مرثیه‌یی برای احمدظاهر که پس از ۳۷ سال نشر می‌شود

گزارشگر:صفی‌الله ثبات/ دوشنبه 24 جوزا 1395 - ۲۳ جوزا ۱۳۹۵

اmandegar-3حمدظاهر پسر مرحوم دکتر عبدالظاهر، صدراعظمِ وقت و رییس شورای کشور بود؛ ولی از پدرش هیچ نام و نشانی به‌ یادگار نمانده است که زبانزد خاص و عام گردد؛ اما یگانه یادگاری که از پدر باقی مانده، تنها احمدظاهر است و بس.
در ۲۴ جوزای ۱۳۵۸ احمدظاهر، این آوازخوان و آهنگ‌سازِ بی‌بدیل را ـ که تا کنون در دل‌ها حکومت می‌راند و نوازشگر دل‌های هزاران‌هزاران انسان است ـ با ضربِ گلوله به‌طور ناجوان‌مردانه در درۀ سالنگ به قتل رساندند و نام این قتل را «حادثۀ ترافیکی» گذاشتند.
اعضای این دژخمیانِ بیدادگر بعد از قتل احمدظاهر، یکی پیِ دیگری نابود شدند و نه قبری از آن‌ها به‌جا ماند و نه قبرستانی. ولی خوشا به ‌حالِ احمدظاهر که از وی مقبره‌یی باقی‌ست و در ۲۴ جوزا همه‌ساله مردم به دعاگویی به مزارش می‌روند و از خداوند متعال برای او طلبِ مغفرت می‌کنند.
من ‌که از جمله دوستان نزدیکِ او بودم، بعد از به خاک سپردنش به‌گفتۀ خود احمدظاهر «می‌روم خسته و افسرده و زار – سوی منزلگه ویرانۀ خویش»، آمدم و شب‌هنگام این شعر را در سوگِ وی سرودم و اکنون آن را بعد از سی‌وهفت سال از حافظه‌ام به روی ورق آورده و به عنوان تحفه به خواننده‌گان روزنامۀ ماندگار تقدیم می‌کنم:
ظاهر تو مرا به خون نشاندی
زان روز که تو دیده بستی
یادت نرود ز خاطر ما
قلب همه دوستان شکستی
در ساختن سرود و آهنگ
دست همه‌گان ز پشت بستی
آهنگ تو آهنگِ شبانم
جان می‌دهدم به وقت مستی
«ثبات» مبر ز یاد «ظاهر»
چون تو ز همه هنرپرستی

۲۵ جوزای ۱۳۵۸، کابل ـ شهر نو

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.