افغانسـتان به روایتـی دیگر /صداهای مترقی

گزارشگر:دوشنبه 3 جوزا 1395 - ۰۲ جوزا ۱۳۹۵

بخش پانزدهم/

mandegar-3کمپاین ”افغانستان به روایت دیگر“ از سوی بنیاد آرمانشهر در آستانۀ سومین دور از انتخابات ریاست جمهوری افغانستان راه‌اندازی شد و از همکاری فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر بهره برد. در چارچوب این کمپاین، بیش از ۱۰۰ مصاحبه با شماری از نویسنده‌گان، فعالین حقوق بشر، فعالین جامعۀ مدنی، و سیاست‌مداران کشور در مورد وضعیت حقوق بشر در افغانستان و نگرانی‌ها و امیدها انجام شد که قسمتِ زیادی از این مصاحبه‌ها قبلاً در همین روزنامه منتشر شده است. اینک جمع‌بندیِ مفصلی از مباحث مطرح شده در گفت‌وگوها تهیه شده که در ۱۸ بخش از طریق این روزنامه در خدمت علاقه‌مندان قرار می‌گیرد؛ ما می‌خواهیم از این طریق، صدای نخبه‌گان کشور را به گوش مردم، دولت و جامعۀ بین‌المللی برسانیم. برای خواندن مجموعۀ این مصاحبه‌ها و گزارش کامل به این لینک مراجعه کنید: http://openasia.org/item/16511

تغییرات کُند اما در جریان‌اند
وجود نسلی که با دیدگاه نو در فضای سنتی و محدود قدم می‏گذارد، یکی از نقاط روشنی‌ست که بسیاری از کسانی را که به تحلیل و بررسی شرایط افغانستان می‏پردازند، امیدوار کرده. این نسل به گفتۀ فعالان کشور، بیش از گذشته‌گانِ خود تحصیل می‏کنند و با وجود ارتباطات نوین به ارزش‏های مدرن‏تری اعتقاد دارند، با جنگ میانه‏یی نداشته و کورکورانه از ایدیولوژی‏های سیاسی پیروی نمی‏کنند. این ویژه‌گی‏ها هر یک به نوبۀ خود می‏تواند نویدبخش جامعه‏یی مترقی‏تر برای افغانستان باشد.
برخی از روشن‌فکران معتقدند در کنار این تحول نسلی، تغییراتی نیز در حوزۀ وضعیت زنان در حال رخ دادن است که یکی از آن‏ها مقاومتِ بیشتر زنان در مقابل تفکر طالبانی است که نشان از ارتقای آگاهی آنان دارد. اصلاحات قانونی در سطح کلان، رشد حرکت‏های جمعی زنان و حضور پُررنگ‏تر آن‏ها در عرصۀ آموزش، از جملۀ این تغییرات محسوب می‏شود.
در کنار این تحولات، بالا رفتنِ آگاهی سیاسی شهروندان، گسترش استفاده از ابزارهای ارتباطی نوین، پویایی رسانه‏ها، شکل‏گیری نهادهای مدنی، وجود قانون اساسی، گام برداشتن به سمتِ تمرین دموکراسی با تغییر ساختار سیاسی و بهبود وضعیت آزادی بیان در قیاس با دهه‏های گذشته نیز بارها مورد اشارۀ نیروهای مترقی قرار گرفته است. گرچه در این بین هستند عده‏یی که هنوز دستاوردها را در حدِ مطلوب ارزیابی نمی‏کنند و حتا گاهی نگران از بین رفتن آن هستند و نهادینه نشدن برخی دستاوردها و مطالبات را نشانۀ خوبی نمی‏دانند.

۷٫ بازگشت ارتجاع: کابوسی برای آزاداندیشان
ترس‏ها و نگرانی‏های موجود در میان پیشگامانِ فکری جامعۀ افغانستان، بیش از هر چیز دیگری سیاسی است. امنیت سیاسی را در یک تعریف، شاید بتوان حفاظت یک دولت از شهروندان در مقابل تمام انواع بحران‏های داخلی و خارجی از راه‏های دیپلماتیک، تقویت اقتصاد و ایجاد زیربناهای حیاتی در کشور دانست. عدم وجود امنیت سیاسی، ناامنی را در بسیاری حوزه‏های دیگر نیز تسری می‏دهد و پایا بودنِ دستاوردهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نیز زیر سوال می‏برد. حضور پُرقدرتِ این ناامنی را در نگاه تعداد زیادی از مطلعان سیاسیِ افغانستان می‏توان دید. گاهی آن را می‏توان در ترس از بازگشت تفکراتِ طالبانی در قالب‏های جدید مشاهده کرد، گاهی در عدم توان حفظ دستاوردها به دلیل نهادینه نشدنِ آن‏ها و گاه حتا در ناامیدی نسبت به تغییر.

طالبان، تنها یک شکل از واپس‏گرایی است
پیامدهای بازگشت تفکر طالبانی یا واپس‏گرایانه امری نیست که به‌ساده‌گی بتوان از آن‏ها عبور کرد. چرا که از نظر فعالان جامعۀ افغانستان این نوع تفکر، تفکری است که باورهای مدرنِ جامعه را به رسمیت نمی‏شناسد، در تحمیل دیدگاه خود از تلاش‏های غیرقانونی و خشونت‏آمیز فروگذار نمی‏کند، با صلح میانه‏یی ندارد، اختلافات قبیله‏یی را گسترش می‏دهد، دستاوردهای نوپای امروز را از بین می‏برد و در مجموع جامعه را به عقب می‏راند.
سیدعسکر موسوی نگرانی خود را در این‌باره این‏گونه بیان می‏کند: “ارتجاع هنوز نرفته و هست. ارتجاع اشکال متفاوتی دارد که شکل طالبانی، یکی از اشکال آن است. ناپلیون می‏گوید: «هیچ چیزی ملتی را به اندازۀ ارتجاع مذهبی تحقیر نمی‏کند و هیچ استبدادی بدتر از استبداد مذهبی نیست.» ما این را بارها در افغانستان تجربه کردیم”.
عبدالقیوم سجادی می‏گوید: “بازگشت به فضای پُرتنش سیاسی، اجتماعی و مذهبی گذشته، یکی از هراس‏های عمومی مردم است. اگر همکاری‏های مثبت جامعۀ جهانی از بین برود، امکان بازگشت به دوران تاریکِ گذشته وجود دارد”.
فوزیه کوفی جابه‏جایی یک‌شبۀ قدرت را عامل ترسِ خود معرفی می‏کند: “عقب‏گرد به دوران گذشتۀ طالبان، بزرگ‌ترین ترس امروز من است. گاهی می‏ترسم که یک روز از خواب بلند شوم و ببینم که یک بار دیگر تمام مردم کابل با کلاه‏های سفید در سرک‏ها (خیابان) گشت‌وگذار می‏کنند. اگر چه من فکر می‏کنم که اگر روزی طالبان دوباره بیایند، باید درک کنند که تحول اجتماعی در افغانستان بسیار سریع پیش رفته و جامعۀ افغانستان دیگر طالبان را با فکرشان تحمل نخواهند کرد. ولی چون همیشه در افغانستان حوادث یک‌شبه شکل گرفته و معمولاً از طریق کودتا، قدرت و حکومت جابه‏جا شده و قدرت مردم کمتر تأثیرگذار بوده، از این بابت می‏ترسم. این ترس را دارم که روزی دوباره دنیا و پیشرفت‏ها و فرصت‏هایش را از پشت جالیِ چادری ببینم”.
داکتر صاحب‌نظر مرادی شبحِ جنگ را هنور بر سر مردم افغانستان می‏بیند: “پس از آمدن نیروهای بین‏المللی، ما وارد زنده‌گی امن و باثباتی شدیم، مردم امیدوار شدند ولی دیری نگذشت که دوباره فضای جنگ برگشت. کشورهای تصمیم‏گیرنده و مداخله‏گر برای طرح و تطبیق استراتژی‏های خود دوباره فضای جنگ را تحمیل کردند. امروز نیروی افراط‏گرای وحشت‏گر در عقب دروازه‏های کابل و شهرهای افغانستان «دق‌الباب» می‏کند. نیروهایی که مخالف دموکراسی، تعلیم و تربیتِ زنان هستند و زن را به عنوان یک شهروند نمی‏شناسند، منطق‏شان شلاق و زورگویی و زندان کردن و به دار آویختن است. این ترس وجود دارد که اگر مردم از تجارب گذشتۀ این گروه درس نگیرند، آن‏ها دوباره برگردند. باید این ترس را ببینیم و با حراست از دستاوردهای ده سال گذشته، همه متحد شوند و علیه آن مبارزه کنند”.
صدیق‏الله توحیدی گزارشگر و خبرنگار نیز می‏گوید: “مهم‏ترین ترس من، توقفِ این روند و بازگشت دوبارۀ استبداد است. ضعف حکومت، گسترش فساد اداری، گسترش قاچاق مواد مخدر و تفکر سنتی حاکم بر جامعه، از نگرانی‏های من است که مبادا افغانستان را به دهۀ نود میلادی برگرداند”.

امنیت در تعلیق است
گاهی این ترس‏ها و نگرانی‏ها حتا بسیار ابتدایی‏تر از رسیدن به مرحلۀ عقیدتی هستند.
محمد یعقوب مشعوف، مشاور عدلی و قضایی وزارت امورداخله می‏گوید: “ترس من، ترس از امنیت جانی است. در این کشور شما نمی‏توانید حتا دو دقیقه هم بدون ترس از انتحار و انفجار زنده‌گی کنید”.
مومنه یاری، عضو کمیسیون تدویر کمیسیون لویه جرگه برای قرارداد بین امریکا و افغانستان نیز عواقب ناامنی را دو گونه برمی‏شمرد: “نبود امنیت ممکن است روند انتخابات را با چالش روبه‏رو سازد و از طرفی، باعث قوی شدن افراد زورگو و باج‌گیر ‏شود که این مسأله خود به خود باعث عدم ثبات می‏گردد”.
زمانی که فقر و بی‌کاری گسترش پیدا می‏کند، بسیاری از گروه‏هایی که در شرایط غیربحرانی جامعه جایگاهی در آن ندارند، فرصت پیدا می‏کنند که به عضوگیری و استفاده از نیروهای جوانی بپردازند که هنوز به پخته‌گی فکری نرسیده و به پایگاه اقتصادی و اجتماعیِ مناسبی دست نیافته‏اند.
فیض‏الله جلال نسبت به این مسأله در افغانستان ابراز نگرانی می‏کند: “در حال حاضر نشانه‏های عقب‌گرد را می‏بینیم. جوانان به خاطر ناامنی، فقر و بی‌کاری، هر روز بیشتر از دیروز جلبِ گروه‏های مسلح می‏شوند. وضعیت اقتصادی هم از چند سال به این‌سو به خاطر فساد اداری گسترده بدتر شده است”.
احمد نجیب بیضایی، رییس عمومی انکشاف منابع بشری وزارت معارف در دولت آقای کرزی: “مهم‏ترین ترس من بیشتر حاکم شدن ناامنی در کشور است؛ امروز امنیت یکی از چالش‏های عمده در افغانستان به شمار می‏رود. اگر افغانستان دوباره به سمت ناامنی حرکت کند، شکی نیست که تمام دستاوردهای گذشته نابود می‏شود”.
استاد زریاب وضعیتِ امروز را وضعیتی بحرانی می‏خواند و معتقد است: “آزادی‏های اقتصادی هیچ‏گونه حد و مرزی برای‌شان شناخته نمی‏شود. البته همۀ این‏ها همراه است با ترسی که از بازگشت به گذشتۀ تاریک یعنی دورۀ طالبان دارم. هرچند که من به مانند بسیاری از مردم بر این باور نیستم که طالبان تمام و کمال با شاکلۀ دیروزِ خود برخواهند گشت؛ چون معتقدم که وضعیت خیلی تغییر کرده است”.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.