گزارشگر:یک شنبه 9 جوزا 1395 - ۰۸ جوزا ۱۳۹۵
آنگونه که وضعیت نشان میدهد امریکاییها دوباره جنگ با تروریزم را در سرخط برنامههای خود قرار داده و تلاش میکنند سران و رهبران آن را مورد هدف قرار دهند. کشته شدن ملا اختر محمد منصور، دقیقاً در راستای همین سیاست انجام شد و حالا فرمانده نیروهای امریکایی میگوید که آمادهگیهای لازم برای از بین بردن دیگر رهبران طالبان نیز وجود دارد و تنها شرط عملی کردن آن موفقت رییسجمهوری امریکا با این طرح است. سخنگوی پنتاگون وزارت دفاع امریکا نیز گفته است که رهبر پیشین طالبان به این دلیل مورد حمله هواییهای جنگندههای این کشور قرار گرفت که تهدیدی برای امنیت امریکا به شمار میرفت. او افزوده که اگر رهبر تازۀ گروه طالبان نیز به عنوان خطر برای امریکا شناخته شود این کشور به همان روشی متوسل میشود که با رهبر قبلی این گروه انجام داد. این تهدید بدون شک یک تهدید میان تهی نیست و با توجه به پیشنۀ حملات امریکا میتوان حدس زد که رهبر تازۀ این گروه نیز به احتمال زیاد در معرض خطر نابودی قرار دارد. البته در این میان موضع پاکستان به عنوان اصلی ترین کشور حامی تروریزم بسیار جالب و مضحک است. این کشور نسبت به حملۀ به موتر رهبر پیشین گروه طالبان اعتراض دارد و میگوید که مرگ ملا اختر محمد منصور، گفتگوهای صلح را صدمه زده است. در این مورد هم وزیر داخله و هم مشاور امنیت ملی و روابط خارجی نخست وزیر پاکستان اعلام موضع کرده و حمله به رهبر پیشین گروه طالبان را نکوهش کرده اند. اما هیچ معلوم نیست که چرا امریکاییها در برابر مواضع پاکستان هیچ واکنشی نشان نمیدهد. اگر طالبان واقعا برای امریکا تهدید به شمار میروند بدون شک باید کشورهای که از آنها حمایت مالی و تسلیحاتی میکنند، در ردیف اصلی تهدید گران قرار داشته باشند. این سیاست شاید از دید دولتمردان امریکایی قابل توجیه باشد؛ ولی از دید مردم افغانستان که عملا در برابر خطر تروریزم سینه سپرکرده اند، قابل توجیه نیست. مردم افغانستان در حالی همه روزه قربانی تروریزم و افراط گرایی می شوند که با بزرگترین کشور درگیر با تروریزم پیمان امنیتی امضا کرده اند و این کشور و متحدان آن متعهد شده اند که از افغانستان در برابر حملات طالبان و کشورهای حامی آن دفاع کنند. پانزده سال تجریه مبارزه با تروریزم نشان داده است که بدون توجه به ریشهها بریدن برخی شاخههای درخت تروریزم راه به جایی نمیبرد و مشکل جهانی با این پدیده حل نخواهد شد. دولت افغانستان در حال حاضر در موقعیتی قرار گرفته که میتواند دادخواهی کند و عملا از کشورهای متحد خود بخواهد که مبارزه با تروریزم را فقط به نابودی برخی سران این گروه محدود نسازد. سخنان مقامهای پاکستانی عملا از رابطه و حمایت این کشور با گروه های تروریستی پرده برمیدارد و دیگر پاکستانیها با زبان دیپلوماتیک در این مورد سخن نمیگویند. عصبانیت آن ها از مرگ ملا اختر محمد منصور عملا نشان می دهد که پاکستانیها از گروه های افراطی و تروریستی حمایت میکنند. آن ها این مساله را به گفتوگوهای صلحی ربط میدهند که با پنج بار برگزاری نشستهای چهارجانبه به دست نیامد و مهم ترین مانع گفتگوهای صلح نیز رهبر پیشین طالبان خوانده میشود. آیا مرگ او میتواند گفتوگوهایی را که هیچ امیدی به از سرگیری آنها وجود نداشت صدمه وارد کند؟ این منطق چنان کودکانه مینماید که حتا خود پاکستانیها را هم نمیتواند قانع سازد چه برسد به مردمی که عملا قربانی تروریزم و دهشت افکنی استند. پاکستان چرا از کشته شدن ملا اختر محمد منصور این همه اشک میریزد و تاسف میخورد؟ پاسخ آن روشن است، چون رهبر پیشین گروه طالبان نزدیک ترین فرد به منافع پاکستان بود و عملا از طریق استخبارات این کشور توانست به این موقعیت دست پیدا کند. گروه های انشعابی طالبان براین رابطه صحه می گذارند و دلیل جدایی خود از ملا اختر محمد منصور را در رابطه او با پاکستان عنوان می کنند. وقتی بخشی از طالبان به دلیل رابطه مستقیم رهبر پیشین این گروه از او تبعیت نمی کنند، آن گاه چگونه پاکستانی ها این همه سنگ حمایت از او را به سینه میزنند. بدون تردید در عقب این حمایتها، منافع نزدیک دو طرف مطرح است که در حال حاضر صدمه دیده است، هرچند که رهبر تازۀ گروه طالبان نیز در همان خط رهبر قبلی قرار دارد و میتواند به سادهگی در تعاملات این کشور شریک ساخته شود. ولی موقعیت و موضع افغانستان باید در این رابطه کاملا روشن باشد. افغانستان قربانی تروریزم و افراط گرایی است و باید این پدیده از منطقه برچیده شود. حالا با آمدن رهبر جدید گروه طالبان عزم بینالمللی برای نابودی گروههای هراسافکن باید وارد مرحله واقعا جدی شود. گروههای هراسافکن با نابودی رهبر پیشین گروه طالبان از پا نمیافتند. این گروهها میتوانند به کمک کشورهای حامی خود دوباره روی پا ایستاد شوند و مبارزه با صلح جهانی را از سر بگیرند.
Comments are closed.