی کند و آن را مدیریت کند. بسیاری از صاحبنظران نبود چنین نهادی را دلیلِ عمدۀ ادامۀ ناهنجاریهای زبانی در افغانستان میدانند.
پایهگذاری فرهنگستانِ زبان و ادب فارسی بهعنوان یک بنیاد ملی و راهبردی و سیاستگذاری زبان مرکب از اهل فن و زبانشناسان که برای تقویت و رشد زبان کار کند، سیاستهای زبانی را برنامهریزی و مدیریت کند و به روزمرگی پایان بدهد، نیاز مبرم و جدی است.
فرهنگستان وظیفه خواهد داشت که واژههای مناسبی را در برابر واژههای بیگانه که با روان زبانِ فارسی سازگار باشد، بسازد و در رابطه با دستور زبان، درستنویسی، کاربُرد درست واژگان فارسی، همگونی در نوشتن جمع واژگان مذکر و مونثِ تازی و نشانهگذاری … قاعدهها و ملاکهای لازم را بیابد و در کتابهای درسی و نشریات این مقرارت را یکسان وارد سازد.
فرهنگستان زبان میتواند در امر ایجاد هماهنگی در اصطلاحات زبانی میان کشورهای همزبان و پاسداری از زبان و ادب فارسی در فرآیند جهانیشدن نقش بااهمیتی بازی کند و به بهسازی زبان در همۀ قلمرو زبان فارسی مدد برساند و در راستای زنده ساختنِ شکوه دیرینۀ آن گام بردارد و ارتباطات فرهنگی را گسترش دهد و با برگزاری همایشها در رابطه به آموزش زبانِ فارسی و گسترش جغرافیای آن به گفتوگو بپردازد.
بیتوجهی به امر ویرایش
بیتوجهی به امر ویرایش در کشور ما، بخشی دیگر از مشکلاتِ زبانِ فارسیدری است. بهنظر میرسد که زبانِ فارسی در این حوزه دستخوش چالشی جدی است. در شماری از رسانهها اعم از نوشتاری، دیداری و شنیداری، ویراستار وجود ندارد. بسیاری از کتابها از جمله کتابهای علمی بدون ویرایش چاپ میشوند. دوبله و ترجمۀ بسیاری از فلمها و سریالها، اوج بیتوجهی را نسبت به ویرایش به نمایش میگذارد. ماهواره و انترنت بر ناهنجاریها در این حوزه میافزاید. در یک جمله، نبود افراد حرفهیی بهعنوان ویراستار در رسانهها و چاپِ کتابها بدون ویرایش، سبب به میان آمدن بخشی از ناهنجاریها در زبان شده است.
هر اثری، بدون استثنا، چه نوشته و چه ترجمه، صرفنظر از آنکه نویسندهاش و یا مترجمش توانا و باتجربه باشد، نیازمند ویرایش است. ویرایش، دانشی است که به هماهنگی و یکسانی در شیوۀ نگارش در کل متن، به آراستهگی، دقت، درستنویسی، رسانویسی، زدودن کاستیها، اصلاح اشتباههای دستوری و نشانهگذاری، حذف اضافهها و همخوان کردنِ نوشته با قاعدههای زبانی میپردازد.
دانشمندانی که در حوزۀ زبان کار میکنند، ویرایش را به فنی، زبانی و محتوایی تقسیم کردهاند. ویرایش فنی، به امر درستنویسی واژگان، آراستهگی، نظم و ترتیب بخشیدن به اثر، رعایت یکدستی خط (زباننگاره)، نشانهگذاری، تنظیم جدولها، پینوشتها، حاشیهبندی صفحهها، پاراگرافبندی و سطربندی، تنظیم کتابنامه میپردازد. ویرایش زبانی یا ادبی، بر جنبههای دستوری، نگارشی و املایی اثر از جمله به کاربُرد واژهها و عبارتهای مناسب، رعایت معیارهای دستور زبان، برابرسازی اصطلاحات، اصلاح جملات، رفع تناقضهای معنایی و منطقی جملات توجه دارد. ویرایش محتوایی، بر جنبههای علمی اثر توجه دارد و به رفع تناقضات محتوایی در کل اثر میپردازد.
بدین ترتیب، ویراستار بر پایۀ مجموعه روشها و قاعدهها، کوشش میکند که یک نوشته را در چارچوپ معیارهای زبانی به مخاطب عرضه کند و تا حد امکان خوانشِ آن را برای خواننده آسان سازد. ویرایش، کاری حرفهیی است، فقط از عهدۀ کسانی برمیآید که صاحب مجموعهیی از تواناییها و داناییهای لازم باشند.
توجه نکردن به ویرایش، یکی از چالشهای فراروی زبان فارسی در افغانستان است. حتا در کتابهای درسی وزارت معارف، ناهمگونی در نگارش واژهها و حتا نام اشخاص و مکانها زیاد است. ویرایش کتابهای علمی و درسی، برنامههای رسانهها، بهویژه رادیو و تلویزیون، در شگوفایی زبان و از جمله واژهگزینی سهم مهمی دارد. بهتر است واژهگزینی را از ویرایش کتابهای درسی و برنامهریزی زبانی رسانهها آغاز کرد.
از اینرو ضرور است که در بخش تألیف کتابهای درسی وزارت معارف، افرادی که با زبانشناسی و ویراستاری آشنایی داشته باشند، برگزیده شوند. تقویت رشتههای زبان فارسی و از جمله پایهگذاری رشتۀ ویرایش در دانشگاهها و سایر مؤسسات علمی در حل بخشی از مشکلاتِ زبانِ فارسی و همسو کردن کتابهای درسی، علمی و سایر نشریات با تحولات زبانی و واژهگزینی یاری میرساند.
نگارش فارسی به خطِ انگلیسی
با پیدایش و گسترش فناوری، گروههایی از کاربرانِ رایانه (کمپیوتر) و تلیفونهای همراه، متن فارسی را به دبیره (خط) انگلیسی مینویسند. این روش بیشتر در گپهای انترنتی (چت)، نوشتن نامههای الکترونیکی و پیامکهای گوشیهای همراه بهکار گرفته میشود. نبود الفبای فارسی در برخی از سامانه (سیستم)های رایانهیی و گوشیهای همراه، کاربُرد الفبای انگلیسی را برای کاربران فارسیزبان ناگزیر میسازد.
نوشتن متن فارسی به خطِ انگلیسی نگرانی را در میان پاسداران زبان و ادب فارسی بهوجود آورده است. آنها بیم از آن دارند که سرنوشت زبان فارسی در آسیایمیانه از جمله در تاجیکستان که هماکنون فارسی را به دبیرۀ سیریلیک مینویسند، گریبانگیر زبانِ ما نیز گردد.
روشن است که دگرگون شدنِ دبیره یا زباننگاره، پیامدهای منفی زیادی دارد. یکی از پیامدهای منفی آن، برهم خوردن بافت و ریختِ نوشتاری زبان است. هر زبانی، زباننگارهیی دارد که با ساختار آوایی آن زبان، یعنی شکل تلفظ واژهها هماهنگ است. ما به یاری آن علامتها، زبان را به نگارش درمیآوریم. مزید بر آن، اینگونه نگارش سبب ضعیف شدنِ سواد کاربران فارسی میشود و ما را در درست خواندنِ متنهای فارسی دچار مشکل میسازد.
روشن است که حکومت میتواند با جلوگیری از ورود گوشیهای همراه و رایانههای بدون زبان فارسی و رسانهها با نشر آگهیها و اعلام خطرهای ناشی از رشد این گونه نگارش، راه را به روی رشد این روش ببندد. امید است که همۀ جوانان سرزمین ما، واژههای فارسی را به خطِ زیبای فارسی بنویسند.
مقابله با فارسیدری
مقابلۀ گروههای معینی در درون و بیرونِ دولت افغانستان با زبانِ فارسیدری، یکی از مشکلاتِ فراروی زبانِ فارسی است. این مقابله در صد سال پسین، آسیبهایی به زبانِ فارسیدری وارد آورده. امروز این مقابله، بیشتر از همه در راستای تحمیل چند واژه غیرفارسی بر دستگاه واژگان فارسیدری به نام «مصطلحاتِ ملی»، با استفاده از اهرمهای قدرت، از جمله «دادگاه عالی» متمرکز شده، که آشکارا در پشت آن انگیزههای سیاسی خوابیده است.
زبانهای فارسی دری و پشتو، بر اساس قانون اساسی فعلی افغانستان، زبانهای رسمی کشوراند؛ یعنی اینکه هر دو زبان دارای حقوق برابراند؛ هر دو زبان در کاربُرد اصطلاحاتِ خود بر پایۀ قاعدههای زبانی حق برابر دارند. بدین ترتیب، ما مصطلحات رسمی فارسی دری و پشتو داریم. کاربُرد اصطلاحات فارسی در متن فارسی و اصطلاحات پشتو در متن پشتو، امریست قانونی و طبیعی.
مزید بر نکتۀ بالا، جهانِ امروز امکاناتِ فراوان و گستردهیی را بیرون از دستگاه دولت در کفِ دستِ کاربران همۀ زبانها گذاشته است و انحصار و سیطره دولتها را بر حوزۀ زبان، زیر پرسش برده است. یک نگاه کوتاه به رسانههای گروهیِ درون و برون کشور، نشان میدهد که اصطلاحات اداریِ دولت و مراکز علمی با چه گستردهگی رسانهیی و زبانزد مردم شده است. بهگونۀ نمونه: ده سال پیش، شمارِ اندک گویشوران زبان فارسی دری اصطلاحات دانشگاه، دانشکده، دانشجو، شهرداری، شهردار، دادگاه، دادستان و … را به کار میبردند، اما امروز از این دست واژهها به پیمانۀ گسترده رسانهیی و زبانزد مردم شده است. باید واقعیتهای امروز را درک کرد.
مخالفت با کاربُرد چند واژۀ فارسیدری در مراکز علمی و اداری دولت، هیچ توجیه کارشناسانه و زبانشناسانه ندارد. زبانِ فارسیدری، زبانِ رسمی دولت و جمهورِ مردم و همزمان زبان علم و فن، اداره و سیاست در درازای سدهها بوده و اکنون هم است و در آتیه هم خواهد بود. نخستین اصطلاحات علمی و اداری در حوزۀ تمدنیِ ما به زبانِ فارسی پدید آمده است. روشن است که کاربُرد واژههای علمی و اداری زبانِ فارسی، حقِ مسلم هر شهروند است. چنین حقِ هیچ ربطی به فرمان و تحکم ندارد. اصطلاحات زبانهای دیگر در زبان فارسی مانند هر زبان دیگر نه با تحکم، بلکه بر پایۀ نیاز و قاعدۀ زبانی پذیرفته میشود.
تجربه نشان داد که راهبردهای غیردموکراتیک و زورگویانه، سیاست تحکم و تحمیل نه تنها مشکل زبان را حل نمیکند، بلکه به پویایی و رشد طبیعیِ آن آسیب میرساند و تنش زبانی را دامن میزند. تخریب زبانِ فارسیدری کمکی به انکشاف هیچ زبانِ دیگری نمیکند. آنهایی که فکر میکنند با ویران کردن فارسیدری زبانی را آباد میکنند، راه خطا و ژاژ را میپیمایند و معلوم میشود که آگاهی از راههای دموکراتیک و علمیِ توسعۀ یک زبان ندارند.
به باور نگارنده، بِخردانه است که گونهگونی، برابری و همزیستیِ زبانها را بپذیریم و توانایی و نیرویِ خود را صرفِ رشد و بهسازی زبانهای کشور کنیـم.
Comments are closed.